جستجو در سایت

1396/09/02 00:00

طنز به مثابه تجارت

طنز به مثابه تجارت

 《فیلم سینمایی نهنگ عنبر 2 هیچ ایده بزرگی برای ساخت در سر ندارد. زیرا این فیلم از یک ایده بسیار سطحی شکل گرفته است. صرفا به دلیل فروش بالای نهنگ عنبر 1 ، کارگردان به فکر ساختن شماره بعدی آن افتاده است. کاری که تقریبا بین کارگردان های ایران رایج شده و حتی کارگردان های قوی ایران را نیز به سمت ساخت کار های تجاری کشانده است. و همه میداند این کار های تجاری که به شماره های بعدی می رسند ، معمولا ایده خامی در سر دارند. و چه بسا از شماره قبلی آن جذابیت کمتری داشته باشد. چون داستان تحمیلی است. اما هم فروش بالاتری نسبت به شماره قبل دارد. و هم محبوبیت بیشتری را جذب می کند. و این محبوبیت بین مخاطبان عام چیزی نیست جز : خنده. محبوبیت این فیلم سینمایی باز می گردد به ، شوخی های نوستالژیکی که برای مردم لذت بخش است. و وجود بازیگر های محبوبی چون رضا عطاران و مهناز افشار. در کنار شوخی های معروف رضا عطاران که در همه فیلم هایش تکرار می شود و تبدیل به یک کلیشه محبوب شده است. اصولا این فیلم هایی که برای فتح گیشه ساخته می شوند. همیشه در حال رکورد شکنی هستند. اما فقط رکورد شکنی در بحث میزان فروش. فیلم هایی که مردم برای خندیدن آن را انتخاب می کنند. ذوق زده پای آن می نشینند. و پس از دیدن آن برای یکدیگر حسابی از فیلم تعریف می کنند. این نوع فیلم ها که همیشه بحثی را بین مخاطبان عام و خاص باز می کند. و در نهایت هم هیچ کدام از طرفین حرف طرف قابل را قبول نمی کند. فیلم هایی هستند که هیچ هدفی غیر از سرگرم کردن مردم ندارند. و با ارجاعات دیالوگی ساده قصد دارند درد جامعه را به تصویر بکشند. و فیلم نهنگ عنبر 2 نیز از این دسته است. نهنگ عنبر 2 کاملا یک داستانی تحمیلی دارد. که به زور قصد روایت دارد. قصه را اگر بخواهیم در کنار شماره قبلی مقایسه کنیم کاملا غیر منطقی است. مباحثی مطرح می شود که در شماره قبل حتی یک دیالوگ هم به آنها ارجاع داده نشده بود. و کمبود داستان کارگردان را مجبور به اضافه کردن کلیات می کرد. برای مثال در نهنگ عنبر 1 هیچ اسمی از شهاب به میان نمی آید ، اما در نهنگ عنبر 2 می شود یکی از شخصیت های حیاتی که نبودش قصه را دچار لکنت می کند. در کنار اینها بی منطق بودن خط روایی به فیلم آسیب جدی‌ای وارد کرده. برای مثال 5 دقیقه تراژدی انتهای فیلم با چه هدفی شکل گرفته بود؟ چه مقصودی را دنبال می کرد؟ میخواست توانایی کارگردان در درآوردن اشک مردم را نشان دهد؟ یا می خواست بیننده را اذیت کند؟ این فیلم پر است از هجو های سیاسی و فرهنگی. اما باز نکته مثبتی وجود دارد که مثل فیلم های طنز رایج شوخی جنسی را بستر فیلم قرار نداده است. گذشته از اینها فیلم نکته ای بسیار لذت بخش دارد ، و آن هم فیلمبرداری آن است که قطعا این لذت را کسی (محمود کلاری) به دوش می کشد که نام درخشانی دارد. 

در کل این فیلم ، فیلمی عام پسند است که مردم به شدت از دیدن آن لذت می برند و می خندند. اما از لحاظ ساختاری و پردازش حرفی برای گفتن ندارد.》