نقد فیلم Deadpool & Wolverine | وداعی آشفته اما باشکوه

سومین و جدیدترین قسمت فیلم ددپول به تازگی اکران شده است. فیلمی که اگرچه در برخی از بخشها خارقالعاده است اما در برخی از صحنهها سردرگم جلوه میکند و سبب میشود این قسمت یک فیلم کامل نباشد، اما همچنان یک فیلم مفرح است.
بگذارید در همین ابتدا واقعبین باشیم: فیلمهای (ددپول) «Deadpool» خوب هستند. طنز نارضایتی این ابرقهرمان از خود، صحنههای اکشن خوشساخت همراه با مقدار قابلتوجهی از صحنههای احساسی به داستان آن طعم و بوی تازهای میبخشد. نخستین قسمت از این مجموعه برای اولینبار در سال 2016 به نمایش درآمد. قسمت دوم، محصول 2018 نیز توانست موفق عمل کند. اگر در زمان حال بار دیگر هوس دیدن این فیلمها را کردید، قول میدهم باز هم از آن لذت ببرید.
فیلم «Deadpool & Wolverine» (ددپول و ولورین)، سومین فیلم از این مجموعه و نخستین فیلم مارول پس از خریداری کمپانی فاکس توسط ابرکمپانی دیزنی است. این اثر همانند دو قسمت قبلی از پس خود برآمده و تمام المانهای موردنظر را دارد.
قسمت سوم خارقالعاده است و انتظارها را برآورده میکند، اما گویی توسط شرکت سازنده خود، مارول و کارگردانش شاون لوی، هم در جلوههای بصری و هم در روایت محدود شده است. فیلمساز این اثر طنز مطلب را درک کرده؛ اما در صحنههای نبرد کمی سردرگم است. در نهایت (ددپول و ولورین) فیلم کاملی بهحساب نمیآید، اما اگر تکههای آن را کنار هم بگذاریم، با داستان مفرحی مواجه میشویم.
داستان فیلم «Deadpool & Wolverine»
از همان ابتدا که خبر پیوستن هیو جکمن به رایان رینولدز در قسمت جدید (ددپول) منتشر شد، طرفداران یک مسئله حیاتی را مطرح کردند: این فیلم چگونه میخواهد به میراث شخصیت لوگان (نام شخصیت ولورین در مجموعه فیلمهای X-Men در دنیای مارول) احترام بگذارد؟ آیا ممکن است حضور این کاراکتر در داستان (ددپول) باعث تخریب آن شود؟
این فیلم وقت را تلف نکرده و فوراً پاسخ این سؤال را در سکانس آغازین میدهد. این صحنه بهشدت افسارگسیخته است و متأسفانه بهترین و تنها سکانس اکشن این فیلم دوساعته است.
به نظر میرسد ددپول پس از قسمت دوم، قصد داشته به «Avengers» (انتقامجویان) بپیوندد، اما موفق نمیشود. بخت و اقبال با او همراه نبوده و عشق زندگیاش را از دست میدهد. او در نهایت با رفیقش پیتر به فروش ماشینهای کارکرده روی میآورد. اما با رسیدن مقاماتی با نام «Time Variance Authority» (سازمان رسیدگی به تناقضات زمانی) اوضاع عوض میشود.
اکنون ددپول دلیلی برای زندگی دارد: نجات دنیا
سپس او ولورین را از جهان موازی بیرون میکشد و ماجراجویی این دو با یکدیگر آغاز میشود. از این جا به بعد را میتوانید حدس بزنید. این دو ابرقهرمان حین نجات جهان با چند چالش مواجه شده، از پس آن برآمده، سپس تیتراژ پایانی پخش میشود و تمام!
جنبههای مثبت «Deadpool & Wolverine»
اکثر آثار مارول بامزهاند بهگونهای که در طول فیلم کمی با دهان بسته میخندید؛ اما پنج دقیقه پس از ترک سالن سینما همه شوخیها و جوکهای آن را به فراموشی میسپارید. این امر در مورد (ددپول) صدق نمیکند. این مجموعه واقعاً خندهدار است، زیرا خود را زیاد جدی نمیگیرد.
(ددپول و ولورین) نیز از این قضیه مستثنی نیست. رایان رینولدز در طول این سالها در شخصیت ددپول غرق شده و در هر نقش دیگری که ظاهر میشود همان حس ددپول را با بازی خود القا میکند. این بازیگر در دستان همکار قدیمی خود، شان لوی بسیار راحت است.
