جستجو در سایت

1397/03/05 17:47

تصویرهای به یادماندنی از ناصر ملک مطیعی فقید در تاریخ سینمای ایران

تصویرهای به یادماندنی از ناصر ملک مطیعی فقید در تاریخ سینمای ایران
کارنامه کاری این ستاره سینما را باید به سه بخش متفاوت تقسیم کرد. سه تصویر متفاوتی که تاریخ سینما از او به یاد می‌آورد:‌ملک مطیعی جوان، مرد جاافتاده و ناصرخان میانسال و پا به سن گذاشته.

اختصاصی سلام سینما- کارنامه کاری این ستاره سینما را باید به سه بخش متفاوت تقسیم کرد. سه تصویر متفاوتی که تاریخ سینما از او به یاد می‌آورد:‌ ملک مطیعی جوان، مرد جاافتاده و ناصرخان میانسال و پا به سن گذاشته.

در بخش اول که مربوط به جوانی‌های ملک مطیعی فقید می‌شود، دهه سی و اوایل دهه چهل، مهم‌ترین فیلم «و ساخته مهدی رییسی فیروز است که متاسفانه هیچ نسخه‌ای از آن تاکنون در دسترس نبوده است اما متاثر از این فیلم، فیلم‌های زیادی در آن سال‌ها «ولگرد»‌ساخته می‌شود. داستان فیلم درباره پسر جوان و خوش تیپی با بازی ناصرخان است که از روستا به تهران می‌آيد و درگیر مناسبات شهری می‌شود. اغفال می‌شود، نامزدش را که با او به شهر آمده ترک می‌کند و دل در گرو دختر شهری می‌گذارد. اما دختر او را قال می‌گذارد و شکست می‌خورد و همه زندگیش را هم از دست می‌دهد و در آخر می‌فهمد که عشق و حقیقت در آن نامزد معصوم و روستاییش بوده است که حالا دیگر او را ندارد. پس ناگزیر آواره و ولگرد می‌شود و اسم فیلم هم از همینجا می‌آید. تصویر ناصر جوان، سرگردان در میان کوچه و خیابان‌ها، در سینمای دهه سی بارها و بارها تکرار می‌شود. در دهه سی، یک جوان اول داریم، پیش از آنکه فردین یا هر ستاره دیگری در سینمای ایران ظهور کرده باشد، که  تصویر جوانیش با ولگردی و دربه دری در کوچه پس کوچه‌های شهر گره خورده است. این تصویر بارها تکرار می‌شود به شکلی که برای کسانی که فیلم‌های دهه سی و سال‌های دور سینمای ایران را دیده باشند،  نام ناصر ملک مطیعی جوان، لاجرم با پرسه و ولگردی جوانی که به شهر می‌آید و در پی این مهاجرت همه چیزش را از دست می‌دهد، گره خورده است.

در دهه چهل، ناصر ملک مطیعی در کنار فردین ستاره سینماست و فیلم‌های زیادی را بازی می‌کند. البته که فیلم‌هایی که او در آن‌ها نقش اول را بازی می‌کند فیلم‌های بی محسوب می‌شوند و این فردین است که بازار فیلم‌های تراز اولی را در اختیار دارد. اما به هرحال مهم‌ترین حضور او در این دهه در فیلم «مردها و جاده‌ها» ساخته خود ناصر ملک مطیعی است که در آن نقش یک راننده کامیون را به عهده دارد. در طول فیلم به واسطه کارش با آدم‌های مختلفی برخورد می‌کند و همین باعث می‌شود که «مردها و جاده‌ها» سویه اجتماعی قابل توجهی پیدا کند.

اما مهم‌ترین فیلم او در این دهه که اهمیتی همه‌جانبه پیدا می‌کند و تبدیل به بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران قبل از انقلاب می‌شود، «قیصر» است و حضور ناصرخان به عنوان فرمون برادر قیصر و البته آن دیالوگ به یادماندنی و همیشگی:‌ « قیصر کجایی که داداشتو کشتن...؟». دیالوگی که بعدتر در خصوصا فیلم‌های جنگی سینمای ایران در لوای «حاجی کجایی که سیدتو کشتن» بسیار تکرار می‌شود. سکانسی که فرمون می‌رود پیش  برادران آبمونگول تا انتقام خواهرش را بگیرد و سه برادر دوره‌اش می‌کنند و از پشت بهش چاقو می‌زنند یکی از تمیزترین و تاثیرگذارترین سکانس‌های «قیصر» است که بار احساسی‌اش را از بازی خوب ناصر ملک مطیعی می‌گیرد.

