بازی های به یادماندنی سریال آقازاده
اختصاصی سلام سینما- سریال «آقازاده» از جمله سریالهای پرطرفدار شبکه نمایش خانگی است که پخشش به تازگی به پایان رسیده است. سریالی محصول سازمان اوج که به مسائل بهروزی مانند آقازادگی (همانطور که از نامش پیداست)، فسادهای سیستماتیک و اقتصادی، فسادهای مالی و فساد در دستگاه قضایی میپردازد. این سریال دقیقا بهواسطه همین بهروز بودنش و پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعی توانست بهاین شکل مورد توجه تماشاگران قرار بگیرد.
قسمت آخر این سریال به تازگی پخش شد تا پرونده اولین محصول موسسه اوج در شبکه نمایش خانگی به پایان برسد. این سریال برای موسسه اوج هم محصولی پیشرو بهحساب میآید که در آن بسیاری از خط قرمزهای اوج خصوصا در نمایش حجاب و شکل زیست امروزی جوانان بالاشهرنشین پایتخت در هم شکسته شد.
یکی از نکاتی که درباره سریال باید به آن اشاره کرد کیفیت بازی بازیگران است. هرچند از همان قسمتهای ابتدایی انتقادات زیادی به بازی بازیگران سریال وارد شد اما حقیقتا این بازی پر اغراق شاید به مذاق فیلمبینها خوش نیاید و گاهی اوقات از حد خارج شود اما در فرم ملودراماتیک خود سریال نشسته. چنین بازی اغراقآمیزی لازمه ساختن یک ملودرام پرطمطراق این چنینی است و در همین فرمت غلو شده اتفاقا بازیهای «آقازاده» از بازیهایی که در سریالهای صدا و سیما با شدت ملودرام برابر میبینیم، به مراتب بهتر است. هرچند هنوز تا خوب فاصله زیادی دارد.
در این یادداشت نگاهی انداختهایم به بهترین لحظات بازی نقشهای اصلی و جذابتر سریال.
امین تارخ از جمله بازیگران پیشکسوتی است که کمتر تجربه ضعیف یا متوسطی در کارنامه کاریاش بهچشم میخورد. البته در سالهای اخیر سهم او در تلویزیون و صدا و سیما به مراتب بیشتر از سینما بوده و این امر ناگزیر اغراق و غلونمایی بیشتری به کیفیت بازی او تزریق کرده و در بسیاری از لحظات حضور خود، در سریالها بازی ملودراماتیکتری از حالت عادیاش، به نمایش گذاشته است. با این وجود کماکان از جمله بازیگرانی است که بهتنهایی، وزن بازیگری یک سریال را چند درجهای ارتقا میدهد.
در «آقازاده» هم کیفیت بازی تارخ درست به همین شکل عمل میکند. تعادل و ریتم یکپارچهای که در بازی او در قسمتهای مختلف و در حالات مختلف خشم، اندوه، شادی یا درماندگی حضور دارد، در میان بازیهای سریال منحصر بهفرد است.
در میان صحنههای سریال لحظهای که او به پسر داغدارش دلداری میدهد یکی از بهترین لحظات بازی اوست. جایی که هم درمانده است هم باید خودش را بهخاطر پسرش محکم نگه دارد و امید و سرپناه او هم باشد. بازی او در این صحنه به یک عذاب وجدان نهان درباره سرنوشت عروسش هم گره خورده که نقشآفرینی تارخ را جالبتر هم میکند.
مهدی سلطانی از جمله بازیگران بهنام و پرتجربه عرصه تئاتر است که اخیرا با حضور یافتن در چند سریال مطرح مانند «پدر» نامش در میان مخاطبان عامه سینما و تلویزیون بیشتر بهگوش میخورد. او هم از جمله بازیگران خوب سریالهاست که کیفیت بازیگریاش بسیار فراتر از تولیدات سریالی است و در «آقازاده» انصافا هم نقش سختی را ایفا میکند. او یک کاراکتر سرگشته را به نمایش میگذارد که انگار قطب خیر و شر در درونش هرلحظه در جدال با یکدیگر هستند.
البته در نیمه اول سریال او مردی قدرتمند است که این قدرتنمایی در بازی سلطانی بهخوبی نمود دارد و در نیمه دوم سریال یک انسان شکستخورده، پشیمان و پر از عذاب وجدان که باز هم با اجرای خوب سلطانی کاملا ملموس از آب درآمده.
یکی از بهترین لحظات بازی او جایی است که در ماشین به سراغ وکیل پسرش رفته. شدیدا عصبانی است و برهمآشفته. درحالیکه صحنه در صندلی عقب اتومبیل ضبط شده که در آن بازیگر نمیتواند حرکتی کند یا از زبان بدن استفاده نماید، سلطانی با لحن خود در دیالوگ گفتن و میمیکهای صورتش به خوبی حس عصبانیت، استیصال و وحشت را در اجرای خود میپروراند. انرژی او کل این صحنه را به خود معطوف میکند.
امین حیایی هم یکی دیگر از نامهای مطرح سریال است. بازیگری که این روزها همکاریاش با صدا و سیما در برنامه «عصر جدید» نامش را مجددا بر سر زبانها انداخت. او چند سال گذشته را از دنیای حرفهای بازیگری به دور بود اما برگشتی محکم و قوی داشت. حیایی در سریال «آقازاده» نقش یک وکیل خونسرد و کاربلد را ایفا میکند که باید همه شرایط را زیرنظر و تحت کنترل خود داشته باشد. این تسلط در همه لحظههای بازی امین حیایی به تماشاگران منتقل میشود. رابطه خاص او با نیما هم باعث میشود تا جایگاه کاراکتر اهمیت مضاعفی پیدا کند تا در نهایت بدل به یکی از تمامکنندههای اصلی قصه شود.
همه نکته بازی حیایی در همین برانگیختن احساس تسلط و کنترل پیدا کردن روی هر موقعیتی است. یکی از بهترین لحظات بازی او در قسمتهای آخر اتفاق میافتد. جایی که موکلش را رها کرده و در جلسهای که در زندان با او دارد برای اولین بار سرش داد میکشد و شبیه به انسانی ضعیف و ناتوان با او رفتار میکند. دادی که میکشد و حقارتی که در هر جمله نثار نیما میکند، انگار سالها عقده فروخورده است. حیایی به خوبی این صحنه را به اجرا درآروده است.
سینا مهراد از جمله بازیگرانی است که کمتر جدی گرفته شده اما در دو سال گذشته با حضور در فیلم و سریالهای مختلف کمی بیشتر به چشم آمده. در «آقازاده»ا و ایفاگر نقش قهرمان فیلم است. یک پلیس وظیفهشناس و البته انسانی پاک و بامعرفت که قرار است مثبتترین شخصیت سریال هم باشد.
بازی سینا مهراد بهمرور با گذر قسمتهای بیشتری از سریال بهتر شد. در قسمتهای اول اکتهای اضافی زیادی داشت و لحن دیالوگ گفتنش خصوصا توی ذوق میزد. اجرای او در قسمتهای اول کمی تصنعی بهنظر میرسید اما هرچه گذشت بازی مهراد هم روانتر شد تا تماشاگرا بتواند احساس صمیمیت بیشتری با قهرمان پیدا کند.
یکی از بهترین لحظات بازی سینا مهراد هم درست لحظهای بدون دیالوگ است. جایی که دیگر خبری از آن لحن لوطیوار و قیصرمابانه نیست و او تنها با نگاه و حرکت بدن باید غمانگیزترین حس سریال را به تماشاگران منتقل کند. جایی که با تماشای بیرون کشیدن تکههای جنازه همسرش، خودش هزارتکه میشود و تماشای صحنه برایش انقدر سخت هست که زانوهایش خالی کنند و روی زمین بیفتد. هرچند که بار احساسی و عاطفی این صحنه در انتخاب کاربران در نظرسنجی بیتاثیر نبوده اما به دلیل دیالوگ نگفتن یکی از بهترین لحظات بازی مهراد هم هست.
پردیس پورعابدینی متولد دهه ۷۰ است. از جمله فعالیت های او در تئاتر می توان به قصه ظهر جمعه به کارگردانی نسیم ادبی اشاره کرد. هرچند پورعابدینی در تئاتر تجربیاتی داشته اما سریال «آقازاده» اولین اثر بصری او محسوب میشود. یک بازیگر جوان باید خیلی خوششانس باشد که در اولین تجربه تصویری خود نقش قهرمان زن یک سریال مهم را بازی کند. آنهم قهرمانی جذاب. کاراکتری چند بعدی که در طول سریال چندین بار در معرض تحول قرار میگیرد و این پیچیدگیهای خاصی به شخصیتش میدهد.
چهره پورعابدینی هم درست به همین شکل است، یعنی در ابعاد و زوایای مختلف، احساسات مختلفی را در تماشاگر برمیانگید و از این حیث انتخاب خوبی برای ایفای نقش راضیه بهشمار میآید. این بازیگر جوان با همه پختگی و اغراق موجود در بازیاش، در اولین تجربهاش راضی کننده بهنظر میرسد.
یکی از بهترین لحظات بازی پورعابدینی جایی است که در زندان باید برای همسرش، در جایگاه مسئول پرونده، درباره روابط نامشروعش با مرد دیگری سخن بگوید. هزاربار از خجالت سرخ میشود و در هر قطره اشکی که پای میز بازجویی میریزد، گویی این خودش است که با همه وجود فرو ریخته. شرم و حیایی که در بازیاش نمود پیدا میکند و عذابی که برای به زبان آوردن هر کلمه میکشد هم به خوبی در اجرایش هویدا شده تا این لحظه، به یادماندنیترین صحنه حضورش در «آقازاده» باشد.
امیر آقایی، از جمله بازیگرانی است که همیشه اغراق و طمطراق را همراه با خود داشته و به ندرت توانسته در نقش واقعگرایانه، باورپذیر ظاهر شود اما در «آقازاده» قضیهاش فرق میکند و از بهترینهای سریال است. خصوصا هرکجا که داد و فریاد نمیکند و بازی خود را در سکوت و با نگاه پیش میبرد، از لحظاتی به یادماندنی را خلق میکند.
از جمله این صحنهها روبهرو شدن او با حاج رضا بعد از گند بزرگی است که زده. در اوج قدرت و طمع، درحالیکه دیگر خدا را هم بنده نیست و احساس پادشاهی میکند، به خانه دشمنش رفته تا خودی نشان دهد و قدرتنمایی کند. وقاحت و حرصی که در کلام و رفتارش وجود دارد، تهوع آور است و هر بینندهای را منزجر میکند و این یعنی آقایی کارش را در این سکانس بهخوبی انجام داده است.
از جمله کاراکترهایی که جز نفرات اصلی بهحساب نمیآمد و در آغاز سریال چندان مهم بهنظر نمیرسید اما رفته رفته بر اهمیت شخصیتش افزوده شد. هرچند نقشی که دیبا زاهدی بازی میکند جز نقشهای اصلی سریال محسوب نمیشود اما از جمله جذابترین شخصیتهاست با تلخترین سرنوشتها. دختری که در آغاز سریال مرهم و سنگ صبور راضیه است و در رفاقت با کم نمیگذارد و در قسمتهای پایانی سریال نشان میدهد که چطور حاضر است خودش را فدای انسانیت و رفاقت کند.
دیبا زاهدی که کار خود در سینما را در سال ۹۲ با حضور در فیلم «پنج ستاره» آغاز کرده، فیلم به فیلم بهتر شد و نقشهای مهمتری گرفت. او در فیلم آخر کیومرث پوراحمد «تیغ و ترمه» هم جز بازیگران اصلی بود اما خود فیلم آنقدر ضعیف بود که کسی توجهی به کیفیت بازیگران نداشت و با احتساب این نکته میتواند «آقازاده» را مهمترین اثر کارنامه کاری زاهدی تا به اینجا دانست.
بیشک بهترین و مهمترین لحظه حضور زاهدی در سریال همان لحظه وقوع حادثه است. جایی که دیگر صبرش تمام شده و به سیم آخر زده، تصمیمش را گرفته و ترس و وحشت از قدرت یا هیچ چیز دیگری هم نمیتوانند جلودارش باشند. در این صحنه او یکه و تنها جلوی ظلم و نابرابری و فساد سیستماتیک میایستد و البته بهشکل دردناکی قربانی میشود. خشم توام با آرامش و اطمینان زاهدی در این سکانس اصلی ترین نکته درباره کیفیت اجرای اوست.