بازی ماندگار: عباس غزالی در وضعیت سفید
اختصاصی سلام سینما- سریال «وضعیت سفید» را میتوان یکی از بهترین تولیدات تلویزیون ایران دانست. سریالی که ساختش با سختی زیادی همراه بود و تصویربرداری آن یکبار به دلیل کمبود بودجه و طولانیتر شدن تولید نسبت به زمان پیشبینیشده و فراتر رفتن خرجها از بودجه تخمین زده شده، متوقف شد.
اما تهیهکننده سریال که از تهیهکنندگان بهنام تلویزیون هم هست یعنی محمدرضا شفیعی با سعی زیاد و ایستادن پای «وضعیت سفید» آنرا به سرانجام رساند.
البته اگر اخبار سینمای ایران را دنبال کنید، میدانید که این اتفاق درباره دیگر آثار حمید نعمتالله هم افتاده است. وسواس او در به اجرا درآوردن همان تصویر ذهنیاش از هر صحنه در بسیاری از فیلمها سبب طولانیتر شدن کار و کمبود بودجه شده اما محصول نهایی همیشه نشان داده که ارزش همهی این دردسرها را داشته.
«وضعیت سفید» هم هرچند بسیار سخت ساخته شد، اما حالا میتوان آنرا یکی از مهمترین سریالهای ایرانی دانست. سریالی که باوجودیکه بیش ازده سال از پخشش میگذرد اما هنوز تر و تازه و دلنشین است. یک اثر بهراستی ملیگرا و اپیک که اکثرش در «خونه مامان بزرگه» یا روستایشان میگذرد و کمتر نمونه مشابهش ساخته شده.
«وضعیت سفید» یکی از اولین آثاری بود که به دهه شصت، حال و هوایش و وقایع سالهای جنگ پرداخت و در مقایسه با همه فیلمها و سریالهایی که در سالهای اخیر درباره دهه شصت ساخته شدهاند، که تعدادشان هم کم نیست، از همه یک سر و گردن بالاتر است و حس نوستالژیک بسیار قویتری را در تماشاگر خود ایجاد میکند.
حمید نعمت الله با پرداختن به جزییاتی که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند و دقیق شدن در هر گوشه تصویر و هر اکت ریز بازیگران اثری یکدست و بیبدیل خلق کرده که یادآور روزهای سخت جنگ و تاثیرش در مناسبات خانوادگی است که احتمالا هر تماشاگری گوشه یا بخشی از آن را در خانواده خود تجربه کرده.
سریالی با رویکردی تاریخی و به هدف واقعه نگاری تاریخی که در قالب همه لحظات نوستالژیک و خاطرهانگیز، تماشاگر را رو در روی مهمترین خاطره قومی و پررنگترین عنصر مشترک در ناخوداگاه جمعی ایران بعد از انقلاب اسلامی قرار میدهد: گذران زندگی در دوران جنگ تحمیلی، مزین به شکل جالب توجهی از مردم نگاری، که اقشار مختلف و اخلاقیات متفاوت و پارادوکسیکال مردم در دهه شصت را، در قالب هریک از اعضای یک خانواده بزرگ و ضد و نقیض به نمایش میگذارد.
شخصیتپردازی یکی دیگر از نکات بارز «وضعیت سفید» است. علاوه بر توجه به جزییات، خلق کاراکترهای عجیب و غریب، یعنی شخصیتهایی که خلق و خوی خاص و متفاوت خود را دارند، تکه کلامهای ویژه خودشان را در دهان تماشاگر میاندازند و ویژگیهایشان شبیه به آدمهای نرمال نیست یکیدیگر از توانمدیهای نعمتالله در فیلمسازی و دغدغه شخصی او در مسیر پرداخت داستان است.
اما در میان همه آن آدمهای دوستداشتنی و یا در بعضی موارد منفور، عموی کوچک امیر محمد گلکار (شخصیت اصلی) یعنی بهروز با بازی عباس غزالی یکی از ویژهترین کاراکترهای سریال است. شخصیتی که هم نماد همه عقدهها، کمبودها و آسیبهای جوانانی است که در سریال نمایندگیشان میکند و هم به شکل همزمانی یادآور اسطوره تاریخی و قهرمان جوانان و نوجوانان دهه شصتی یعنی بهروز وثوقی است.
شخصیت بهروز، تجسمی از قهرمانان سینمای فارسی است که گویی به جهان آدمهای واقعی آمده و از پرده سینما بیرون کشیده شده. لحن و بازی اغراق آمیز عباس غزالی در اپیزودهای اول سریال تا اندازهای در ذوق تماشاگر میزد اما به مرور زمان با رو شدن این ویژگی خیالانگیز شخصیت بهروز بسیاری از اغراقهای او منطق دراماتیک پیدا کردند و تقلید لحن و بازیاش از بهروز وثوقی تبدیل به یک ادای دین بزرگ به قهرمانان فیلمفارسی شد.
در صحنه انتخابی از سریال «وضعیت سفید» بهروز به تنگنا آمده. زندگی نداشتهاش را از دست داده و زنش، تنها داراییاش جلوی همه تحقیر شده، او که تا این لحظه کلی حقارت به بار آورده و ذلیل شده ناگهان به سیم آخر میزند و خانهای را که با هزار امید و آرزو ساخته بود، به آتش میکشد.
یکی از زیباترین و تاثربرانگیزترین لحظات کل سریال که کارگردانی نعمتالله گیراییاش را دوچندان میکند. نماهای کلوزآپ و بستهای که بهشکل اسلوموشن از بهروز و مشعل آتشینش ضبط شده، درحالی که نعره میزند و انگار میخواهد همه عقدههایش را بهآتش بکشد، فراموش نشدنی است.
خبر مرتبط:
بازی ماندگار: شهاب حسینی در فروشنده