نگاهی به فیلم دراکولا ساخته رضا عطاران

سومین فیلم رضا عطاران در مقام کارگردان بعد از خوابم میاد 1390 و رد کارپت 1392 رضا عطارانی ترین فیلمی است که او تا به حال ساخته است! کاراکتر رضا عطاران با آن ویژگی های خاص خودش که بی ریا و بی خیال و تاحدی پوچ گراست شمایلی تکراری ولی جذاب برای تماشاگر ایرانی است که حاضر است به خاطر دیدن این چهره تکراری با ویژگی های ذکر شده فیلم هر کارگردانی را ببیند تا از وجود و هنرنمایی رضا عطاران لذت ببرد. به عبارتی رضا عطاران را میتوان سوپراستار سینمای ایران در دهه 90 شمسی نامید که فیلم ها صرف حضور وی میفروشد و مردم هم اغلب ناراضی نیستند. ولی چرا این فیلم رضا عطارانی است ؟ دلیلش همین تشابه زیاد ساختار و روایت فیلم به شخصیت فیلمساز در فیلمهایش هست یعنی همانطور که رضا عطاران در نقش هایش خیلی ساده و پوچ گرا و بی خاصیت است فیلم دراکولا هم از نظر سینمایی بی محتوا ، ابزورد(ازنوع ایرانی اش) و فاقد هرگونه داستان گویی و شخصیت سازی است و مانند فیلم قبلی فیلمساز تنها با یک ایده ساده که ذکرش خیلی مفید و موثر نیست آغاز و تا آخر با همین ایده و طرح اولیه ادامه و پایان میابد.
فرق دراکولا با دیگر فیلم های کمدی امسال چیست؟
اگر از کلیات فیلم و عدم داستانگویی و شخصیت پردازی درست فیلمساز بگذریم دراکولا فیلمی خلاقانه و البته کمدی است که لحظات زیادی تماشاگر را میخنداند و از سینما آمدن پشیمانش نمیکند . رضا عطاران به عنوان یکی از خلاق ترین و جذاب ترین شخصیت های سینمای ایران سبک خاصی در طنز پردازی دارد که هم در ایده و هم در اجرا موفق است و آن استفاده از کمدی موقعیت بجای لودگی و کمدی های کلامی و سطحی است که در اغلب فیلم های کمدی اخیر از آن استفاده میشود. عطاران در دراکولا به خوبی و با هوش و استعداد بالای ذاتی اش در طنز (که به قول معروف اگر حرف بزند از خنده روده بر میشوید) موقعیت های کمیک فراوانی را طراحی و خودش به عنوان بازیگر-کارگردان آنها را به خنده دارترین نحو اجرا میکند. به عبارتی دراکولا پازلی ناقص از مجموعه موقعیت های طنز است که عطاران آن را در میزانسن مورد نظرش طراحی میکند ولی به خاطر نداشتن سر و ته و داستان درست و دقیق از رسیدن به موفقیت کامل باز میماند.
البته یک فرض دیگر که در ابتدا هم مطرح شد وجود دارد و آن اینست که عطاران سینما را از نگاه خودش میبیند و خیلی کاری به قواعد فیلمسازی و داستانگویی ندارد و تنها به قصد سرگرم کردن تماشاگرش (که البته تماشاگر هنری و روشنفکر هم میتواند نباشد ) همه توانش را برای جذاب کردن فیلمش میکند و تماشاگر عادی هم کار عطاران فیلمساز و عطاران بازیگر را میپسندد . چنانکه مثلا تمهیدات عطاران در فیلم برای ترسناک کردن و استفاده از دراکولا و خون آشام در عمل کارکرد چندانی ندارد و نه تماشاگر را میترساند نه به خوبی قواعد ژانر وحشت و ابزارهایش را تدارک و رعایت میکند و تنها استفاده از این عنوان برای فیلم و طراحی عکس ها و حتی برخی جلوه های ویژه بصری برای شخصیت لوون هفتوان و همسرش ویشکا آسایش کارکرد عملی برای ترساندن مخاطب ندارد و تنها یک تنوع در سینمای ایران و ابزاری برای رسیدن فیلمساز به موقعیت های ذهنی و انجامش را دارا میباشد.
معضل اعتیاد یکی از آشناترین موقعیت هایی است که هم پتانسیل بسیاری در ایجاد موقعیت های کمیک دارد و هم عطاران در نقش آفرینی ها و در سریال هایی که کارگردانی کرده مانند بزنگاه 1387 از آن استفاده کرده است و در دراکولا هم طرح اصلی برپایه همین اعتیاد جواد با بازی عطاران و ترفندهایش برای معاش و رفتار با همسرش و برخوردش با شخصیت هفتوان است که دستمایه موقعیت های کمیک و جذابی شده که خوب طراحی و اجرا شده ولی ساختار و قاعده ندارد از این روست که وقتی به دقیقه هشتاد و چندم فیلم میرسیم و دراکولا قصد خوردن جواد را میکند و بعد از آن اقدام به گرفتن سلفی و پاسخ مرد آژانسی با بازی سیامک انصاری مینماید و سپس تیتراژ فیلم روی پرده میرود تماشاگر شوکه میشود و از خود میپرسد آیا فیلم تمام شد؟ و اگر جواب آری است چرا بدین شکل و سیاق؟
از این روست که با وجود اینکه عطاران از جمله خلاق ترین هنرمندان و بازیگران ایرانی است باید بداند که سینما هم مانند هر کار و حرفه ای قواعد و اساس خودش را دارد و تنها برپایه طرح و ایده و ایجاد موقعیت های جذاب نمیتوان موفق به ساخت فیلم شد و وجود داستان و فیلمنامه محکم میتواند در کنار هنرنمایی و خلاقیت های فراوان شخص رضا عطاران به کمک او بیاید و آینده حرفه ای او را در مقام فیلمسازی تضمین کند چراکه فروش های میلیاردی این روزها نباید ضمانتی برای ماندگاری و هنرآفرینی افراد با استعدادی چون رضا عطاران باشد.