جستجو در سایت

1404/05/28 11:14
به مناسبت سالگرد درگذشت طغرل افشار

اولین منتقد سینمای ایران که بود؟

اولین منتقد سینمای ایران که بود؟
به‌طور عمومی طغرل افشار را به عنوان اولین منتقد واقعی و جدی سینما در ایران می‌شناسند.

اختصاصی سلام سینما – آریا قریشی (سردبیر وبسایت سلام سینما): اگر به قطعه 35 امامزاده عبدالله شهرری سری بزنید، روی یکی از سنگ‌های قبر چنین نوشته شده است: «در اینجا، طغرل افشار اولین منتقد سینما در ایران روان بی‌آرام نجیبش را به خاک کشیده است». هر چند نگارش مطلب در مورد فیلم‌های سینمایی و حتی چاپ نشریه سینمایی از سال‌ها قبل از فعالیت (و حتی تولد) طغرل افشار رواج داشت (اولین نشریه سینمایی ایران با عنوان «سینما و نمایشات» در سال 1309 منتشر شد، یعنی سه سال قبل از تولد افشار) اما این گزاره که «طغرل افشار اولین منتقد سینما در ایران بود» به‌طور عمومی میان علاقه‌مندان و دنبال‌کنندگان عرصه نقد فیلم پذیرفته شده است.

این ادعا، به اعتباری درست است.

سنگ مزار طغرل افشار

طغرل افشار که بود؟

افشار یکی از اولین کسانی بود که متوجه شد باید معیارهایی برای ارزیابی فیلم‌ها و معرفی آثار خوب به مردم وجود داشته باشد. هر چند راهی که او آغاز کرده بود به خاطر دسترسی محدود به منابع تخصصی (که منجر به اشتباهات پرشماری در کار او می‌شد) پر از دست‌انداز بود و به‌خاطر مرگ زودهنگام و ناگهانی‌اش ناتمام ماند اما الگویی شد برای منتقدان دیگری که در همان سال‌ها کار خود را آغاز کردند و حرفه‌ای به نام نقد فیلم در همان سال‌ها به‌طور جدی پا گرفت. ایرج صابری در کتاب «قلم بر پرده نقره‌ای: تاریخچه نقد و منتقد در ایران» (نشر نوگل، 1384) اهمیت افشار را چنین توصیف کرده است: «مرحوم افشار با نوشته‌هایش، بین دو دوره خاص از نقدنویسی پلی ایجاد می‌کند و برای این کار اساس و پایه‌هایی فراهم می‌آورد که درنتیجه «نقد فیلم» در مطبوعات از آن حالت ساده و ابتدایی‌اش که بیشتر منحصر به شرح قصه‌ی فیلم می‌شد، درمی‌آید و تقریبا فرمی امروزی پیدا می‌کند و محتوای آن غنی‌تر می‌گردد.»


زندگینامه طغرل افشار

طغرل افشار 15 فروردین 1312 در تهران متولد شد. او فرزند جلال افشار (گیاه‌پزشک، پژوهشگر و استاد دانشکده کشاورزی) و بهجت‌الزمان (ثریا) اسفندیاری (خواهر نیما یوشیج) بود. افشار در نوجوانی نوشتن در مورد سینما و نقد فیلم را به‌طور جسته و گریخته آغاز کرد و از اواخر دهه 20 به‌طور مستمر وارد این حوزه شد. او اولین جنگ سینمایی ایران را با عنوان «در کمان رنگین سینما» در سال 1333 منتشر کرد و همچنین دوهفته‌نامه «پیک سینما» را از سال 1331 چاپ می‌کرد. طغرل افشار در 28 مرداد 1335 در حالی که تنها 23 سال داشت و مشغول تحصیل در رشته حقوق بود، هنگام شنا در دریای بابلسر غرق شد.

لازم به ذکر است که در منابع زمان درگذشت افشار (از جمله روزنامه اطلاعات و همچنین مجله ستاره سینما که در تاریخ 4 شهریور 1335 به زندگی طغرل افشار پرداخته بود) به 25 ساله بودن او در زمان درگذشت اشاره شده است که این یعنی افشار باید متولد 1310 باشد. با این وجود در منابع بعدی به این اشاره شده که افشار در سال 1312  دیده به جهان گشود.

بخشی از مطلب منتشرشده در مجله ستاره سینما (4 شهریور 1335) را در مورد زندگی طغرل افشار با هم مرور کنیم: «مرحوم طغرل افشار... سال آخر دانشکده حقوق را طی می‌کرد... طغرل طبعی حساس و زودرنج، احساساتی شدید و پرحرارت داشت.

