جستجو در سایت

1400/05/16 00:00

فیلمی از ذهن زیبا و وحشتناک جیمز گان

فیلمی از ذهن زیبا و وحشتناک جیمز گان

 ترجمه اختصاصی سلام سینما

فیلم «جوخه انتحاری» فیلمی بسیار مسخره، ناخوشایند و شرم‌آور است. این فیلم با عنوان فیلمی «از ذهن زیبا و بسیار وحشتناک از جیمز گان» در حال تبلیغ می‌باشد. من به همان اندازه که عاشق فیلم «نگهبانان کهشکشان» او هستم و از سری فیلم‌های آن لذت برده‌ام، نمی‌توانم بگویم که جمیز گان را فردی دارای یک ذهن زیبا و بسیار وحشتناک بدانم. انگار که در مورد اچ.آر. گیگر یا پیر پائولو پازولینی یا کورتنی لاو صحبت می‌کنند. البته این عنوان تبلیغی در واقع راه و روش استودیوی فیلمسازی برای تغییر چیزی است که کاملاً با آن احساس راحتی نمی‌کنند: واقعیت این است که جیمز گان در سال 2018، به خاطر شوخی‌های بی‌مزه‌اش در توئیت یک دهه‌ی پیش خود، در مورد موضوعاتی همچون تجاوز، ایدز، کودک‌آزاری و هولوکاست، مورد انتقاد قرار گرفته بود. پس از مدتی، مثل اینکه جیمز گان در بلاتکلیفی به سر می‌برد و به نظر می‌رسید که از یادها فراموش شده باشد. اما این اتفاق نیفتاد و با پیشنهاد کاری برای فیلم «جوخه‌ی انتحاری» نجات یافت. اما شرکت برادران وارنر با این عنوان «زیبا و بسیار وحشتناک» در تلاش برای بهتر جلوه دادن این فیلم هستند. آنها در تلاشند تا از دیدگاه عموم مردم و ترس آنها از جیمز گان استفاده کرده و فروش فیلم را بیشتر کنند. آنها می‌گویند: «نگران نباشید، می‌دانیم که ذهن او چگونه عمل می‌کند. او همان کسی است که دوست دارید کارگردانی و نظارت بر فیلم «جوخه‌ انتحاری» را به او بسپارید، اینگونه نیست؟»

دقیقاً همینطور است. در دنیای بازسازی و ساخت مجدد فیلم‌ها و هرچیز دیگر، فیلم «جوخه انتحاری» یک فیلم نادر و یک شروع مجدد است. در سال 2016، این فیلم تحت نشان DC منتشر شد و بسیار موفقیت‌آمیز بود، اما فیلمی آشفته و نامرتب بود و آن روی تاریک قهرمانان تاثیرگذار و احمق را به تصویر می‌کشید که رفتار بسیار بد خود را بروز می‌دادند. این فیلم یک حال و هوای بسیار آشنایی داشت، یعنی فیلمی بامزه و چشمگیر در خصوص افراط و زیاده‌وری‌های خودش بود.

فیلم جوخه انتحاری به درستی نشان می‌دهد که نگرش و دیدگاه سرکش و خودسرانه، به شدت خشم و غضب می‌افزاید. این فیلم داستان گروهی از افراد بی‌عرضه و آدم‌کش است که احساس می‌کنند در دنیای کثیف تبهکاران غوطه ور شده اند و صحنه به صحنه‌ی آن با نبوغ بسیار زیبایی ساخته شده است که ژانر فیلم «دوازده مرد خبیث» (و همچنین فیلم «شکارچیان روح») را سربلند می‌کند. در این فیلم که نویسندگی و کارگردانی آن را جیمز گان برعهده دارد، ذهنش به مانند یک کمدی پر از شوخی و لطیفه‌ی خنده‌دار می‌درخشد و خشن‌تر از آن صحنه‌هایی را نشان نمی‌دهد که در فیلم «ددپول» یا صحنه‌های غیرعادی در «شوالیه تاریکی» می‌بینید، اما نشأت گرفته از قبول بی‌خیالی و بدون نتیجه بودن کار می‌باشد. این فیلم در میان فیلم‌های دیگر، یک نوع احساس‌گرایی پوچ و منحرف است که در آن سرها و بدن‌ها تکه تکه شده و همانند مشبک‌کاری، به گوشت و استخوان می‌رسد. افراد خیانتکار (بسیاری از آنها) و گلوله‌های جنگی زیادی در این فیلم وجود دارند که پشت سرهم شلیک می‌شوند و این حقیقت بد و ناعادلانه را ابراز می‌کنند که اگرچه قهرمانان ما قدرتمند هستند، اما بسیاری از آنها خوب و ممتاز عمل نمی‌کنند.

