جستجو در سایت

1397/04/21 16:46

غیرتِ شما را رخصت (۲) ؛ بررسی کارنامه ی فرامرز قریبیان ؛ از ردپای گرگ تا گناهکاران

غیرتِ شما را رخصت (۲) ؛ بررسی کارنامه ی فرامرز قریبیان ؛ از ردپای گرگ تا گناهکاران
مروری داریم بر آثار فرامرز قریبیان که یکی از مهم ترین و نامدارترین بازیگران تاریخ سینمای ایران به شمار می آید. (بخش دوم و پایانی)

در همان سالي كه فرامرز قريبيان با « ردپاي گرگ » در يازدهمين دوره ي جشنواره فيلم فجر حضور داشت ، براي بازي در نقش پليس « بندر مه آلود » ساخته مرحوم امير قويدل ، دومين بار سيمرغ بهترين بازيگر مرد را تصاحب كرد.

   « ميخواهم زنده بمانم » بازگشت مجدد شادروان ايرج قادري پس از » تاراج » (1363) و طي شدن دوره ي ده ساله ي محروميتش بود. اين فيلم با استقبال چشمگير مردم روبرو گرديد و در كنار « پرواز از اردوگاه » پرفروش ترين فيلم سال 1374 شد. اين درام دادگاهي را رسول صدرعاملي نوشته بود و قريبيان نقش اول آن را بر عهده داشت.          در همين سال « تجارت » كيميايي هم به روي پرده رفت كه در آلمان فيلمبرداري شده بود ؛ اما فرسنگ ها با «ردپاي گرگ » فاصله داشت ؛ هم براي مسعود خان كيميايي وهم براي بازيگر اوج گرفته ي ما. 

   قريبيان در سال 74 دومين اثرش را هم كارگرداني كرد : « قانون ». يك فيلم پليسي با بازي خود او در كنار عبدالرضا اكبري و جمشيد جهانزاده. فيلم چندان قدرتمند نبود و در كنار ديگر فيلم هاي حادثه اي و پر زد و خورد آن سال ها كه بيشتر جنبه تجاري داشت ، قرار مي گرفت.      

   در دوره ي زماني 67-1366 تا 78-1377 قريبيان در كنار جمشيد هاشم پور ، قهرمان يكه بزن و ويرانگر فيلم هاي اكشن و تجاري بود. قهرمان هايي كه يك تنه با يك لشكر درمي افتادند و مردم به هواي تماشاي مشت زدنشان يا اسلحه كشيدنشان روبروي سينماها صف مي كشيدند. اگر نگاهي به فهرست فروش آن سال ها داشته باشيم ، اقبال مردم را به اين نوع فيلم ها مي بينيم كه قريبيان هم در تعداد زيادي از آن ها حضور داشته : طعمه ، گريز ، آخرين خون ، منطقه ممنوع ، ارابه مرگ ، دايره سرخ ، دشمن ، روي خط مرگ ، ياغي و چشم عقاب در سال 1377. البته اين نوع سينما از  نيمه ي دوم دهه هفتاد رو به افول رفت و سرانجام كاملاً محو شد.

   قريبيان در سال 78 براي بازي درخشانش در نقش دكتر هادي باراني در فيلم « مرد باراني » ، سومين سيمرغش را در دست گرفت. فيلمي خوش ساخت و قصه گو از ابوالحسن داوودي به نويسندگي داوود ميرباقري. او در همين سال ، براي سومين بار بخت خود را در كارگرداني آزمود و فيلمي ساخت با فيلمنامه ي مسعود جعفري جوزاني : «چشم هايش».

   « چشم هايش » نام خود را از رمان بزرگ علوي گرفته است و محتوايش را از داش آكل صادق هدايت. يك اقتباس خوب و موفق. حقيقتاً قريبيان به خوبي از پس كارگرداني كار برآمد و لحن عاشقانه و جنايي را درست رعايت كرد. بازي سياوش تهمورث در كنار او دلنشين  و خواستني شد. 

