یک اکشن ساده با بازیگران عالی

ترجمه اختصاصی سلام سینما
اولین موضوعی که با دیدن تریلر «محافظ» میتوان فهمید این است که این فیلم اکشن-مهیجِ نه چندان جالب به همان استودیویی تعلق دارد که فیلمهای جان ویک از آن برخاستهاند. موضوع بعدی این است که کارگردان فیلم، کارگردان «کازینو رویال» بوده است؛ پس فیلم تا اینجا شروع خوبی داشته، اما علیرغم حضور مثلث پرقدرت مگی کیو، ساموئل ال جکسون و مایکل کیتون بعلاوۀ چند جلوۀ بصری برجسته و یکی دو سکانس درگیری خیلی خوب، باز هم این فیلم در بیننده احساس دژاوو ایجاد میکند؛ گویا همهمان قبلاً آن را جای دیگری دیدهایم، البته بهتر و هوشمندانهترش را.
«محافظ» با اتفاقی در ویتنام آغاز میشود؛ قاتل حرفهای، مودی داتون (ساموئل جکسون) با صحنۀ قتل چند نفر روبرو میشود و بعداً درمییابد اینها کاردستی دختر کوچکی به نام آنا (در بزرگسالی مگی کیو) هستند که با یک اسلحه چند قاچاقچی عوضی را ناکار کرده است. مودی، که تحت تاثیر هوش آنای کوچک قرار گرفته، به سراغش میرود و او را با خود از مرز خارج میکند – البته سر راه چند مرزبان مزاحم را هم میکشد – و حدس میزنم سالهای پیش روی خود را صرف بزرگ کردن و آموزش آنا میکند زیرا وقتی چند سال جلوتر میرویم، آنا رسماً به شریک جرم مودی تبدیل شده است. آنا نه تنها با لباسهای فوقالعادۀ خود حین مأموریت، شیک و جذاب بنظر میرسد بلکه وقتی نوبت به تیراندازی، چاقوکشی، مشت و لگد زدن، جایی را به هوا فرستادن و در کل خون و خونریزی میرسد، مهارتش به اندازۀ مودی یا حتی بیشتر است.
امسال، این دومین باریست که ساموئل ال جکسون در یک فیلم سینمایی نقش آدمکش را بازی میکند، و امسال، این دومین باریست که با خود میگوییم کاش این کار را نکرده بود. نقش او در «محافظ» اصلاً به اندازۀ داریوس کینکیدِ «بادیگارد همسر مزدور» منفور و پر سر و صدا نیست. با اینحال جکسون باید در فیلمها به دنبال حرفه دیگری بگردد؛ و ترجیحاً در فیلمی که آشفته بازار نباشد.
«محافظ» شروع خوبی دارد. مودی حین مأموریت با دختر کوچکی آشنا میشود که سر و رویش خونیست و اسلحه بهدست در کمد قایم شده؛ اسلحهای که با آن یک اتاق پر از محافظ را کشته است. مودی تحت تاثیر قرار گرفته و دختر را زیر پر و بال خودش میگیرد، و 30 سال بعد آنا به یک ماشین آدمکش تبدیل میشود و هر دو برای گرفتن جان آدمهای پست و بی ارزش به خود میبالند. آنا پس از اتمام کار به لندن برمیگردد زیرا آنجا یک کتابفروشی عجیب غریب دارد.
روال کار این دو پس از کشته شدن مودی در انگلیس و خانۀ باشکوهش از هم میپاشد و آنا در پی قاتل میرود. تمام این وقایع به بهترین شکل اتفاق میافتند. فیلم تا اینجای کار در بهترین حالت خود به سر میبرد؛ فیلمی با ژانر اکشن-کمدی و فاقد هرگونه بیمزگی، اما از اواسط فیلم به بعد همه چیز عوض میشود و شاهد ديالوگهاي عجيب و مسخرهاي خواهيم بود.
اين مكالمه بين آنا و رامبرانت (مايكل كيتون) رد و بدل ميشود. رامبرانت يكي ديگر از آدمكشهاي فيلم است كه هم دلش ميخواهد با آنا بخوابد و هم سعي دارد او را بكشد. بین كيتون و كيو پیوستگی خاصی وجود دارد – البته اگر از آن درست استفاده میشد. «محافظ» میتوانست برای مارتین کمپل امتیاز ویژهای به همراه داشته باشد. او در «کازینو رویال» بسیار عالی عمل کرد و بدون اینکه جذابیتش را از بین ببرد، به فرانشیز قدیمیاش جدیت افزود.
در عوض در این فیلم با کلیشههای قدیمی مواجهیم؛ یک مرد شرور که در حین ریختن ویسکی با خود متظاهرانه حرف میزند. بجنب مارتی. توانایی تو بیشتر از این حرفهاست. نقطه قوت فیلم، کیوست که به ستارۀ اکشنی توانا، با اعتماد به نفس و جذاب تبدیل شده است. بیصبرانه منتظر دیدن او در کارهای دیگر هستم، هر کاری به جز این فیلم.
با نگاه به عمارتی که مودی در آن زندگی میکند میتوان نتیجه گرفت کار و بار در این سالها ثبات خوبی داشته است. آنا در تولد 70 سالگی مودی گیتار عجیب و غریبی به او هدیه میدهد که زمانی متعلق به آلبرت کینگ بوده است، و بعد فضا حال و هوای اندیشمندانه به خود میگیرد چرا که مودی به آنا دیوار قربانیانش را نشان میدهد و میگوید گرچه همهشان از سرنوشت خود باخبر بودهاند اما روحشان منتظر دیدار او در آن دنیا هستند. آفرین مودی. تلاشت در خراب کردن حس و حال جشن قابل تقدیر است.
گرچه مودی آدمکشی حرفهایست، ده ها نفر را به قتل رسانده و تعداد دشمنانش قابل شمارش نیستند، اما بنظر میرسد سیستم امنیتی خاصی ندارد و در نهایت هم یک گنگ در خانۀ خودش کارش را یکسره میکنند. در همین حین آنا از کتابفروشی که به عنوان پوشش استفاده میکرد جان سالم به در میبرد اما چیزی از کتابهای بیچاره باقی نمیماند.
مایکل کیتون نقش رامبرانت را بازی میکند، مردی مرموز و خبره در حوزه "امنیت" که اطلاعاتش در مورد آنا و مودی بیش از حد است. رفتار رامبرانت تهدیدآمیز است – شاید با آنهایی که دنبال آنا هستند دستش در یک کاسه باشد. کیتون در سکانسهایش با خود جذابیتی خاص به همراه میآورد اما بین او و مگی کیو پیوستگی دیده نمیشود. شاید دلیلش تفاوت سنی 27 سالهشان است. بدلکاران این فیلم باید به طور مناسبی در سکانسهای درگیری ،که تعدادشان هم زیاد است، پنهان نگه داشته شوند. کیو مثل مدلها لاغر است اما هر حرکتی که میکند با تاخیر و تردید همراه است. این آن چیزی نیست که ما از یک قهرمان اکشن انتظار داریم.
مارتین کمپل امتیاز فیلمهای جیمز باند را از آن خود کرده و رزومهاش به دهه 70 میلادی برمیگردد. اما بازسازی خشن، جدی، قابل پیشبینی و انتقامجویانۀ او از جکی چان در فیلم «خارجی» به ما میفهماند که راهش را گم کرده و قادر نیست آنچه از درگیری و تیراندازی در اینجا ارائه میدهد را بهم آمیخته و به فیلمی یکپارچه و با مفهوم تبدیل کند.
فیلمنامۀ این فیلم تکرار فیلمنامههای گذشته است، با یکی دو سوپرایز و اجرای نه چندان خوب قسمتهای اصلی. جکسون نقش مردی رو به موت را دارد و در اینگونه شخصیتها بیش از این نمیتواند سرگرمکننده باشد، مخصوصاً وقتی رایان رینولدز و سلما هایک کنارش نباشند. در عوض کیتون (و بدلکارش) بار نقاط مثبت را به دوش میکشند.
نوبتی هم باشد نوبت انتقام است! جستجوی آنا برای پیدا کردن قاتل مودی (که برای کشتن خود آنا هم تلاشهایی میکند) او را پس از سالها دوباره به ویتنام بازمیگرداند. او به سراغ بیلی بوی (رابرت پاتریک)، رئیس گنگ موتورسواران و دوست قدیمی مودی، میرود و بیلی بوی هم نسبتاً مفید واقع میشود. در این بین، آنا درگیر رابطه عجیب و غریبی با رامبرانت میشود؛ یک دلال تقریباً باادب و بافرهنگ که به شدت مشتاق ایجاد رابطه با آناست اما مجبور است او را بکشد. همین موضوع باعث درگیری فیزیکی خشن و کمی هم جنسی میان مگی کیو و کیتون (و بدلکارهایشان) میشود و در نهایت رامبرانت میگوید یا باید آنا او را بکشد یا نادیدهاش بگیرد، اگر منظورم را فهمیده باشید!
انگار همین دیروز بود که ساموئل ال جکسون در فیلم «بادیگارد همسر مزدور» نقش یک آدمکش دیگر را بازی کرد، اما از آن زمان دقیقاً دو ماه گذشته است. تماشای جکسون همیشه سرگرمکننده بوده است، اما عملاً میتوان این دو شخصیت را به جای هم استفاده کرد. مگی کیو و مایکل کیتون کنار هم فوقالعادهاند، حتی زمانی که فیلمنامه مجبورشان میکند با هم دشمن باشند. «محافظ» سعی ندارد چیزی بیش از یک اکشن ساده و گریزی از واقعیات باشد، اما وقتی قدرت ستارهای این مثلث، بازیگران مکمل عالی و بودجهای قابل ملاحظه را در اختیار داری، درخواست چیز کوچکی مثل یک فیلنمامۀ یکپارچه، توقع زیادی نیست. در عوض زمانی که داستان تغییر میکند، سر و کلۀ دو متغیر پیدا میشود، بعلاوۀ پایانی که هم پیچیده و غیر قابل فهم و هم آزاردهنده است. لیاقت مگی کیو و دوستانش بیش از اینهاست.
منبع: هالیوود ریپورتر
مترجم: وحید فیض خواه
محافظ The Protégé (2021)
تاریخ اکران: 20 آگوست 2021
کارگردان: مارتین کمپل
نویسنده: ریچارد ونک
توزیعکننده: لاینزگیت
بازیگران: ساموئل ال جکسون، مایکل کیتون، رابرت پاتریک، مگی کیو، لیلی ریچ، اوری ففر، مادالینا آنیا، اکاترینا بیکر، ری فیرون، پاتریک مالاهاید
فیلمبرداری: دیوید تترسال
تدوین: آنجلا ام.کاتانزارو
موسیقی: روپرت پارکس
خلاصه داستان: آنا در کودکی توسط یک آدمکش حرفهای، «مودی»، از مرگ نجات پیدا میکند و توسط او پرورش پیدا کند؛ اما زمانیکه مودی به طرز وحشیانهای کشته میشود، آنا به دنبال انتقام است.