آیا سیستم درمانی کشور در درگذشت عباس کیارستمی نقش داشت؟
به گزارش سلام سینما، اواخر اسفندماه سال 94 بود که عباس کیارستمی برای درمان بیماری سرطان به بیمارستان مراجعه کرد. شاید در روزهای ابتدایی بعد از عمل وی اخبار منفی منتشر میشد همگان تصور میکردند که حال ایشان بسیار وخیم بوده است ولی با مصاحبه وزیر ارشاد، نامه فرزند ایشان و مطلب محمد شیروانی بسیاری به فکر فرو رفتند که آیا این کارگردان بزرگ و نامی سینما ایران قربانی سیستم نا مطلوب پزشکی کشور شده است؟
مصحبه وزیر کشور با رسانه ها:
آقای دکتر هاشمی وزیر بهداشت را آماده کردم، سریع رفت بیمارستان و پزشکان متخصص را آنجا احضار کرد. خود آقای دکتر هاشمی گفت: اگر آن شب نرفته بودم، آقای کیارستمی تمام بود وضعش (فوت کرده بود). بحمدالله الان وضعش بهتر شده است
یادداشت اخیر بهمن کیارستمی فرزند عباس کیارستمی درباره آنچه بر پدرش گذشت:
صبح یکی از روزهای شلوغ آخر اسفند، در راه بیمارستان که بودم رادیوی ماشین روشن بود. آقای لاریجانی، رییس قوه قضاییه داشت به عاملین قانون میگفت، امسال در تعطیلات نوروز حواسشان خوب جمع باشد و در این ایام با ساخت و سازهای غیر قانونی و زمین خواری مبارزه کنند؛ اما چرا زمین خواران و کوه خواران در ایام نوروز تعطیل نمی کنند بروند شمال؟
چون این تعطیلات آنقدر طولانی و آنقدر تعطیل است که تا تمام شود میتوان دور هکتارها زمین دیوار کشید، یا شروع به ساختن خانهای کرد و تا روز سیزده سقفش را هم زد. تعطیلات که تمام شد و خانهات مسقف شد، دیگر بعید است قوه قضاییه به راحتی بتواند حکم تخریب بدهد. به همین دلیل، مأمورین شهرداری و منابع طبیعی، امسال برای محکم کاری و پیشگیری از زمین خواری و کوه خواری به تعطیلات نوروزی نرفتند و سر پستشان بودند. قدردان آنهاییم.حالا این تعطیلات تمام شده، ابوی ما در بستر بیماری چشمانش را گشوده و از لرزش دل و دستم آنقدر کم شده که بتوانم چند خطی، نه درباره حال ابوی که خدا را صد هزار مرتبه شکر امروز خوب است، که از دلایل بیزاریام از تعطیلات طولانی نوروز بنویسم. البته کیست که از هوای بهاری و نغمههای نوروزی بدش بیاید. اما این تعطیلات اجباری واقعا هیچ وقت برایم مفرح ذات نبوده است و همیشه فکر کردن به تعطیلاتی بیشتر از ۴۸ ساعت باعث دلشورهام شده، امسال فهمیدم حق داشتهام و تا به حال دِژا ووی نوروز سال ۱۳۹۵ را میدیدهام.
امروز همه میگویند: مگه نمیدونستید که نیمه دوم اسفند نباید میرفتید بیمارستان، آخه اون موقع که وقت عمل جراحی نیست... انگار همانطور که موسم گل و وقت شکوفه داریم، موسم عمل جراحی هم داریم و یکی دو ماهی باید منتظر نشست که داروهای بیهوشی رنگ بیندازند و جراحان سر شوق بیایند؛ حالا جراحان ما هم مسئول و حاذق و کاردان. عفونت پس از عمل که در حوزه تخصص جراح نیست. هست؟ نمی دانم.
در این چند هفته آن قدر اطلاعات ضد و نقیض شنیدهام که پزشک هم بودم چیزی سر در نمیآوردم، اما آنقدر فهمیدهام که عفونت، در حوزه کار پزشک عفونی است و بیماری که به هر دلیل، دو عمل جراحی را از سر گذرانده (تا پیش از آغاز تعطیلات) و بیش از یک هفته در بخش آی سی یو بستری شده، بیش از هر چیز در معرض عفونت است. اگر هنوز دست و دلمان میلرزد و میدانیم تا درمان کامل راه درازی در پیش داریم، نه به دلیل نگرانی از سرطان، بلکه به دلیل نگرانی از تبعات عفونت است.حالا در این شرایط، پزشکی را که لااقل بنده در این مدت به عنوان پزشک عفونی بالای سر بیمار دیدم، پس از بازگشت از تعطیلات دو هفتهای در مصاحبهای گفته که ایشان پزشک معالج نبوده و پرشک مشاور بوده و نیز گفته: «چون آقای کیارستمی به عنوان بیمار عفونی در بیمارستان بستری نشدند، بنابراین پیش بینی عفونت بعد از عمل وجود نداشته، وگرنه هرگز بیمارستان را ترک نمیکردهاند.
