جستجو در سایت

1397/12/07 00:00

فیلمی کمدی سیاسی

فیلمی کمدی سیاسی

"معاون"(2018) ساخته آدام مک کی زندگینامه سیاسی دیک چینی معاون رئیس جمهور آمریکا در کابینه بوش پسر را روایت میکند. این وقایع پیش از این بارها توسط رسانه های مختلف مطرح شده اما در این فیلم با نگاهی طنز آمیز و سرگرم کننده به ماجرا پرداخته میشود.

کریستین بیل در نقش دیک چینی در حالیکه لبخند میزند و به ظاهر حق به جانب است افراطی ترین عقاید را با خونسردی بیان میکند. در سکانس آغازین فیلم در جوانی به گونه ای نشان داده میشود که به خاطر مصرف الکل توانایی رانندگی ندارد و بلافاصله پس از آن دوربین به جایی میرود که در جریان وقایع یازدهم سپتامبر و در مقام معاونت رئیس جمهور ایالات متحده باید تصمیماتی مهم و حیاتی برای کشورش بگیرد! در ادامه با شوخ طبعی به سوابق چینی در دولت های نیکسون و بوش پدر پرداخته میشود اما نقطه عطف این کارنامه سیاسی زمانی است که جرج دبلیو بوش از او میخواهد تا به عنوان معاون به کارزار انتخاباتی اش ملحق شود. چینی، بوش را شخصیتی خام میبیند که تنها میخواهد خود را به پدرش ثابت کند و از اینرو فرصت را غنیمت میبیند تا نئو محافظه کاران مورد نظر خود را به کابینه بیاورد. پس از اعلام رای دیوان عالی مبنی بر عدم بازشماری آرای فلوریدا بوش و چینی به کاخ سفید راه می یابند و به این ترتیب حلقه "بازها" (hawks) شامل دیک چینی، دونالد رامسفلد، کاندولیزا رایس، جان بولتون و پل ولفوویتز در راس هرم قدرت در آمریکا شکل میگیرد. این گروه پس از وقایع یازده سپتامبر معماران اصلی سیاست خارجی ایالات متحده هستند: جنگ در افغانستان، صدور مجوز شکنجه زندانیان، گشایش زندان گوانتانامو و اشغال عراق به بهانه داشتن سلاح کشتار جمعی و ارتباط با القاعده سوابق سیاسی دیک چینی و نوچه هایش را نشان میدهد. این در حالی است که در هیچ زمینه ای مایل به پاسخگویی به رسانه ها و افکار عمومی نیست!

در جریان فیلم کوشش میشود تا چهره ای جاه طلب و فاسد از او ارائه شود: چینی پدر خوبی نیست و با دختر همجنس گرایش دارای اختلاف است. همچنین به زعم فیلم رابطه اش با کمپانی نفتی هالیبرتون در جهت غارت و چپاول ذخایر نفتی خاورمیانه بوده که به جنگ در عراق و اشغال آن کشور منجر میشود. اینها همه در کنار اشتباهش در شلیک به سر یک انسان در جریان شکار که به معذرت خواهی فرد مضروب پس از نجات از مرگ می انجامد تلاشی هایی برای این تصویر سازی است. اما رویکرد جانبدارانه و اغراق آمیز راوی در کنار انعکاس ناراحتی قلبی اش نتیجه ای معکوس دارد و باعث میشود که در مخاطب نوعی بی میلی یا مقاومت برای فهم و پذیرش مضمون فیلم شکل بگیرد. شاید به همین دلیل راست افراطی در آمریکا نگرانی چندانی بابت تاثیر این فیلم بر افکار عمومی نخواهد داشت!!