او جوانی ورزشکار و هنردوست بود و از پانزده سالگی وارد عالم ورزش شد و در مدت کوتاهی موفقیت‌های قابلی به‌دست آورد و از هشت سال قبل (سال 1327) کار نویسندگی را که در محضر پدر و مادر فاضل خود آموخته بود در جراید و مجلات شروع کرد و در ابتدا مقالات ادبی و مطالب ورزشی می‌نوشت. و پس از یک سال همکاری با مطبوعات به کمک مادر مطلع خویش مقالات هنری و انتقاد از فیلم و تئاتر را هم شروع کرد. او جزو چند نفر انگشت‌شماری است که برای اولین بار در این رشته فعالیت کرده و مردم را با انتقادات هنری آشنا ساختند.»

بریده روزنامه‌ای که به خبر درگذشت طغرل افشار اشاره کرده است.


مهم‌ترین فعالیت‌های طغرل افشار

افشار را از جنبه‌های مختلف می‌توان در حوزه کاری‌اش اولین دانست. او در سال 1329 به نوعی اولین جوایز سینمایی ایران را با انتخاب بهترین فیلم‌ها و اهدای جایزه راه‌اندازی کرد. همچنین برگزاری فستیوال‌های یک‌روزه همراه با نمایش بخش‌هایی از فیلم‌های برتر (از سال 1330 به بعد) از جمله فعالیت‌های او محسوب می‌شوند. علاوه بر این موارد و همچنین انتشار «در کمان رنگین سینما» و نشریه «پیک سینما» می‌توان موارد زیر را به‌عنوان مهم‌ترین فعالیت‌های نقادانه افشار مطرح کرد:

1. طبقه‌بندی فیلم‌ها

او از اولین منتقدان ایرانی بود که سعی کرد فیلم‌ها را به شکل آکادمیک طبقه‌بندی کند. در بخشی از کتاب «در کمان رنگین سینما»، افشار چنین نوشته است: «هر فیلم از قسمت‌های ذیل تشکیل یافته است که ترتیب اهمیت آنها به‌ترتیب شماره است: 1) موضوع، 2) ایده و نتیجه، 3) بازی، 4) موزیک، 5) دیالوگ، 6) فیلم‌برداری، 7) دکوراسیون. که البته در فیلم‌های رنگی قسمت رنگ و در فیلم‌های موزیکال قسمت رقص و آواز نیز به سایر قسمت‌های فیلم اضافه می‌شود. البته هر فیلمی از جهتی مورد توجه است، فیلم‌هائی وجود دارند که از بعضی لحاظ مثلاً از لحاظ بازی و موزیک قوی و از بعضی لحاظ مثلاً موضوع ضعیف می‌باشند چون محصولات سینمائی دارای اقسام مختلف موزیکال، کمدی، درام، جنائی و... می‌باشند. بدین‌جهت برای این‌که بین آن‌ها بتوان تعیین ارزش نسبی کرد اشکال فراوانی به‌وجود می‌آید.»

برای حل این مشکل، افشار دو تقسیم‌بندی را پیشنهاد کرد: «تقسیم‌بندی اول به قرار زیر است:
1. فیلم‌های بزرگ آرتیستیک که ساخته و پرداخت بازی و دکور و سایر ابتکارات فنی سینما است.
2. فیلم‌های دکو مانته (مستند) که به‌طور حقیقی از زندگی روزمره مردم و جنبش طبیعت و سایر وقایع زندگی فیلم‌برداری می‌شود.
3. فیلمهای عملی و صنعتی که جهت محصلین برداشته شده و نمایشی از آزمایشات طبی و عملیات صنعتی و کشاورزی است که تنها از لحاظ تعلیمات بصری میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
4. فیلم‌های مولتی پلیکاسیون (میکی‌ماوس) که عبارت از نقاشی‌های متحرک یعنی فیلم‌برداری از روی صفحه‌های متعدد نقاشی است که دارای موضوع نیز می‌باشد و به علت لطفی که از لحاظ جنبه نقاشی دارد بیشتر برای کودکان و نوجوانان ساخته شده ولی در عین حال جنبه هنری و آموزنده آن خیلی زیاد است.
5. فیلم‌های خبری که به‌طور حقیقی از مراسم مختلف و جریانات سیاسی و اجتماعی که در کشورهای مختلف جهان اجرا می‌گردد فیلم‌برداری شده و از لحاظ این‌که مردم جهان و جریاناتی را که در سایر جهان اتفاق می‌افتد ببینند نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.
6. فیلم‌های عروسکی که چندان رواج ندارد عبارت از نمایش خیمه شب بازی است که این فن البته در کشورهای شوروی، چکواسلاواکی و مجارستان بیشتر توسعه یافته و حتی فیلم‌های بزرگ و موضوع‌داری نیز ساخته شده است.»

