جنگ چریکی در جشنواره فیلم فجر! چرا؟ و چگونه؟
جشنواره فیلم فجر در یک دهه اخیر میزبان خوبی برای فیلمهایی با موضوع جنگ چریکی بوده است. از «ماجرای نیمروز» و «سیانور» گرفته تا «ضد» و همین «شمال از جنوب غربی» که در روز چهارم چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
البته قبل از فیلم «شمال از جنوب غربی» یک فیلم دیگر در همین جشنواره با همین موضوع اکران شد و آن فیلم «بازیخونی» بود. در این یک دهه باز هم میشود به فیلمهایی با این موضوع نام برد و به روایت آنها نگاهی انداخت. در حال حاضر پرسش اساسی این است که چرا جشنواره و نهادهای سینمایی انقدر به این دسته از فیلمها بها میدهند.
بودجههای سنگینی وسط میگذارند و از عدم بازگشت سرمایه در گیشه واهمه ندارند. خب به راحتی میتوان پاسخ این مسئله را پیدا و آن را حل کرد. آگاهیبخشی در جامعه و بازگو کردن تاریخ از جمله اقدامات مهم فرهنگی در هر دولت و حکومتی است. در نتیجه هزینه برای ساخت چنین فیلمهایی از واجبات است. بنابراین میتوانیم با کمیت این فیلمها در جشنواره کنار بیاییم.
اما هیچ راهی برای درک و دریافت کیفیت این آثار وجود دارد! فیلمهای با کیفیتی که دغدغه جنگهای چریکی دارند، به سختی به دو یا سه عدد میرسد. مهمترین دلیل برای نازل بودن کیفیت این فیلمها یکی کردن جنگ چریکی با جنگ دفاع مقدس از لحاظ ساختاری است. دوربین آثاری که به عنوان دفاع مقدس ساخته میشود با دوربین فیلمهایی که در زمره جنگ چریکی هستند میتواند متفاوت باشد.
دوربین روی دست سوژه جنگ چریکی را از بین میرود. این فیلمها مستلزم طمانینه هستند. میتوانند ایستا باشند و با تمرکز روی کاراکترها هم جدال را به تصویر کشند و هم دوست و دشمن را تفکیک کنند. در دوره جنگهای چریکی تمایز دوست از دشمن بسیار سخت بوده است.
از این رو دوربین با مکث بیشتری میتواند تصویری بهتری از این واقعه ارائه دهد. فیلم «سیانور» نمونهای شایسته برای مثال زدن است. البته یک نمونه دیگر برای مثال زدن وجود دارد که از لحاظ تاریخی با جنگهای چریکیِ دهه پنجاه و شصت فاصله دارد. در سریال «در چشم باد» ساخته مسعود جعفری جوزانی جدالی در جنگل در میگیرد.
این جدال با دوربین ایستا تصویر درستی از وقایع نشان میدهد. این تصویر میتواند برای فیلمهایی که قرار است در آینده با سوژه جنگهای چریکی در جنگل و خیابان ساخته شود، کمک کند.