جستجو در سایت

1397/02/09 00:00

یادداشتی بر فیلم «ربه کا»

یادداشتی بر فیلم «ربه کا»

 

ربه کا اثر هیچکاک در آغازین سال دهه  ۱۹۴۰ است که با کمک و همکاری تهیه کننده توانای سینمای آمریکا دیوید سلزنیک  از روی رمان معروفی به همین نام اثر نویسندهٔ انگلیسی دافنه دوموریه ساخته  شد که فیلمی کاملا روانشناسانه و پر از تعلیق و در آن زمان بدیع محسوب می  شد.
ندیمه‌ای جوان در مونت کارلو با مرد جوان  ثروتمندی به نام ماکسیم دو وینتر که همسرش ربکا را به تازگی از دست داده  است آشنا می‌شود. آندو عاشق یکدیگر شده و ازدواج می‌کنند. ماکسیم همسرش را  به عمارت باشکوه ماندرلی می‌آورد اما خدمتکاران که هنوز به همسر اول ماکسیم  که به طرز مشکوکی جان داده است وفادارند، خانم دو وینتر جدید را با  بی‌میلی به عنوان بانوی خانه می‌پذیرند. اما در رآس آنان خانم دانورس،  ندیمهٔ وفادار ربکاست که بانوی زیبارویش را همچنان می‌ستاید و برخوردی سرد و  ترسناک با بانوی جدید خانه دارد.
خانم دو وینتر جدید که مرعوب خانم دانورس  شده است کم کم به شک می‌افتد که آیا ازدواج او با ماکسیم کار درستی بوده  است یا خیر. با این وجود رفتاری طبیعی در پیش می‌گیرد و از همسرش می‌خواهد  تا جشن بالماسکه‌ای را در عمارت ماندرلی برگزار کنند. ماکسیم با بی‌میلی  می‌پذیرد و خانم دو وینتر جوان سرگرم تهیهٔ لباسی برای خود می‌شود. خانم  دانورس به او پیشنهاد می‌دهد تا لباسی همچون لباس کارولین دو وینتر، یکی از  اجداد خانواده که پرتره‌اش بر دیوار آویزان است تهیه کند و او نیز چنین  می‌کند. در شب جشن ماکسیم از دیدن لباس همسرش عصبانی می‌شود و خانم دو  وینتر می‌فهمد که ربکا نیز چنین لباسی را پوشیده بوده و خانم دانورس نیز از  این موضوع مطلع بوده است. خانم دانورس به او می‌فهماند که هرگز نمی‌تواند  جای ربکا را بگیرد و تا آنجا پیش می‌رود که خانم دو وینتر تصمیم به خودکشی  می‌گیرد. اما با برخاستن هیاهویی به حال خود بازمی‌گردد.
در طبقهٔ پایین می‌شنود که قایقی را از  زیر آب بیرون کشیده‌اند و جسد ربکا را در آن یافته‌اند. او که شگفت‌زده شده  از ماکسیم می‌شنود که جسدی را که قبلا به جای ربه‌کا شناسایی کرده بوده هم  او نبوده و به عمد چنین گفته بوده است. سپس برایش توضیح می‌دهد که او و  ربکا از ابتدا از یکدیگر متنفر بودند ولی به خاطر خانواده قرار گذاشته  بودند تا همچون یک زوج واقعی در جمع حاضر شوند. با این وجود ربکا کم‌کم  رفتاری بی‌خیالانه در پیش گرفت و ماکسیم فهمید که او پنهانی با پسرعمویش جک  ارتباط دارد. یک شب که ربکا در کلبهٔ ساحلی منتظر آمدن جک بود با ماکسیم  روبرو می‌شود و به او می‌گوید که از جک حامله است. در حین بگومگوی آندو با  یکدیگر پای ربکا سر خورده و به دلیل اصابت سرش بر زمین جان خود را از دست  می‌دهد. ماکسیم که چنین می‌بیند او را در قایقی گذاشته و آنرا غرق می‌کند.
با پیدا شدن جسد واقعی، پلیس به ماکسیم  مظنون شده و او را به جرم قتل ربکا بازداشت می‌کند. در پرسش از دکتر ربکا  معلوم می‌شود که او حامله نبوده، بلکه سرطان داشته و چون به زودی بر اثر آن  از پای در می‌آمده است به شوهرش دروغ گفته تا خشمگین شده و او را بکشد.  ماکسیم آزاد شده و به خانه‌اش باز می‌گردد اما می‌بیند که عمارت ماندرلی در  میان شعله‌های آتش می‌سوزد. ماکسیم همسرش را می‌یابد و از سلامت او مطمئن  می‌شود اما خانم دانورس که خانه را به آتش کشیده است در میان آتش می‌سوزد و  می‌میرد.
این فیلم در سال ۱۹۴۱ نامزد دریافت ۱۱  جایزه اسکار شد که در دورشته ی بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری جوایز  آکادمی را از آن خود ساخت.


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط