ویژگی های آثار کوئنتین تارنتینو: کارگردانِ دی جِی
اختصاصی سلام سینما- کوئنتین تارنتینو (QT)، کارگردانی که تا کنون 137 جایزه سینمایی از جمله 2 اسکار، 2 گلدن گلوب و 2 بفتا به دست آورده است؛ حرفه اش را به صورت تجربی و بدون تحصیلات آکادمیک آغاز کرد. شاید دلیل منحصر به فرد بودن آثارش همین باشد. او فعالیت حرفه ای خود را از اوایل دهه 90، با نگارش فیلمنامه شروع کرد و از آنجایی که برای فیلمنامه های «عشق حقیقی» و «قاتلین بالفطره» سرمایه گذار پیدا نکرد؛ آنها را به کارگردان دیگری داد و با درآمد حاصل از آنها، «سگ های انباری» را به تصویر کشید. این فیلم در آن زمان، عنوان «فوق العاده ترین فیلم غیر مستقل تمام ادوار» را به خودش اختصاص داد. تارنتینو، در ساخت فیلم هایش از کارگردان هایی مثل: دی پالما، اسکورسیزی، لنون، گدار، هاکس، فورد و کاروای الهام گرفته است. به طور کلی سینمای تارانتینو نقطه تلاقی فیلم نوآر کلاسیک و فیلم داستانی عامه پسند است. دیالوگ های محاوره ای و به کار بردن الفاظ رکیک، استفاده از فرهنگ عامه و البته «بیگ کاهون برگر» و «سیگار رد اپل» را به کرات در آثار او می توان دید. صحنه های خشن و خونبارِ تلفیق شده با موسیقی متن بی نظیر نیز، اجزای جدایی ناپذیر فیلم های او هستند. تارنتینو را کارگردان دی جی می نامند و علت این نامگذاری استفاده مناسب از موزیک برای خلق صحنه های ناب در فیلم هایش است. به گفته خودش، زمانی که به موسیقی گوش می دهد صحنه های فیلمش را تصور می کند. در این جا، دیگر ویژگی های شاخص آثار کوئنتین تارنتینو را مرور می کنیم.
روایت غیرخطی: سیر زمانی به هم ریخته در روایت داستان را به بهترین شکل در فیلم های «داستان عامه پسند»، «بیل را بکش2» و «سگ های انباری» می توان دید. داستان به صورت فصل به فصل و هر بار با اضافه شدن شخصیت های جدید ادامه پیدا می کند.
برملا شدن نقشه ها: تارنتینو، برای مهیج کردن داستان، بیننده را با قهرمان فیلم همراه می کند، برنامه ها و نقشه های او را نشان می دهد و اگر ماجرا همانطور که برنامه ریزی شده بود پیش برود می توان به یک پایان شاد و بی دغدغه رسید. اما، اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرود چه اتفاقی می افتد؟ مثل سگ های انباری همه به جان هم می افتند، مثل حرامزاده های لعنتی بعد از به جان خریدن ریسک های خطرناک، کاری از پیش نمی برند، مثل جنگو در لحظه ای که فکر می کند به مرادش رسیده، تهدید به مرگ می شوند یا مثل جکی براون، به دام پلیس می افتند.
اشرارِ با شرافت: اگرچه در فیلم های تارنتینو صحنه هایی خشن از درگیری و کشتار نشان داده می شود، کارگردان اصرار دارد شرافتمند بودن دزدها یا آدمکش ها را به تصویر بکشد. مثلا در «پالپ فیکشن/داستان عامه پسند»، والاس شخصا برای کشتن بوچ، آدم فرستاده است اما طی ماجرایی، والاس و بوچ، اسیر 2 مرد منحرف می شوند. بوچ فرار می کند اما برای نجات جان والاس بر میگردد. در عوض والاس هم قول می دهد از آن ماجرا و زنده ماندن بوچ حرفی نزند. در فیلم «بیل را بکش1» هم در صحنه ای، عروس برای کشتنِ «ورنیتا» به خانه او می رود که ناگهان دختر ورنیتا از راه می رسد و آنها هر دو چاقوهایشان را پشت سرشان مخفی می کنند و تظاهر می کنند دوست هستند تا کودک شاهد مبارزه یا کشته شدن یکی از آن دو زن نباشد. در فیلم «حرامزاده های لعنتی» نیز کلنل و آلدو در نهایت دست می دهند و از جان هم می گذرند.