اگر میزان فروش آن را کنار بگذاریم، آن گونه که افتضاح و رسوایی جیمز گان در فیلم «جوخه انتحاری» دیده می‌شود، بسیار فتنه‌انگیز و خاص‌تر از آن چیزی است که انتظارش را داشتید. جیمز گان با فیلم «نگهبانان کهکشان» (که به نظر من، بزرگترین فیلم ساخته‌شده براساس کتاب مصور پس از «شوالیه تاریکی» است)، به یکی از قدرتمندترین فیلمسازان در هالیوود تبدیل شد. او نه فقط به یک پادشاه تاثیرگذار دیگر، بلکه به چیزی تبدیل شد که هر روز شاهد آن نیستید، یعنی یک لوکاس یا اسپیلبرگ جدید. (فیلم «نگهبانان کهکشان» ممکن است تنها فیلمی باشد که هیجان سرزنده‌ی فیلم جنگ ستارگان را تداعی می‌کند). سرنگونی و شکست او در سال 2018، احتمالاً فاجعه بار بود. برای مدتی به نظر می‌رسید که می‌خواهد از عرش به فرش برسد. از دیدگاه من، چون جیمز گان یک انسان جایزالخطا است که مسئولیت اشتباهات خودش را بر عهده می‌گیرد، نه تنها شانس مجددی برای خودش دارد، بلکه شانسی را برای ارزیابی خودش نیز دارد. برای مدتی، او در وادی و تنهایی خودش بود و فکر می‌کنم که با این وحشت و هراسی که در فیلم «جوخه انتحاری» رو به فروکش کردن است، آشنایی دارید. «جوخه انتحاری» فیلمی در مورد گروهی از خلافکاران است که برای نجات دنیا جمع می‌شوند، اما دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، دنیایی است که زندگی در آن کاملاً بی‌ارزش است.

تمامی اینها در یک صحنه‌ی مسخره و تاریک در سکانس آغازین فیلم گنجانده شده است. همانطور که آهنگ «آبی زندان فولسوم» اثر جانی کش پخش می‌شود، ویولا دیویس در نقش رئیس سازمان آرگوس، یعنی آماندا والا (او فردی یکدنده و کله‌شق است! دیدگاه او در مورد چیزی که لازم است تا جایگاه آمریکا در نقشه‌ی جهانی حفظ شود، ممکن است الهام‌بخش دیک چنی یا کسینجر باشد و به آنها گوشزد کند که «کمی آرام باشید»)، به قاتلی به نام ساوانت (با بازی مایکل روکر) در زندان بل ریو پیشنهاد می‌دهد تا به آخرین جوخه‌ی انتحاری او ملحق شود که بیشتر با عنوان گروه ضربت ایکس شناخته می‌شود. این جوخه، گروهی از افراد خرابکار و خشن می‌باشد که برای انجام ماموریتی که احتمالاً منجر به مرگ آنها خواهد شد، دور هم جمع می‌شوند (اگر این ماموریت موفقیت آمیز باشد، 10 سال از حکم زندان آنها کم خواهد شد).

ساوانت با گروهی از افراد خلافکار در هواپیمایی گردهم آمده و در نیمه‌های شب، به ساحلی استوایی برده می‌شوند. در آنجا، یکی از افراد این جوخه، با بازی پیت داویدسون (که انتخاب بسیار خوبی برای آخرین نسخه از فیلم جوخه انتحاری بوده است) آنها را لو می‌دهد و یقیناً زیر رگبار مسلسل سربازان در ساحل اوماها کشته شده و از بین می‌روند. قهرمانان ما که از قبل نابود شده اند، به جیمز گان این امکان را می‌دهند تا یک دنباله‌ی دیگر برای آهنگ «افرادی که مردند» اثر گروه جیم کارول بسازد (این آهنگ، یکی از آن آهنگ‌هایی است که هرگز دوست نداشتم با این فیلم عالی به نظر برسد).