تقسیم‌بندی دوم از دید افشار به تقسیم‌بندی اول مرتبط است: «تقسیم‌بندی دوم در واقع تقسیم هنری فیلم‌های دسته اول می‌باشد بدین‌معنی که فیلم‌های دسته اول دارای انواع مختلفی به‌قرار ذیل هستند: 1) فیلم‌های موزیکال، 2) فیلم‌های دراماتیک عشقی، 3) درام‌های جنائی و پلیسی، 4) درام و تراژدی‌های کلاسیک، 5) فیلم‌های تاریخی، 6) فیلم‌های موزیکال، 7) فیلم‌های ... هنری، 8) فیلم‌های موزیکال کلاسیک، 9) فیلم‌های بیوگرافیک، 10) فیلم‌های جنگی، 11) فیلم‌های وسترن یا کاوبویی، 12) فیلم‌های قهرمانی، 13) درام‌های اخلاقی.»


2. طبقه‌بندی تماشاگران

یکی از حرکات بدیع افشار تلاش برای طبقه‌بندی تماشاگران سینما بر حسب ویژگی‌ها و فاکتورهای مختلف بود. هر چند این حرکت به‌علت محدودیت منابع و تمرکز صرف بر تجربیات شخصی قابل استناد نیست، اما همین‌که در ابتدای دهه 1330 یک نفر متوجه اهمیت تلاش علمی برای شناخت تماشاگران شده بود (حتی اگر خودش از رویکردی غیرعلمی استفاده کرده باشد) نکته‌ای کلیدی است.

یکی از این تلاش‌ها را در یادداشت افشار در مورد فیلم «اتوبوسی به نام هوس» (الیا کازان، 1951) مشاهده می‌کنیم. در این مطلب افشار پس از ذکر مضامین کلی اثر، بحث در مورد شخصیت‌پردازی و اشارات بسیار کلّی به کیفیت بازی‌ها، دکور و موزیک، توضیحی مبسوط اما غیرعلمی در مورد دسته‌بندی واکنش‌های تماشاگران تهرانی نسبت به فیلم مطرح می‌کند. او تماشاگران را در مقابل چنین فیلمی به چند دسته تقسیم می‌کند که یک سمت آن‌هایی هستند که حتی حاضر نشده‌اند فیلم را ببینند و سوی دیگر آن‌هایی که «اتوبوسی به نام هوس» را همه‌جانبه پسندیده‌اند. با این تقسیم‌بندی، افشار سعی می‌کند توضیح دهد که هر دسته از تماشاگران چه سلیقه و روحیه‌ای دارند و چرا واکنش‌ها نسبت به این فیلم این‌قدر متفاوت است. با این وجود مشخص نیست این دسته‌بندی بر اساس کدام پژوهش، مشاهدات و مطالعات انجام گرفته است.


3. یافتن الگوهای تکرارشونده در سینمای ایران

در حالی که در آن زمان مطالبی که در مورد فیلم‌ها نوشته می‌شدند پراکنده و همچون جزایری جدا از هم بودند، طغرل افشار از جمله اولین افرادی بود که سعی کرد سینمای ایران را در قالب جریانی مشخص و پیوسته بررسی کند و نه صرفا فیلم‌هایی به‌طور مجزا. او در بخشی از «در کمان رنگین سینما» به این اشاره کرد که:
«تاکنون که شاید بیش از سی فیلم فارسی بروی پرده آمده است ما جز موضوعات یکنواخت و بدون هدف، صحنه‌های مکرر و خسته‌کننده، بازی بی‌حالت هنرپیشگان و حرکات تآترال آکترهای تاتر، صحنه‌های متشابه کاباره و زندان و بالاخره رقص و آواز ایرانی که حتی در فیلم‌های دراماتیک نیز وجود پیدا کرده‌اند چیز دیگری ندیده‌ایم. بطور کلی نکات کلی و اساسی زیر در فیلمهای فارسی دیده شده است:
بدبختی یک زن یا یک مرد!...
لودگی و مسخرگی!...
تنظیم یک فیلم کامل: استودیوهای فیلمبرداری برای تنظیم و تکمیل فیلم خود گاه دست به تهیه صحنه‌های اضافی و بی‌مورد می‌زنند که جریانات این صحنه‌ها کاملاً خارج از موضوع اصلی سناریو است و علت این امر این است که چون میزان کار و تقسیم سناریو از اول تنظیم نشده است ناگاه کارگردانان متوجه می‌شوند که باید چند صحنه اضافه نمایند تا فیلم کوتاه نشود! آن‌وقت است که صحنه‌سازی‌های ساختگی شروع می‌شود...
نکات یکنواخت: مسئلۀ دیگری را که در تمام فیلم‌های فارسی اعم از درام و کمدی می‌توان پیدا کرد وجود کاباره، زندان، و رقص و آواز می‌باشد... کاباره و زندان و اخیراً هم صحنۀ دادگاه از مستلزمات فیلم‌های فارسی شده است.
بازی هنرپیشه‌ها...
سرهم‌بندی یا کم‌خرجی...»