هیو جکمن نیز با حضور خود طنز جدیدی وارد داستان میکند. او حاضر به کنارآمدن با مسخرهبازیهای رایان رینولدز نیست، اما خودش هم زیاد مرد سربهراهی نمیباشد و با صدای زمخت ولورین جهت خنده مخاطب فحاشی میکند.
مسخرهبازی به کنار، مسئلهای که فیلم (ددپول) و هر فیلم ابرقهرمان دیگری را به اثری خوب تبدیل میکند، سفر احساسی آن در قلب داستان است. محوریت دو قسمت پیشین، رابطه ددپول و ونسا، عاشق شدن او، خود را لایق این عشق ندانستن و در نهایت شکستن قانون فضا و زمان برای بازگرداندن ونسا بود.
به طرز عجیبی در قسمت سوم این رابطه بهطورکلی کنار گذاشته شده و بیشتر هیو جکمن بار احساسی داستان را به دوش میکشد.
قسمت سوم با وجود دادههای محدود، تا حد زیادی مخاطب را راضی نگه میدارد. هیو جکمن ثابت کرد لوگان تنها یک اتفاق شانسی نبوده و توانسته بهخوبی از پس پیچیدگیهای احساسی ولورین بربیاید.
جنبههای ضعیف «Deadpool & Wolverine»
بزرگترین مشکل فیلم روایت اکشن آن است. سکانس آغازین با شروع هیجانانگیز خود سطح توقع مخاطب را بالا میبرد و متأسفانه دیگر نمیتواند در حد این توقع ظاهر شود.
بدون دادن جزئیات بیشتر، باید گفت ادامه فیلم حول چند سکانس اکشن میچرخد. دیدن مبارزه ددپول و ولورین جذاب اما بیمعناست. زیرا این دو قهرمان قدرت شفاپیداکردن دارند و در نهایت نمیتوانند آسیب ببینند.
فیلمبرداری قسمت سوم ضعیف است و دنبالکردن صحنههای اکشن را دشوار میکند. بدترین سکانس فیلم مهمترین آن است. (ددپول و ولورین) هیچکدام از خصوصیات فیلمهای (انتقامجویان) را ندارد. این صحنه خستهکننده و بینظم است. همکاری دو قهرمان بهخوبی نشان داده نشده و کارگردانی آن ضعیف است.
نمیتوان گفت مشکل پایانبندی این اثر دقیقاً چیست، جز این که شاون لوی تمام تمرکز خود را بر جلوههای ویژه گذاشته و این سکانس بیشتر شبیه یک بازی ویدئویی شده تا یک فیلم لایو - اکشن.
(ددپول و ولورین) از لحاظ بصری نیز ناامیدکننده است. (خلأ) «Void» (مکانی در جهانهای موازی که افراد طرد شده در آن ساکن هستند و در سریال (لوکی) «Loki» به آن بهتفصیل پرداخته شده است.) کسلکننده و بیرنگ و روح است درحالیکه در سریال (لوکی) سایههای سبز و بنفش بدان جلوه بسیار زیبایی داده بود. اکنون تمام این جلوهها پاک شده و از آن چیزی جز یک فضای خالی باقی نمانده است.
کلام آخر
میتوان ساعتها در مورد (ددپول و ولورین) صحبت کرد، اما تقسیم کیفیت فیلم به خوب و بد تنها روش سنجش موفقیت آن نیست. یک اثر تنها فهرستی از نکات مثبت و منفی نیست، بلکه اثر هنری است که ارزشش با ایجاد احساسات در مخاطب سنجیده میشود. البته فروش در گیشه هم بیتأثیر نیست و قطعاً قسمت سوم (ددپول) بسیار پرفروش خواهد بود.
با وجود مسائل ناامیدکننده باید گفت نکات دوستداشتنی زیادی دارد و نمیتوان عاشق شخصیتهای آن نشد. شاید قسمت سوم بهترین فیلم (ددپول) نباشد؛ اما تا کنون یکسروگردن از باقی آثار مارول در سال 2024 بالاتر است.
امتیازهای فیلم «ددپول و ولورین»
متاکریتیک: 54
راتن تومیتوز: 81
آیامدیبی: 4.5