تقصیر را گردن کسی نمیانداریم. تعطیلات برای همه لازم است، به خصوص برای پزشکان که در محیط خوشایندی فعالیت نمیکنند و لازم است آب و هوا عوض کنند. همینطور برای بقیه شاغلین؛ از معلم و خبرنگار و قاضی و مهندس گرفته تا کارمندان شهرداری و منابع طبیعی همه به تعطیلات نیاز دارند، اما حاضرم تعهد کتبی و محضری دهم که این کشور آن قدر جای خوش آب و هوا و دیدنی دارد که بشود تمام سال را در آن سفر کرد.
میگویید پزشکان معمولا عیدها میروند خارج، میگویم من زیاد خارج نرفتهام اما عقل سلیم میگوید اگر یک کشور برای تمام سال جای گشتنی دارد، حتما کره زمین هم همین طور است. هر موقعی میشود برای دو هفته کرکره را پایین کشید و رفت گشت و گذار. در اغلب جاهای دنیا اگر بیشتر مسئولین در یک زمان پستشان را ترک کنند و بروند، به آن میگویند "اعتصاب". عواقب "اعتصاب" را هم دیدهایم و شنیدهایم. ولی برای ما که به قول داریوش شایگان در تعطیلات تاریخی به سر میبریم، چند هفته که قابلی ندارد.
امروز ۱۸ فروردین است، صبح که به بیمارستان میآمدم هنوز شهر خلوت بود و در خیابان شهید بهشتی هنوز جای پارک پیدا میشد. امروز ابوی ما چشمانش را گشوده و من و عموی عزیزم در حیاط کوچک بیمارستان ایستادهایم، نفس راحتی کشیدهایم و به تعطیلات نوروز امسال فکر میکنیم. جمعی از پزشکان و کارکنان این بیمارستان، همچنین مأمورین شهرداری و منابع طبیعی امسال به تعطیلات نرفتند. قدردان همه آنهاییم.
محمد شیروانی از کارگردانان سینما پس از ملاقاتش با کیارستمی نوشت:
«امروز آقاى کیارستمى، مهمترین سینماگر زندهی ایران، بار دیگر به بیمارستان منتقل شد. از آقاى وزیر بهداشت عاجزانه درخواست میکنم تا دیر نشده ایشان را به بیمارستانى خارج از کشور اعزام کند.
من هفته گذشته براى عیادت خانه ایشان بودم. ناچارم اورژانسى بودن ماجرا را به اخلاق ترجیح بدهم و گزیدهاى از حرفهای بریده بریده عباس کیارستمى که به مغز جانم نشست را منتشر کنم:
«تا مهر ماه باید در تخت بسترى باشم و چند بار دیگه بعد از بهبودى جراحى بشم.
یکى از دوستام همین عمل رو انجام داد و روز پنجم در سالن سینما داشت فیلم مىدید.
قرار بود دکتر میر من رو عمل کنه بعدا فهمیدم که پسرش من رو عمل کرده و تازه در شأن پسرش نبودم و اونم عمل رو سپرده به دستیار پنجاه سالهاش!
هر جا اعتماد میکنى بکن ولى به اونایی که پدرشون مشهور بوده نکن. خواستن و نتونستن.
وقتى دکترم اخبار رو در روزنامهها خوند و فهمید این بیمار خیابونى نبوده دستپاچه شد و مصاحبه کرد و گفت گویا بیمارم شهرتى دارد و در خارج او را مىشناسند.
من باورم نمیشه دیگه بتونم روى پا وایسم و فیلم کار کنم. اون تو رو داغون کردند.
شنیدم مهران مدیرى با دکترها شوخى کرده ولى این رفتار تراژدیه نمیشه باهاش شوخى کرد چرا که پاى جان یک انسان در میونه.
به من گفتند ملاقات نگیر. حرف زدن حالم رو بدتر و بهتر میکنه. ارتباط برقرار میکنم، قصه میشنوم قصه میگم. ما که درباره دلار و جناحها حرف نمىزنیم.
گاهى فرش قرمز گاهى هم پات میره توى باتلاق.
در هر زمینهاى اختلاف نظر بین حکما، شاعرها از هزار سال پیش تا حالا هست فقط یک مورد رو همه اتفاق نظر داشتند «تقدیر».
کارهایی که ما میکنیم شاید سینما نباشد اما تجربهاى ست روى سینما که هزار بار ارزشش بیشتره.
فیلم میتونم ببینم سینما نمىتونم ببینم.
٧٠ سال تلویزیون ندیدم و این چند روز براى من تلویزیون گذاشتند. چند تا آنونس دیدم خجالت کشیدم که چشمهام اینا رو میبینه. مردهاى گنده که بشکن میزنن اما خوشحال نیستند و غمگینن و فقط اداى دلقکها رو درمیارن.
بههرحال ما باید به مخاطبهامون رضایت بدهیم و اگر بخواهیم زیادش کنیم باید بریم سراغ «٥٠ کیلو آلبالو».