قیصر ناصر ملک مطیعی

تصویر دیگری که از ستاره فقید در یاد همه عشاق سینما باقی خواهد ماند مربوط به فیلم «طوقی»‌علی حاتمی می‌شود و می‌توان آن‌را اصلا مهم‌ترین تجربه ملک مطیعی در مقابل دوربین هم دانست. داستان فیلم درباره مردی است که خواهرزاده‌اش را می‌فرستد تا دختری را برای او خواستگاری کند اما خواهرزاده‌اش، خود عاشق و دلباخته دختر می‌شود و داییش را دور می‌زند و خودش دختر را عقد می‌کند. سکانس مواجه او با آ سید مرتضی، خواهرزاده‌اش که بهروز وثوقی نقشش را بازی می‌کند، تماشاگر را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد. جایی که او برگشته و دایی روحش از اصل داستان خبر ندارد اما به واسطه سبکسری‌های رفتاری خواهرزاده‌اش به او مشکوک می‌شود و متوجه می‌شود کاسه‌ای زیر نیم کاسه است.


پیام تسلیت هنرمندان برای درگذشت ناصر ملک مطیعی


در دهه پنجاه، دو تصویر مهم از ملک مطیعی فقید ثبت شده است. یکی در فیلم «رقاصه شهر»‌اثر شاپور قریب که در آنجا نقش یک جاهل لوتی کلاه مخملی را بازی می‌کند،‌ نقشی که در دهه چهل بارها آن‌را بازی کرده بود. او عاشق زن رقاصه کاباره‌ای که می‌رود می‌شود. هرچند که خود خانواده و زن و بچه دارد اما با آن رقاصه (که نقشش را فروزان بازی می‌کند) رابطه‌اش را بیشتر می‌کند. هرچند که در ابتدا همه چیز برایش شوخی و بازی است اما روز به روز رقاصه برایش جدی‌تر می‌شود و عاشقش می‌شود. ولی درست جایی در فیلم که  همه تناقض‌ها به اوج خود رسیده است و او مجبور به انتخاب میان معشوقه و خانواده‌اش است، زن و بچه‌اش را انتخاب می‌کند. تصویر جاودانه ناصرخان در این اینجا، سکانس پایانی فیلم است. جایی که فروزان بعد از اینکه امیدش را به بازگشت مرد به نزد خودش از دست داده است و تقدیرش به تنهایی، در گوشه تصویر و با فاصله از نقطه مرکزی ایستاده است و ملک مطیعی را از دور دید می‌زند که با خانواده‌اش راهی سفر هستند و با این کار هم عذاب خود را بیشتر می‌کند و هم تصویر مرد مورد علاقه‌اش را درعین اینکه در ذهنش ثبت می‌کند، در دلش درهم می‌شکند.

رقاصه شهر

تصویر آخر که بهترین و شمایلی‌ترین تصویر ثبت شده از ستاره فقید در تاریخ سینمای ایران هم هست، «سه قاپ»‌ زکریا هاشمی ست. او در این فیلم نقش قهرمانی را بازی می‌کند که بسیار به قمار کردن علاقه دارد و سه قاپ بازی می‌کند و به دنبال آن است که آخرین قمارهایش را انجام دهد تا با دلی خوش بنشیند سر سفره عقد و زندگی ساده و عاشقانه‌ای را با همسرش شروع کند. اما شبیه به همه آخرین‌های این چنینی که همواره با دردسر آمیخته‌اند و هیچ وقت به واقع آخرین نیستند، در اینجا هم حریف ملک مطیعی تقلب می‌کند و برنده می‌شود و باعث می‌شود که قهرمان همه چیزش را از دست بدهد و با حریفش درگیر شود.  تصویر آخر، تصویر ناصر خان خونین و بی‌جان در گرگ و میش سرصبح است که در کوچه و پس کوچه‌های شهر، درست شبیه به اولین فیلم‌هایش پرسه می‌زند و تلو تلو می‌خورد و خود را به سختی به نامزدش می‌رساند و تا به او می‌رسد در برابر چشمانش جان می‌دهد.


مدیسا مهراب پورمدیسا مهراب پور