جستجو در سایت

1404/07/26 19:20
توجه فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی به ایده دختر گمشده

از پوست شیر تا ناتور دشت؛ سندروم دختر گمشده در سینما و تلویزیون ایران

از پوست شیر تا ناتور دشت؛ سندروم دختر گمشده در سینما و تلویزیون ایران
مفهوم «سندروم دختر گمشده» که گون ایفیل ابداع کرد، دارد به ایده‌ای تکرارشونده در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی تبدیل می‌شود.

اختصاصی سلام سینما – الهام کوهی: سندرم دختر گمشده اصطلاحی بود که ژورنالیستی به نام گون ایفیل ابداع کرد و مفهوم آن این بود که رسانه‌ها داستان‌هایی را که مخاطب بیشتری دارند بولد می‌کنند و طبق این نظریه اگر همزمان یک دختر و یک پسر و یا اینکه یک دختر سفیدپوست از طبقه مرفه و یک زن سیاه‌پوست فقیر گم شود توجه رسانه‌ها به گم شدن دختر است چون دختر ذاتا جذابیت، معصومیت و زیبایی بیشتری دارد و از دست رفتن این ویژگی‌ها می‌تواند توجه بیشتری را به خود جذب کند. 


بیشتر بخوانید:

نقد و بررسی فیلم ناتور دشت | روایت ناقص ناامنی کودکان بر پرده سینما


بر همین اساس ایده دختر گمشده در فیلم‌ها و سریال‌ها به خاطر تحریک احساسات مخاطب می‌تواند تضمینی در کارکردن سوژه باشد بخصوص اینکه متاسفانه این اتفاق در سطح جامعه و واقعیت هم بارها تکرار می‌شود و مخاطب به خاطر اینکه پیوسته در معرض این اخبار قرار می‌گیرد با فیلم و سریال‌هایی با این موضوع هم ارتباط برقرار می‌کند. برای همین است که می‌توان گفت هر فیلمسازی که سراغ این ایده رفته توانسته همراهی مخاطب را با خود داشته باشد.

در کشور ما علاوه بر موارد یاد شده، قوانین و فرهنگ مردسالارانه و نگاه به زن و دختر به عنوان ناموس مرد باعث می‌شود این سوژه‌ها بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.

ناتور دشت

داستان فیلم براساس ماجرای گم شدن دختر بچه‌ای به نام یسنا در زمین‌های کشاورزی یکی از روستاهای استان گلستان که پس از پنج روز جستجو زنده پیدا شد شکل گرفته است.

فیلم در همان سکانس‌های ابتدایی با گم شدن دختربچه گره فیلم را ایجاد می‌کند و در ادامه سعی دارد با معرفی شخصیت‌ها و نزدیک شدن به شخصیت قهرمان و ضدقهرمانِ قصه‌اش به کاوش در لایه‌های درونی شخصیت‌ها بپردازد. 

ایده‌ی محوری فیلم یعنی گم شدن دختربچه و اتحاد و همدلی مردم برای پیدا کردن آن پتانسیل بالایی دارد که تعلیق مورد نیاز فیلم برای همراهی مخاطب را فراهم می‌کند و با وجود اینکه روایت، دراماتیک و عمیق نیست اما به خاطر مفهوم مرکزی خود می‌تواند گلیم خود را از آب بکشد و با وجود افشای زودهنگام اطلاعات و از دست دادن تعلیق، همچنان به خاطر برانگیختن احساسات مخاطب، او را با خود همراه کند. 

سریال بازنده

سریال «بازنده» به نویسندگی و کارگردانی امین حسین‌پور و تهیه‌کنندگی احسان ظلی‌پور پیرامون گم شدن دختر خردسالی از داخل خانه و وقتی پدر و مادرش به مهمانی همسایه خود رفته‌اند و او را در خانه تنها گذاشته‌اند و هر نیم ساعت به دخترشان سر می‌زنند شکل می‌گیرد. 

در سریال «بازنده» نیز مانند فیلم «ناتور دشت»، تم معمایی- جنایی در کنار سوژه جذاب (دختر گمشده) توانست تعلیق و التهاب فزاینده‌ای به ژانر بدهد. تعلیق «چه کسی بچه را دزدیده است؟» در کنار تعلیق «چه بلایی سر او آورده است؟» و تهییج احساسات و همدلی مخاطب توانست در همان ابتدا به اصطلاح قلاب خود را در ذهن مخاطب بیندازد و تا پایان سریال هم با وجود اتمسفر تاریک و خسته‌کننده‎اش همراهی مخاطب را با خود داشته باشد چون وقتی پای یک دختربچه در میان است تماشاگر برای اینکه سرنوشت او مشخص شود همراه داستان می‌ماند. 

پوست شیر

«پوست شیر» موفق‌ترین مثال در مورد سوژه جذاب دختر گمشده است. مردسالاری سنتی، منفعل بودن شخصیت‌های زن داستان، نگاه به زن و دختر به عنوان ناموس مرد، حساسیت دوچندان نسبت به دختر نوجوان به خاطر جذابیت جنسی و مسئله تجاوز، در کنار داستان منسجم و کاراکترهایی که به خوبی شخصیت‌پردازی شده‌‍اند و پرداختن به لایه‌های مختلف شخصیتی و روانشناسی و اخلاقی‌شان باعث شد سریال «پوست شیر» به سریالی جذاب، پرمخاطب و ملتهب با ایده مرکزی دختر گمشده تبدیل شود. 

«پوست شیر» را می‌توان تا حدودی اولین محصول نمایشی چند سال اخیر با موضوع دختر گمشده دانست. هرچند قبل از این سریال هم، در فیلم‌ها و سریال‌هایی چون درباره الی، دختر گمشده، هزار تو و دو نفر و نصفی به این سوژه پرداخته شده بود اما پرداخت به آن در قالب روایتی معمایی- جنایی و نفس‌گیر و جریان‌ساز از سریال «پوست شیر» شروع شد و می‌توان اذعان کرد که موفقیت این سریال و از طرف دیگر پیش‌آمدهای واقعی شبیه آن در جامعه باعث شد بار دیگر فیلمسازان سراغ این سوژه بروند و به نظر می‌رسند این مورد باز هم تکرار خواهد شد. 

هرچند سوژه ملتهب گم شدن دختر و به ویژه دختربچه به خاطر حساسیت مردم روی چنین پیامدهایی طبق نظریه سندرم دختر گمشده در وهله اول می‌تواند پرمخاطب باشد اما از طرفی دیگر تلخی بیش از حد سوژه برای مخاطبی که هنر و سینما را گریزگاهی برای فرار از تلخی‌های جامعه می‌بیند آزاردهنده است. 
 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image