جستجو در سایت

1397/12/18 00:00

نقش معما در پیشبرد داستان

نقش معما در پیشبرد داستان

  

بارها با این جمله برخورد کرده‌ایم که نگارش یک فیلم‌نامه در سطح کلاس جهانی در یک عبارت خلاصه می‌شود و آن « هنر تقسیم اطلاعات است ». در این مورد قلم فرسایی‌های بسیاری صورت گرفته است که مشتاق به توضیح مکرر آن‌ها در این متن نیستم. اما می‌خواهم با توسل به گوشه‌ای از پرده برداری‌های مهمی که این جمله در فیلم‌نامه نویسی و هنر داستان‌گویی سبب شده است، چند پرسش اساسی که باید مدنظر نویسنده در روند نگارش یک فیلم‌نامه داستانی باشد را مطرح کنم. به صورت مطالعاتی این پرسش‌ها را به روی فیلم‌نامه « اتاق تاریک» مورد بحث قرار خواهم داد. 

یکی از نخستین اهداف و انگیزه‌های نگارش یک داستان یا فیلم‌نامه مورد بحث قرار دادن یک موضوع و دغدغه‌مند کردن مخاطب نسبت به آن موضوع است. البته این موضوع که یک اثر باید حتما دارای یک پیام و مفهوم مشخص باشد سال‌هاست از سینما جهان رخت بر بسته است، اما این رخت بر بستن به دلیل استفاده از ابزارهای قدرت‌مند دیگری در داستان‌گویی‌ست که مورد استفاده فیلم‌نامه نویس قرار می‌گیرد. برای روشن‌تر شدن شدن بحث اجازه دهید برای بیان هر بخش و پرسش از همین ابتدا گام به گام با فیلم‌نامه اتاق تاریک پیش برویم. 

گام نخست : گفتیم که نخستین هدف و انگیزه یک داستان دغدغه‌مند کردن یک موضوع برای مخاطب است. اتاق تاریک موضوع را در بستر معضلات اجتماعی-خانوادگی گسترده کرده است. این بحث که فیلم‌نامه دیدگاه انتقادی به مسائل اجتماعی دارد یا در صدد تزریق هژومونی (ایدئولوژی) خاصی است مدنظر این گام نیست. مشکلی که نویسنده در تلاش بوده تا در داستان توجه مخاطب را به وجود آن جلب کند چگونگی یا سازوکار زندگی یک خانواده در جامعه امروز ایران است. هر داستان برای بیان موضوع خود و جلب مخاطب یک Problem که از آن به عنوان دغدغه داستان یاد می‌شود را برمی‌گزیند تا مخاطب در حین همراهی داستان آن را رها نکند. اتاق تاریک در انتخاب این دغدغه هوشمندانه عمل می‌کند. فیلم‌نامه نویس بحث تعرض به حریم خانواده و به صورت مشخص فرزند ( پسربچه) خانواده را دغدغه اصلی داستان قرار می‌دهد. این انتخاب دو کاربرد در داستان پیدا می‌کند. نخست اینکه دغدغه‌ای با ضریب حساسیت و خطرپذیری بالایی برای داستان تدارک می‌بیند و دوم باعث می‌شود داستان از یک داستان خطی و اجتماعی معمولی با عمق پیدا کردن بدل به یک داستان معمایی شود. به عبارت بهتر Problem اتاق تاریک داستان را وارد یک ژانر می‌کند. 

گام دوم : زمانی که بحث از ژانر در فیلم‌نامه می‌شود بلافاصله ذهن به دنبال موتیف‌ها، مولفه‌ها و نشانه‌های بزرگ در داستان مشخص می‌گردد. اما برای ساختن مولفه‌ها و نشانه‌ها باید دید داستان آیا تمهیدات لازم را برای پیشبرد داستان اندیشه است؟ تا اینجا نتیجه گرفتیم که اتاق تاریک فیلم‌نامه اجتماعی دارد که دغدغه خود را به روی تعرض به حریم خانواده متمرکز کرده است. پرسش اصلی داستان نیز در نقطه عطف اول با این پرسش : « چه کسی به حریم خصوصی پسربچه تعرض کرده است؟ » شکل گرفته و یک معما برای ترغیب تماشا ادامه داستان به مخاطب هدیه داده. بنابراین داستان اتاق تاریک در ژانر جنایی یا همان معمایی قرار دارد. (میزان پررنگ بودن و کم‌رنگ بودن عناصر ژانری در ادامه متن بررسی خواهد شد.) حال به ابتدا داستان باز گردیم و ببینم برای این ژانر فیلم‌نامه نویس چه متریالی آماده کرده است و این تعرض به پسربچه تا کجا کشش دارد داستان را همراهی کند و همچنان جذابیت خود را از دست ندهد.