چیزی که این فیلم را به بیشتر از یک شوخی مسخره تبدیل می‌کند، حالت بسیار پوچ‌گرایانه‌ی فیلم است. فیلم «جوخه انتحاری» یک گروه نمادین از ابرقهرمانان نیست، یک سطل زباله‌ی کاملاً بی‌ارزش از شخصیت‌های آدم‌کش است. این فیلم همان روح فیلم «دوازده مرد خبیث» است، یعنی شما بی‌مصرف هستید. وقتی با گروهی از آدم‌کش‌های خبیث روبرو می‌شویم، قرار است که به قهرمانان ما تبدیل شوند، اما می‌دانیم که آنها در مسیر خطرناکی قرار دارند.

جیمز گان آنها را به مانند نسخه‌ی رقت‌انگیز فیلم «نگهبانان کهکشان» دور هم جمع می‌کند. ادریس آلبا در نقش بلاداسپورت، که یک سرباز مزدور است و قابلیت استفاده از اسلحه‌های متفاوتی را دارد (و دختری دارد که از او متنفر است)، پس از مدتی مورد توجه قرار می‌گیرد، اما در ادامه‌ی فیلم پیشرفت می‌کند و تاثیر و کشش او با کشتن افراد بیشتر می‌شود. جان سینا در نقش یک صلح‌طلب و پیس‌میکر در این فیلم بازی می‌کند. او با آن چانه‌ی مربعی شکلش، لباس مبدل کاپیتان آمریکا را می‌پوشد و کلاه فلزی شبیه اسباب بازی را روی سر خودش می‌گذارد (که در جایی از فیلم، بلاداسپورت کلاه او را با توالت مقایسه می‌کند). جان سینا دیالوگ‌هایی این چنینی دارد: "با تمام وجودم به دنبال صلح هستم و اهمیتی نمی‌دهم که چه تعداد مرد، زن، و کودک را باید بکشم." در این فیلم، شاه کوسه (کینگ شارک) نیز وجود دارد، که یک موجود بزرگ سفید با آرواره‌های بزرگ است که به زبان بچه‌ها صحبت می‌کند (با صداگذاری سیلوستر استالونه). همچنین نقش رتکچر دو (با بازی دنیلا ملکیور) نیز در این فیلم حضور دارد که می‌تواند هر موشی را در درون خودش کنترل کند که این کارش، ترس بلاداسپورت از موش‌ها را بیشتر می‌کند.

نزدیک‌ترین و شبیه‌ترین مورد به یک ابرقهرمان واقعی در این فیلم، پولکا دات‌من (با بازی دیوید دستمالچیان) است که با این حال، یک قهرمان بسیار پیچیده به حساب می‌آید. به خاطر آزمایشی که مادر دانشمندش بر روی او انجام داده، بدنش با پولک‌های چندرنگ پر می‌شود که مجبور است دو بار در روز آنها را از بدن خود خارج کند، چرا که کشنده هستند. به علاوه، او دارای اختلال ادیپی می‌باشد که در سرش، هر فردی را شبیه مادرش می‌بیند و میل به کشتن او دارد. وقتی جیمز گان این اختلال و تصورات او را به نمایش می‌گذارد، بسیار مسخره به نظر می‌رسند، چرا که مادر او (با بازی لین اش) را شبیه به یک فرد کودن و بدجنس نشان می‌دهد که بدتر از هر سلیطه‌ای است.

و البته هارلی کوئین هم در این فیلم حضور دارد؛ ستاره‌ی درخشان سری قبلی «جوخه‌ی انتحاری» و تنها کسی که جایگاه اصلی خود در این فیلم خاص را دارد. او تنها عضو جوخه است که در این سری جدید حضور پررنگ دارد و عملکرد لذت‌بخش مارگو رابی در این نقش، به شما یادآوری می‌کند که چرا تمامی این اتفاقات رخ داده‌اند. نقش هارلی کوین هنوز همان عروسک دوست‌داشتنی اهل بروکلین است که در لحظه زندگی می‌کند و به جای پرداختن به مسائل دیگر، ترجیح می‌دهد آن چیزی که روبرویش قرار دارد را ببیند. مارگو رابی به این شخصیت، کاریزما و جاذبه‌ی یک فرد کاملاً روانی و یک حس دوگانه‌ای از هیجان و اغراق، معصومیت و دیوانگی را می‌بخشد. فرارش از سلول زندان با استفاده از قفل کردن پاهایش بر گردن زندان‌بان و استفاده از شست پاهایش که قابلیت گرفتن اشیاء را دارد، همانند یک رقص دیوانه‌وار است.

طرح داستان فیلم «جوخه انتحاری» کاملاً ساده است و محدودیتی برای آن وجود ندارد. در یک ساعت اول، این فیلم به صحنه‌های بی‌ارزش جیمز گان می‌پردازد، اما در عین حال فاقد پیچیدگی قابل‌توجه در فیلم «لیگ عدالت» ساخته‌ی زک اسنایدر می‌باشد. نیروی ضربت ایکس بار دیگر به سراغ آن ساحل تاریک می‌روند که جزیره‌ی متعلق به دولت کورتو مالتیز در سواحل آمریکای جنوبی می‌باشد. در آنجا گروهی از کودتاچیان نظامی وجود دارند که معنی آن این است که ژانرال‌های فاسد، اکنون کنترل ژوتنهایم را در دست دارند. ژوتنهایم یک برج و زندان ساخته شده از سنگ است که توسط نازی‌ها بنا شده و در آنجا آزمایشات دیوانه‌واری انجام می‌گیرد. اکنون، در این مکان پروژه‌ی استارفیش در حال انجام گرفتن است. پروژه استارفیش، آزمایشی در وسعت جهانی است که در آن یک ستاره‌ی دریایی عظیم‌الجثه با آن چشم بزرگش، تعدادی ستاره‌ی دریایی کوچک ترشح می‌کند که همانند موجودات فیلم «بیگانه»، به صورت انسان‌ها می‌چسبند. اینکه ستاره‌ی دریایی به رنگ صورتی و آبی است، آن را به کیک تولد هفت سالگی یک کودک شبیه می‌کند و این امر نشان می‌دهد که جیمز گان چقدر این ستاره‌ی دریایی را جدی گرفته است!

از نقطه‌ای که قهرمانان ما به برج ژوتنهایم نفوذ می‌کنند تا آن را با مواد منفجره‌ی پلاستیکی نابود کنند، فیلم «جوخه انتحاری» درست همانند تمامی فیلم‌هایی پرانرژی که براساس کتاب‌های مصور ساخته شده است، بسیار جذاب و سرزنده می‌شود. فقط صحنه‌های اعصاب خوردکن نیز در اینجا وجود دارد. این فیلم دارای نقش یک فرد شرور و تبهکار نیز می‌باشد (نقش دانشمند با بازی پیتر کاپالدی). او یک شخصیت دوگانه و دورو در خصوص سیاست خارجی آمریکا دارد و وقتی ستاره‌ی دریایی عظیم‌الجثه فرار می‌کند، این فیلم به آن دسته از فیلم‌های تخیلی احمقانه اما تماشایی تبدیل می‌شود که آن را به یک فیلم کودکانه برای همگی ما تبدیل می‌کند. اشتباه نکنید! فیلم «جوخه انتحاری» صراحتاً یک فیلم بسیار بی‌مصرف و بی‌ارزش است. جیمز گان کارگردانی آن را به طرز فجیعی انجام داده، اما این کار به او محول شده بود. در تکمیل صحبت‌هایم باید بگویم که او خودش را به عنوان یک کارگردان خوب ثابت کرده است (به همین دلیل است که دوباره توسط دیزنی انتخاب شده است تا نسخه‌ی سوم «نگهبانان کهکشان» را بسازد). اما او می‌داند که چطور کارها به روش خودش را خراب کند.

منبع: ورایتی

مترجم: وحید فیض خواه


جوخه انتحاری Suicide Squad (2021)

تاریخ اکران: 30 جولای 2021

کارگردان: جیمز گان

نویسنده: جیمز گان

توزیع‌کننده: برادران وارنر

بازیگران: پیت دیویدسون، مارگو رابی، جان سینا، جرد لتو، ادریس البا، جوئل کینامن، وایولا دیویس، استورم رید، آلیس براگا، سیلوستر استالونه، جای کورتنی، دیوید دستمالچیان، پیتر کاپالدی، مایکل روکر، نیتن فیلین، کریستوفر کوک

فیلمبرداری: هنری براهام

تدوین: فرد راسکین، کریستین واگنر

موسیقی: جان مورفی

خلاصه داستان: این فیلم در واقع ادامه‌ی فیلم جوخه خودکشی در سال 2016 است. «هارلی کوئین» و سایر افراد جوخه انتحاری به گروه ویژه در زندان در یک جزیره‌ی دورافتاده می‌پیوندند تا جلوی یک حمله‌ی بزرگ را بگیرند؛ اما شرایط طی خواسته‌ی آن‌ها پیش نمی‌رود.