   سال 81 و 82 دو همكاري پي در پي و پر ارزش با اصغر فرهادي اتفاق افتاد. فرهادي در ساخت نخستين فيلم سينمايي اش سراغ قريبيان رفت و نقش پيرمردي مارگير را با رفتارهاي مرموز به او سپرد كه يك بازي حسي را طلب مي كرد. او در « رقص در غبار » جز چند ديالوگ نداشت و اين نوع بازي ، تجربه ي كاملاً جديدي محسوب مي شد. او نقش كوتاه اما تاثيرگذاري در دومين ساخته ي فرهادي ، « شهر زيبا » ، هم ايفا كرد كه مشابهش را چند سال بعد در فيلم « آلزايمر » مي بينيم. 

   همكاري با اصغر فرهادي براي قريبيان دستاوردهاي زيادي داشت و با نامزدي ها و جايزه هاي گوناگون جشنواره هاي داخلي و خارجي همراه بود. او براي « رقص در غبار » برنده ي جايزه ي بهترين بازيگر جشنواره هاي مسكو ، آسيا پاسيفيك و جشن خانه سينما شد و براي « شهر زيبا » جايزه ي فستيوال هند را كسب كرد. 

   سال 84 همكاري با پوران درخشنده و بازي در « روياي خيس » كه به مشكلات جوانان و نوجوانان مي پرداخت. سال 85 آخرين همكاري تا امروز با رفيق كهنه كار و ديرين خود : « رييس ». رييس از آثار برجسته ي كيمايي به شمار نمي آيد و واقعاً هم فيلم خوبي نبود ؛ اما تك سكانس ها و صحنه هاي كلاسيك و جذابي داشت : رودررويي قريبيان و لعيا زنگنه و ساندويچ خوردن قريبيان و تارخ در خرابه هاي سينما. آخرين سال هاي دهه ي هشتاد با فيلم هاي كم اهميتي مثل « باغ قرمز » ، « فاصله » و « كارناوال مرگ » گذشت.

   حالا مي رسيم به سال 91 كه مهم ترين فعاليت اين چند مدت قريبيان رخ مي دهد. كارگرداني و بازيگري او براي چهارمين ساخته اش تا اكنون. « گناهكاران » بهترين و كامل ترين اثر قريبيانِ كارگردان است. يك همكاري ثمربخش بين پدر و پسر. اداي دِين به سينماي محبوبشان ، سينماي كلاسيك و نوآر امريكا. « گناهكاران » شايسته ترين محصول پليسي چند سال اخير سينماي ماست كه اشارات متعدد به آثار برتر سينماي جهان دارد : ماجراي نيمروز از فرد زينه مان ، هفت از ديويد فينچر ، محله چيني ها ي رومن پولانسكي و ... 

   يكي از مهم ترين نكات كارگرداني قريبيان در « گناهكاران » ، عصيان او در انتخاب رامبد جوان بود كه سيمرغ بهترين نقش مكمل را برايش به ارمغان آورد. بازي جوان در نقش سرگرد نادر روانگر بسيار ستودني است. شايد حضور رامبد در چنين محيطي و برايند شيرين آن ، در ساخت « نگار » بي تاثير نبوده. سزاوار است كه ياد كنيم از بازي كوتاه اما شيرين و زيباي رضا رويگري ؛ بخصوص در سكانس بگومگو با سرگرد تدين. 

   همان طور كه ديديم ، با بازيگري طرف هستيم كه بازي در گونه هاي مختلف سينمايي را تجربه كرده است ؛ از اكشن و تجاري و تاريخي تا كمدي و پليسي و جنگي. به اين ها بايد افزود چند سريال و تله فيلم را كه سريال هاي روز حسرت (1387،سيروس مقدم) و تكيه بر باد(1391 ، محمود معظمي) و تله فيلم پازل (1386،علي غفاري) از بقيه مشهورترند. 

   امروز فرامرز قريبيان با حضور مستمر 50ساله در سطح اول سينماي ايران كه گاهي در فراز بوده و گاهي در نشيب ،  از چهره ها و نام هايي است كه اگر بر ديوار حك شوند ، آن ديوار فرونمي ريزد. بدون شك رفيق كيميايي يكي از ستون ها و وزنه هاي اين سينماست. با آرزوي سلامتي و سربلندي براي قهرمان 77 ساله.