1.  خانواده داستان تازه به خانه‌ای نقل مکان کردند : این موتیف همواره در دسته ژانر وحشت قرار دارد اما با اندکی دقیق شدن متوجه می‌شویم معما در ژانر وحشت نیز نقش پررنگی ایفا می‌کند بنابراین می‌توان به عنوان یک موتیف برای کمک به داستان آن را پذیرفت. 

2. پسربچه در حالی که پدر و مادر مراقبت کامل از او نداشتند گم شده است : این مولفه همواره در داستان‌های تعرض به حریم شخصی یا غیره وجود دارد. نبود مراقبانی که قربانی را نجات دهند. 

3. اختلاف عقیده و همچنین اختلاق سنی خارج از عرف پدر و مادر ( مادر بزرگ‌تر از پدر) : این نشانه نیز نه تنها به یاری بخش اول داستان و طرح صحیح تعرض به حریم خانواده می‌آید. بلکه در ادامه داستان سبب عمیق شدن معضلات خانواده نیز می‌شود. 

4. کمک یک غریبه و پیدا کردن پسربچه : این موتیف نیز در کنار صحه گذاشتن به ناتوانی خانواده در حفاظت از حریم خود در ادامه داستان یک داستان فرعی کم رنگ را نیز پدید می‌آورند. 

تمام اتفاقاتی که بیان شد درابتدا داستان رخ می‌دهد و به نوعی در حادثه محرک داستان که گم شدن پسر بچه است به وقوع می‌پیوندد و به فاصله اندکی پسر بچه پس از یک رخداد مهم دیگر که از ارکان داستان است یعنی تنبیه شدن توسط مادر به صورت زندانی شدن در یک اتاق تاریک در نقطه عطف اول برای پدرش برملا می‌کند که شخصی به حریم خصوصی او تعرض کرده است. 

گام سوم : داستان زمانی که معما خود را برای مخاطب برملا کرد باید تصمیم بگیرد از چه مسیری قرار است مخاطب را به پاسخ این پرسش هدایت کند. به عبارتی تصمیم بزرگ نویسنده در این است که پاسخ برای مخاطب دارای اهمیت است یا چگونگی نحوه رسیدن به پاسخ؟ شاید نمونه مثال بارزی که این دو را از یکدیگر تمیز دهد، داستان‌های معمایی هرکول پوآرو برای مورد اول یعنی اهمیت پاسخ و داستان‌های شرلوک هولمز برای مورد دوم یعنی چگونگی نحوه رسیدن به پاسخ باشد. اتاق تاریک معما خود را در پایان پرده اول مطرح می‌کند یعنی برای ادامه داستان دو پرده دیگر را پیش رو دارد حال باید به این پرسش پاسخ دهد که آیا متریال لازم برای ادامه دادن داستان و اهمیت بخشیدن به پاسخ را دارد یا باید در روند چگونه رسیدن به پاسخ به همان موقعیت اولیه خانواده عمق ببخشد؟ با توجه به آنچه که در بخش قبل به عنوان متریال داستان اشاره کردیم مشخص است داستان باید به شیوه دوم یا همان سیوه شرلوک هولمز پیش برود. زیرا در این صورت است که بحث معضل خانواده در جامعه امروز ایران را هم بررسی کند و تزلزل خانواده را هم نشان دهد. اما نویسنده گویی در پایان پرده اول نمی‌تواند از لذت هیچ یک از این دو مسیر در داستان چشم پوشی کند و سعی می‌کند هر دو مسیر را با هم پیش ببرد. 

