یک استثناء در تلویزیون
ترجمه اختصاصی سلام سینما
«سرقت پول» که عنوان اسپانیایی آن «خانه کاغذی» است، محبوبترین سریال غیرانگلیسی زبان در نتفلیکس است اما به طرز عجیبی در بریتانیا و آمریکا مورد بیمهری قرار گرفته است. اولین باری که به تماشای این سریال نوشتم احساس کردم که در حال تماشای یک فیلم مستقل ناشناخته هستم زیرا هیچ اسمی از آن نشنیده بودم اما پس از آن ستارههای آن را دیدم و دربارهاش تحقیق کردم، متوجه شدم که 10 میلیون نفر دنبالکننده در اینستاگرام دارد.
دلیل این بیتوجهی فقط نمیتواند غرور انگلیسی زبان بودن باشد. ابتدا روی نتفلیکس این سریال دارای یک دوبلهی بسیار نامناسب بود و خبری از زیرنویس نیز نبود. اگر بطور شانسی آن را تماشا میکردید به احتمال زیاد به این یقین میرسیدید یک آشغال محض است. اما در واقع این سریال یکی از خوشساختترین و ساختارمندترین محصولات تلویزیونی است. یک مجرم حرفهای به نام «پروفسور»(آلوارو مورته) هشت مجرم حرفهای دیگر را جمع میکند و برای سرقت از ضرابخانهی سلطنتی اسپانیا برنامهریزی میکند. گروه او لباس قرمز زندانیان و ماسک سالوادور دالی را بر تن میکنند. آنها از نام شهرهای بزرگ برای انتخاب اسم جعلی خود استفاده میکنند. «ریو»(میگل هران) یک خبرهی کامپیوتر، «نایروبی»(البا فلورس) یک جاعل، «مسکو»(پاکو توس) یک معدنکار سابق که تبدیل به یک جنایتکار شده است.
این سریال به موضوع سرقت به شیوهای نرم میپردازد. این سریال هر چیزی که یک سریال سرقت نیاز دارد را داراست: نبوغ زیاد، آدم زرنگهای دوستداشتنی و یک جغرافیای فیزیکی مشخص. به جز «پروفسور» سایر افراد این باند توسط پلیس محاصره شدهاند. داستان این سریال پس از وقوع حادثه روایت میشود و دارای زاویهی دید به سبک رابین هود است. از جایی که ما به سراغ ریشهی آنها میرویم نه اما شاید آنها آدمهای خوبی باشند. فلشبکها کمک بزرگی به روایت گذشتهی این باند کرده است و موش و گربه بازی آنها با پلیس از طریق این فلشبکها به تصویر کشیده میشود. هرکدام از کاراکترها به خصوص «برلین»(پدرو آلونسو) که یک جامعستیز است، دارای عمق خاصی هستند. شاید مزخرف بود ولی بسیار لذتبخش بود. مانند سایر آدمهای روی کرهی زمین، اشتیاق زیادی برای قسمتهای جدید «خانه کاغذی» دارم.
تا کنون به فصل چهارم این سریال رسیدهایم و «خانه کاغذی» موفق شده است تا خودش را به عنوان یک استثناء به دنیا معرفی کند. باند پروفسور اکنون درون هدف جدیدشان یعنی بانک ملی اسپانیا گیر افتادهاند. «نایروبی» و «پالرمو» در خطر هستند. «پالرمو» کاراکتر جدیدی است که در فصل قبلی وارد سریال شد. همینطور نقشآفرینی راوی داستان یعنی «توکیو»(اورسولا کوربیرو) سریال را بسیار تماشایی کرده است و باعث شده است تا بار دراماتیک فیلم به شکلی قابل توجهی بر دوش او باشد. فیلمنامه کش میآید تا بتواند حضور غیرقطعی او را توجیه کند.
تصمیم دارم تا بیشتر از این داستان را اسپویل نکنم. تماشای «خانه کاغذی» بدون تماشا کردن آن در ابتدا و لذت بردن از تک تک پیچهای داستانی هیچ لطفی ندارد. نمرهای که من به این فصل دادهام در واقع برای کل سریال است. «خانه کاغذی» قرار بود در ابتدا در دو فصل محدود برای شبکهی اسپانیایی آنتنا3 ساخته شود که نتفلیکس آمد و پخش ان را به عهده گرفت. مشکلاتی که این سریال دارد مانند مشکلات تمام سریالهایی است که برای شبکهی خود حکم گاو مقدس را دارند. قسمتهای اولیهی فصل چهارم پر است از کاراکترپردازی، پیچهای داستانی و ایدههای نو. تمام لذت فیلمهای با موضوع سرقت این است که دزدها چگونه موفق به فرار میشوند. به کمک سازندگان «خانه کاغذی» در حال یادگیری روشهای جدیدی برای قرنطینه کردن خودم هستم.
منبع: ایندیپندنت
مترجم: وحید فیض خواه