تجدید حیات کاری بازیگران: تارنتینو را به عنوان ناجی ستاره های رو به افول سینما می شناسند. به کار گرفتن «جان تراولتا» بعد از گذشت بیش از یک دهه از دوران طلایی اش در سینما برای بازی در «داستان عامه پسند»، حضور «پم گریر» 47 ساله در فیلم «جکی براون» و دادن نقش «بیل» در قسمت دوم «بیل را بکش» به «دیوید کاراداین» که برای بسیاری از کارگردان ها دورانش به سر آمده بود، نمونه هایی از این قبیل هستند.
طغیان خشونت: از فیلم های مورد علاقه تارنتینو می توان: خوب،بد،زشت(1966)، پیشتازان فضا2(1982)، انفجار(1981)، ریو براوو(1959)، راننده تاکسی(1976)، از روسیه با عشق(1963) و بتل رویال(2000) را نام برد. بنابراین، بی دلیل نیست که تیراندازی های بی وقفه، شمشیرزنی و درگیری فیزیکی عناصر اساسی فیلم های او هستند.
پاستیش سینمایی: تقلید آگاهانه از سبک یا مولفه های کارگردان دیگر، به منظور ادای دینی به آثار آنها، در بسیاری از سکانس های آثار تارنتینو به چشم می خورد. مثلا سکانس مبارزه «عروس» در «بیل را بکش1» تقلیدی از سکانس مبارزه «بروسلی» در فیلم «خشم اژدها» است.
تصویربرداری های پویا: تصویربرداری روی دست یا نماهای تعقیبی را در قسمت های پرهیجان فیلم های تارنتینو می توان دید. مثلا در فیلم «بیل را بکش2»، صحنه ای که «عروس» با لباس زردش، که بیننده را به یاد بروسلی در رئیس بزرگ می اندازد، مصمم قدم بر می دارد و برای مبارزه به پیش می رود و دوربین او را دنبال می کند.
رقص های نمادین: سکانس رقص «وینست» و «میا» در فیلم «داستان عامه پسند» از رقص های ماندگار در تاریخ سینما است و هرکس 1 بار این فیلم را دیده باشد تا همیشه در ذهنش باقی خواهد ماند. همچنین سکانس رقص «آرلین» برای «مایک» در فیلم «ضد مرگ» از رقص های به یاد ماندنی است.
نمای بسته از پا: تقریبا در تمام فیلم های تارنتینو، نمای بسته از پای هنرپیشه های زن نشان داده شده است.
تصویربرداری از صندوق عقب اتومبیل: نمایی از صندوق عقب اتومبیل در هر 3 فیلم های «داستان عامه پسند»، «ضدمرگ»، «جکی براون» و حتی «از گرگ و میش تا سحر» که تارانتینو فیلمنامه آن را نوشته، تکرار شده است.
استفاده از کمدین ها: در میان تمام صحنه های جدی و خشونت بار، ایفای نقش یک بازیگر کمدی برای تعدیل فضا مناسب به نظر می رسد مثلا حضور «جونا هیل» در «جنگوی زنجیرگسسته».
نقش آفرینی خودش در فیلم ها: کوئنتین تارنتینو درباره بازی کردن در فیلم هایش می گوید: «خودم را فیلمسازی می بینم که برای خودش هم فیلمنامه می نویسد» او نقش های کمرنگ و کوتاهی در فیلم های: داستان عامه پسند، سگ های انباری، ضدمرگ و جنگوی زنجیرگسسته ایفا کرده است.
نقش آفرینی های نمادین از ساموئل ال جکسون: تقریبا می توان گفت که او پای ثابت فیلم های تارنتینو است؛ البته با نقش آفرینی های کاملا متفاوت.
منبع: imdb
**ویژگی های آثار نولان: نابغه فیلمسازی عصر نوین**