گام چهارم : مشخص کردیم که داستان برای کشف معما باید یا تنها به صرف رسیدن به پاسخ باشد یا اهمیت پاسخ به معما را به محاق برده و در طول مسیر تاثیر طرح معما را بر موقعیت نخستین بررسی کند. حال می‌خواهیم ببینیم داستان اتاق تاریک چگونه می‌خواهد بین این دو حرکت کند. در آغاز پرده دوم مخاطب نسبت به سه شخصیت در موقعیت مختلفی قرار دارد. از پسربچه کمتر می‌داند. اطلاعاتش با پدر برابر است و از مادر بیشتر می‌داند. به ترتیب در سه موقعیت معما، غافل‌گیری و تعلیق قرار دارد. معما نسبت به اینکه چه کسی به پسربچه تعرض کرده است. غافل‌گیری از اینکه با پدر متوجه شود چه کسی به پسربچه تعرض کرده و تعلیق نسبت به اینکه مادر چه زمانی متوجه این موضوع می‌شود. حال بیاید تمام این سه حال را در پرده دوم بررسی کنیم. 

1. پسر بچه در تمام مدت پرده دوم سکوت می‌کند. او هیچگاه به صورت مشخص بیان نمی‌کند مورد تعرض بوده است و تنها با دیالوگی پرسشی تمام این معما را برای پدرش به وجود آورده است. ( اما مخاطب این امر را به عنوان دغدغه اصلی فیلم‌نامه پذیرفته است ). از این نظر سکوت پسربچه تنها دائم رسیدن به پاسخ را به تعویق می‌اندازد و عمقی به داستان نمی‌بخشد و به آن اضافه نمی‌کند. 

2. پدر در طول پرده دوم به دنبال کشف پاسخ است هرچند برای این کشف کاری از او ساخته نیست و به صورت مشخص یک عنصر بدون کارکرد در داستان می‌شود. این بدون کارکرد بودن تا آن میزان ادامه پیدا می‌کند که گویی نویسنده متوجه می‌شود متریال لازم برای اهمیت بخشیدن به پاسخ کافی نیست و پدر در گفت و گویی مادر را وارد معما می‌کند. 

3. مادر مهم‌ترین نقش را در پرده دوم داراست. در ابتدا پرده مادر اطلاعی از موضوع ندارد، اما پس از گذشت نیمه داستان متوجه تعرض به پسربچه می‌شود. این نقطه گویی نقطه آغازی دوباره برای داستان است. درگیری مادر و پدر در مورد اداره کردن خانواده و نقش پدر و اختلاف سنی زیاد آن‌ها موضوع اصلی داستان را بیشتر عیان می‌کند. از طرفی این امر داستان را وارد کانال اهمیت چگونگی رسیدن به پاسخ می‌کند. این کانال جانی دوباره به داستان می‌دهد و مخاطب که مدت زیادی بدون اطلاعات در داستان سرگردان شده بود دوباره با جهت‌گیری مشخصی به داستان بازمی‌گردد. عمق داستان درباره تزلزل خانواده و مشکلات آن‌ها زمانی بیشتر می‌شود که مادر خود به دنبال پاسخ می‌گردد. در این مسیر که به دلیل متریال نخستین داستان مسیر صحیح فیلم‌نامه است. دیگر شخصیت‌های داستان حضورشان اهمیت می‌یابد. 