همان‌طور که در این‌جا هم می‌شود دید، طبقه‌بندی‌های او شکلی ابتدایی و ناقص دارند اما در نظر داشته باشیم که این تازه شروع مسیری بود که به‌شکل تجربی داشت پا می‌گرفت و طغرل افشار مهم‌ترین نقش را در این راه ایفا کرد.

روی جلد جنگ سینمایی «در کمان رنگین سینما» به قلم طغرل افشار

ویژگی‌های نقدهای طغرل افشار

همچون بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران آن سال‌ها، طغرل افشار هم نوعی نگرش چپ را بازتاب می‌داد که نمودهایش را می‌توانیم در نقدهایش ببینیم. او همچنین بر جنبه‌های آموزشی سینما تاکید داشت و این هنر را فرصتی برای پیشرفت توده مردم می‌دانست. در سرمقاله اولین شماره مجله «پیک سینما» به قلم افشار، چنین می‌خوانیم: «ما این مجله را به‌خاطر مبارزه در راه نیل به یک هدف مقدس هنری و توسعه و معرفی هنر سینما در میان توده مردم ایران و کمک به فرهنگ و هنر کشور برپا ساخته‌ایم... هدف در تشریح و بیان واقعیاتی است که سینما می‌تواند به مردم بدهد. ما باید به‌خوبی با سینما که مجموعه کاملی از هنرها است آشنا شویم و از آن مانند حربۀ موثری جهت تعلیم و ترقی مردم و ترویج و فرهنگ و هنر استفاده کنیم. بدون شک سینما می‌تواند یک مکتب آموزندۀ بصری برای کلیۀ توده‌های مردم جهان باشد و پابه‌پای رستاخیز تحول زندگی پیش بیاید. بنابراین هدف ما مبارزه در راه این هدف مقدس به‌وسیله تشریح و بیان اساس صنعت سینماتوگرافی، وجود و لزوم مفهومات عالی اجتماعی در سینما – شرح میزان اهمیت و ارزش محصولات سینمایی – تفسیر جنبش‌های مختلف هنری سینما در دنیا و معرفی هنرمندان بنام می‌باشد.»

در مورد فیلم‌ها هم با نگرش مشابهی روبه‌رو هستیم. جنبه‌های آموزنده فیلم‌ها از دید طغرل افشار جدا از کیفیت فنی قرار می‌گرفتند. به‌عنوان مثال در بررسی یکی از فیلم‌های آن سینمای ایران به نام «افسونگر»، افشار چنین نوشته بود: «سوژه فیلم‌های «مادر» و «ولگرد» به مراتب آموزنده‌تر و بامفهوم‌تر از [«افسونگر»] و موثرتر بودند.»

افشار غالبا برخورد بسیار تندی با فیلم‌های ایرانی داشت و به صراحت از آن آثار انتقاد می‌کرد. او به اعتباری اولین منتقدی است که به‌طور مستمر رودرروی جریان غالب سینمای ایران ایستاد و آن را زیر سوال برد؛ مسیری که در سال‌های بعد توسط منتقدانی چون هوشنگ کاوسی ادامه یافت.

با این توضیحات، می‌توان صفت «اولین منتقد [جدی] سینمای ایران» را برازنده طغرل افشار دانست. او نگاهی جدی و متعهدانه به نقد فیلم داشت و از ایده‌هایی نوآورانه در این زمینه برخوردار بود. افسوس که خودش هرگز این فرصت را پیدا نکرد تا آن ایده‌ها را به نقطه منسجم و قابل دفاعی برساند.


افراد مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image