یک نقاشى کشیده بودم پشت یک کارت پستال مال سال ١٣٣٥، سمیع آذر گفت ٦٠ میلیون میخرم گفتم هدیه دادم به خواهرم. تصادفا خواهرم رو دید و بهش گفت ٨٠ میلیون میخرم. خواهرم گفت این هدیهاى است که عباس بهم داده.
(خمیازه میکشد) در زندگىام خمیازه رو نمیشناختم.
از اتاق عمل بیرون اومدم گفتم على هارد آوردى بشینیم کار کنیم؟
(با اشاره به همنسلانش) ما در بهشت از دنیا میریم ما خوشبخت به دنیا اومدیم بدون اینکه سعى کرده باشیم. هنوز بازیگوشیم تا آخرش.»
البته صحبت های محمد شیروانی در آن زمان با واکنش احمد کیارستمی فرزند آقای کیارستمی مواجه شد وی نوشت:
آقای شیروانی عزیز،
شما در این پست گفتهاید که "اورژانسی" بودن ماجرا را بر اخلاقیات ترجیح دادهاید. من مطمئن نیستم که شما اطلاعات اورژانسی بودن وضعیت را از کجا گرفتهاید ولی میخواهم درباره اخلاقیات پستتان یادداشت کوتاهی بنویسم.
* هم اخلاقیات هم عرف ایجاب میکنه قبل از نوشتن چنین پستی حداقل پیام کوچکی به خانواده بیمار بدهید. نه برای کسب اجازه، که برای مطمئن شدن از صحت اخباری که برای عموم منتشر میکنید. وضعیت بیمار، بنا بر همه قوانین و اخلاقیات، یک امر خصوصی است و من بدون ارائه توضیحات بیشتر میگویم اگرچه خبر به بیمارستان رفتن پدرم صحیح است، ولی وضعیت "اورژانس" نیست. انتشار اخبار غلط درباره وضیت سلامتی افراد عملی غیراخلاقیست.
* چنانچه فرمودید وضعیت درمان پدرم بسیار نامناسب بود و صدمههایی غیرقابل برگشت ایجاد شد که عمدتا به دلیل اشتباه پزشکان معالج بود. ولی خوشبختانه با کمک وزارت بهداشت و تیم پزشکی جدید، آن هم در وضعیتی که تقریبا امیدی نبود، ایشان از وضعیت اضطراری درآمدند. پروسه درمان پروسه طولانی و خسته کنندهای خواهد بود و همراهی و حمایت همه دوستان باعث خوشحالی و دلگرمیست ولی وظیفه هیچ کس (از جمله وزارت بهداشت) نیست. حمله به شخص وزیر بهداشت که متاسفانه بعد از پست شما و به دلیل نوع ارائه مطلب شروع شده مسلما کاری غیراخلاقی است.
* جدای از غیر اخلاقی بودن عمومی کردن نقل قولهایی که در یک مکالمه خصوصی صورت گرفته، من مطمئن نیستم چگونه باعث کمک به یک بیمار (به قول شما در وضعیت اورژانس) میشود؟ آن هم از کسی که همه عمر (درست مثل تلویزیون)، از این نوع مجادلات دوری جسته. اگرچه که من در صداقت شما شکی ندارم، ولی با شناختی که من از پدرم دارم به نظر میآید بعضی از جملات هم با اشتباه از ایشان نقل شده. در مواردی حتی ممکن است این شبهه به وجود بیاید که راوی قصد تسویه حساب با همکاران را داشته، که با توجه به وضعیت، غیراخلاقی بودن پست را بیشتر میکند.
* این نکته بسیار کوچکی است، ولی عکسی که شما برای پست استفاده کردهاید از آلبوم شخصی من آمده. اجازه گرفتن برای استفاده از عکس حداقل اخلاقیاتیست که میشود باید از دوستان، خصوصا دوستان فعال در رشته کاری شما انتظار داشت.
در کتاب فرزانگان از قول عبدالله مبارک آمده که:
"ما به اندکی از ادب محتاجتریم از آنکه به بسیاری علم".
به واقع اگر حرف ها و گفته های پروسه درمانی عباس کیارستمی درست باشد شاید امروز حق طرفداران این کارگردان بزرگ باشد تا از وزیر بهداشت انتظار داشته باشند با خاطیان این فاجعه برخورد صورت گیرد؟
و شاید وقتی گفته می شود عباس کیارستمی با آن اعتبار جهانی قربانی سیستم نادرست پزشکی کشور می شود نظام پزشکی کشور می بایست جای نگرانی یک سریال طنز به صورت جدی نگران وضعیت سیستم درمانی کشور بشود.
امیدواریم حرف ها و شنیده هایی که از کوتاهی و قصور جبران ناپدیر بر سلامت عباس کیارستمی در ابتدا پروسه درمانش زده شد با توضیحات دقیق وزیر بهداشت برای مردم رفع ابهام شود.