گام پنجم : داستان زمانی که مسیر رسیدن به پاسخ را با اهمیت جلوه می‌دهد، مسائل زیرمتن خود را بروز می‌دهد. این امر تا حدودی از جذابیت داستان کاهش می‌دهد اما باعث می‌شود داستان از کارکرد سرگرم‌کنندگی خود خارج شود و نویسنده اجازه پیدا کند دغدغه شخصی خود را نیز مطرح کند. اتاق تاریک نیز هرچند دیر اما همین مسیر را پیدا می‌کند. مادر در مسیر پیدا کردن پاسخ با دو موضوع درگیر می‌شود. نخست ارتباط دختر و پسری که باهم ارتباط داشتند و فرزند او را در ابتدا فیلم پیدا کرده‌ بودند و حال دیگر ارتباطی با هم ندارند. این مرتبط به همان بحث اجتماعی داستان است. دوم ارتباط بین پدر و آن دختر که به صورت ایهامی بحث اختلاف سنی مادر و پدر را نشانه می‌گیرد. این مسیر تا بدان جا ادامه می‌یابد که مادر هم از یافتن پرسش عاجز می‌ماند. این امر دوباهر داستان را به کانال اهمیت پاسخ بازمی‌گرداند و در نهایت در پایان پرده دوم و در نقطه عطف دوم خود پسربچه پاسخ را برملا می‌کند. 

اینکه در پرده سوم چه اتفاقی رخ می‌دهد به نوعی بازگشت دوباره به کانال اهمیت مسیر داستان است که همان بحث خانواده را مطرح می‌کند. بازگشت به متریال نخستین داستان که خانواده به میزانی متزلزل است که تاب دوام آوردن در مقابل هیچ مسئله‌ای را ندارد. پرده سوم جای افتادن پرده از بدبینی و بی مبالاتی و بی نظمی خانواده است. جایی که مادر و پدر نه تنها برابر خود بلکه مقابل دیگران نیز تحقیر می‌شوند. 

داستان اتاق تاریک به روی یک معما بنا می‌شود. همان ابتدا داستان مشخص می‌شود، که شخصیت بچه داستان چیزی را می‌داند که مخاطب و دیگر شخصیت‌ها آن را نمی‌دانند. در این چینش داستان مخاطب همراه با شخصیت‌ها باید با توجه به اطلاعاتی که در روند داستان ارائه می‌شود پاسخ معما را بیابند. پرسش اصلی داستان برای مخاطب این است که « چه کسی به حریم خصوصی کودک تعرض کرده است؟» چنین معمایی جدا از یک افکت دراماتیک قدرتمند برای داستان یک موضوع حساس نیز تلقی می‌شود و ارتباط حسی مخاطب را نسبت به شخصیت‌ها تقویت می‌کند. اما هر چه داستان ادامه می‌یابد اطلاعاتی که به مخاطب یا شخصیت‌ها ارائه می‌شود مشخص کننده پاسخ معما نیست. تلاش‌های پدر و مادر کودک نه تنها در راستای کشف پاسخ معما نیست بلکه پدیدآوردن مشکلات تازه‌تری است که هرچند ارتباط چندانی به معما اصلی داستان ندارد. اما به موضوع داستان عمق می‌بخشد. این همان بحث ابهام‌زایی در روند داستان است. ندادن اطلاعات تا موقعیتی که داستان متضرر نشود امکان پذیر است، البته اینگونه خست در ارائه اطلاعات مخاطب را مغموم و به کلی ارتباطش را با داستان از بین می‌برد. این بحث تا نیمه داستان دیده می‌شود. این روند تا یک سوم پایانی داستان ادامه پیدا می‌کند که در نهایت خود کودک معما را حل می‌کند! از این لحظه پرسشی که در ذهن شکل می‌گیرد این است که « چگونه پدر و مادر از شرافت خانواده دفاع می‌کنند؟» برای این امر فیلم‌نامه‌نویس چیدمانی تدارک می‌بیند که پدر و مادر در برابر شخصی که هتک حرمت کرده است قرار بگیرد. اما روند داستان آنقدر یکنواخت طی شده است که نویسنده را مجبور می‌کند از یک غافل‌گیری سطحی استفاده کند. شخصی که متهم به تعرض است با یک ترفند ساده خود را از نظر پدر و مادر و مخاطب مبرا از هر گونه گناهی می‌کند و مخاطب نسبت به او دارای حس سمپاتیک می‌شود. گذر از معما و ارائه نکردن اطلاعات علاوه بر مبهم کردن داستان و استفاده از یک غافل‌گیری سطحی تمام جذابیت و گیرایی داستان اتاق تاریک را به راحتی به حاشیه می‌راند تا مخاطب در داستان کلی شاهد یک روند بی رمق و ساکن باشد.


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط