جستجو در سایت

1403/11/02 09:44

روایت بازیگر سوجان از حذف دیالوگ‌هایش در یک سکانس مهم

روایت بازیگر سوجان از حذف دیالوگ‌هایش در یک سکانس مهم
حمید رضا نعیمی، بازیگر سریال سوجان و از کارگردانان شناخته شده تئاتر می‌گوید به پیشنهاد خودش در یک سکانس مهم از سریال کل دیالوگ‌هایش حذف شده است.
به گزارش سلام سینما

نعیمی می‌گوید: فیلمنامه سوجان، جذابیت‌های خاص خود را داشت و تلاش آقای تبریزی و تیم تولید بر این اساس بود که بتوانند بدون این‌که نگاه خاصی از نظر فرم به سریال‌های ماندگار گذشته مثل «پس از باران»‌ داشته باشند،‌ موفقیت‌های گذشته را تکرار کنند.

وی با بیان اینکه، تکرار موفقیت‌های گذشته کار آسانی نیست، تصریح کرد: فیلمنامه‌نویس پروژه را در کنار تیم نداشتیم و فیلمنامه باید هم قبل از فیلمبرداری و هم هنگام فیلمبرداری مورد بازنویسی قرار می‌گرفت.

نعیمی در گفت‌وگو با روزنامه جام جم افزود: در این مسیر، تعامل خوبی با کارگردان شکل گرفت و فضا به سمتی رفت که بتوانیم نظرات خود را مطرح کنیم.

بازیگر نقش اسفندیار در سریال سوجان درباره یک سکانس مهم در این سریال گفت: به یاد دارم که در یکی از سکانس‌ها، برادرزاده‌ام، قربان‌ که نقشش را علی مرادی بازی می‌کند - بعد از ازدواج عاشقانه‌اش با دخترم سوجان، حالا به مقام و منسبی رسیده و به سوجان خیانت کرده است - به منزل من آمده و قصد دارد جایگاهش را به رخ من بکشد.

وی افزود: نویسنده این سکانس را در سه صفحه نوشته بود و من تمام شب نشستم، سه صفحه را خواندم و فکر کردم، بعد پیشنهاداتم را نوشتم.

نعیمی گفت: روز بعد وقتی برای فیلمبرداری رفتم، خانم ثریا قاسمی و آقای علی مرادی آمده بودند. من با آقای تبریزی صحبت کردم و گفتم این‌قدر این فضا را سنگین می‌بینم که فکر می‌کنم در تمام طول این سکانس من یک کلمه هم نباید حرف بزنم و استدلالم این است که تمام دیالوگ‌هایم را باید حذف کنید.

این بازیگر و کارگردان تئاتر همچنین افزود: این شد که من در آن سکانس سکوت کردم و به یک نقطه خیره شدم و در پایان سکانس رو می‌کنم به مادرجان و می‌گویم «مادرجان اگر اجازه بدید من برم به مرغ و خروسا دون بدم» این دیالوگ در کنار کسی که حالا به جایگاهی رسیده و آمده قدرتش را به رخ بکشد، نشان می‌دهد که مرغ و خروس‌ها از او ارزشمندتر هستند.

نعیمی همچنین در ادامه تصریح کرد: بعد از مطرح‌کردن پیشنهادم به آقای تبریزی گفتم حالا سه صفحه دیالوگ را هم از بر می‌خوانم تا مطلع باشید که سه صفحه را حفظم اما احساسم بر این است که نباید حرف بزنم. پدر در آن لحظه برای حفظ حرمت دخترش، دلیلی برای همکلامی با این آدم نمی‌بیند. چنین تعاملاتی در جهت تولید وجود داشت. 


اخبار مرتبط
captcha image: enter the code displayed in the image