جستجو در سایت

1401/04/24 00:00

سادگی جاه‌طلبانه

سادگی جاه‌طلبانه

  

تی تی آیدا پناهنده اثری عمیق درباره سواستفاده از سادگی‌های زنانه است؛ این تعمق هرگز تبدیل به فلسفه‌ی فیلم نمی‌شود. «تی تی» می‌خواهد «آقای هالو» مهرجویی در قالب جنسی دیگر باشد؛ حتی نتوانسته تعریفی امروزی از چنین موضوعی داشته باشد. بازی با جادوگری و نیروهای خاص داشتن برای تماشاگر جدی سینما یادآور فیلم «راه بلد» تارکوفسکی است؛ که البته هرگز نمی توان میان این دو اثر مقایسه‌ای داشت. از آنجایی که هر اثر هنری قائم به ذات خود است باید این نکته را یادآور شد که صرفا بخش‌هایی از این فیلم می تواند روی پای خود بایستد. کارگردان فیلم ساختن را بلد است، دوربین را می‌شناسد و می‌داند چگونه می‌شود برداشت‌هایی جذاب و گاهی خیره کننده گرفت. مسئله من مشخصا با این فیلم شکل نمایش سادگی زنان است. 

جذاب و هنرمند

الناز شاکردوست بهترین بازی‌اش را در «تی تی» به نمایش گذاشته. خنده‌ها، گریه‌ها، اشک‌هایی که ناخودآگاه از چشم بیرون می ریزند، جذابیت ذاتی در چهره و در مجموعه‌ی بیان و ادای لهجه او را تبدیل به مهمترین بازیگر این فیلم کرده است. اگرچه پارسا پیروزفر همانند "آلن دلون" گاه جذابیت افراطی‌اش باعث می شود میزان استعداد و هنرش نادیده گرفته شود اما در این فیلم کارگردان با احساسات زنانه، نه به معنای ضعف و... بلکه به معنای چگونگی نگاه یک جنس به جنس مخالفش، توانسته به گونه‌ای هدفمند او را به سمت منظور فیلم هدایت کند. هوتن شکیبا، امیر ساسان، نیز به نوعی پارتنر همیشگی شاکردوست است و این دو در کنار هم تصویر درستی در قاب سینما عرضه می‌کنند؛ اگر چه معتقدم بازی او کلاژی از «شبی که ماه کامل شد» است. جایی که با فیلم مسئله پیدا می کنم اندازه روایت از سوژه است. سوژه‌ای که پناهنده پیدا کرده در مواجهه اول شدیدا دلچسب و دوست داشتنی است اما به مرور زمان عادی و تا حدی زننده می‌شود. آیدا پناهنده بعد از «ناهید» برایم جدی شد، فیلم‌سازی که دغدغه سینما دارد و داستان می گوید. داستان جدیدش بر سه ضلع بُرنده حرکت می کند. باور، توهم، معصومیت. آیا «تی تی» باور دارد که می‌شود به بشریت خدمت کرد؟ شخصیت در فیلم یک متوهم خودآزار است؟ «تی تی» نیروی جادویی دارد یا صداقت و سادگی او باعث می شود همه چیز را درباره او باور کنیم؟ پس قضیه حرکت لیوان روی میز تنها وقتی کاربرد پیدا می کند که مخاطب سادگی او را باور کند. در پلان‌های آخر وقتی که دختر ابراهیم از او می خواهد با چشمانش لیوان روی میز را جابجا کند، درحالی که او افسرده از زایمان است، را به یاد آورید. بعضی شخصیت‌ها در سینما تبدیل به کاراکتر می‌شوند و دیگر نباید آن‌ها را تغییر داد. «تی تی» نزدیک به کاراکتری شده که در ناخودآگاه تماشاگر بارها روایت شده است. سادگی، زیبایی و عاشق پیشگی او هرگز قابل قبول نیست. اگر چه معتقدم فیلم همچنان کاربرد اجتماعی‌اش را دارد اما نمی توان به بهانه یک سوژه مدیوم سینما را نشانه رفت. پناهنده می‌توانست با نگارش مقاله‌ای در روزنامه مدیوم بهتری را برای سوژه‌اش انتخاب کند. سینما رسانه برتر است اما باید باور داشت که سینما قبل از رسانه‌ بودن مهمترین هنر قابل ارائه به مخاطب است. پیروزفر، شکیبا و شاکردوست در یک فیلم بهانه‌‎‌ی خوبی برای دیده شدن و ساخت یک اثر سینمایی هستند اما چنین ویژگی‌هایی قبل از هرچیز ابزار یک فیلم‌ساز به حساب می‌آیند. 

شعار

تعریف فیلم ساز از جاهلیت و مدرنیته خیلی سطحی و دم دستی است. نه امیرساسان باور پذیر است و نه ابراهیم ساجدی. در متن فیلم‌نامه عنصر اغراق به گونه‌ای پیرنگ را محاصره کرده است که نه علاقه امیرساسان به «تی تی» جدیت پیدا می‌کند و نه علاقه ابراهیم. شخصیت پیروزفر برآمده از ذات و ژست او است. شکل دیگری نمی توان از او انتظار داشت. قطعا در بازی می تواند جای شکیبا را بگیرد اما ابدا نمی‌توان او را چنین‌ تصور شود. در این زمینه کارگردان هوشمندانه رفتار کرده اما هرگاه تماشاگر احساس کند چیز اضافه‌ای از بازیگر مورد علاقه‌اش نسبت به فیلم‌های قبلی او ندیده است کارگردان سوژه ‌می شود. به عنوان مثال بازی پژمان جمشید در «علف زار» چهره و شخصیت متفاوتی از او به جای گذاشت. الناز شاکر دوست در «تی تی» بهترین نمایش خود را ارائه داده است و به جرات می‌توان گفت قدم بزرگی روبه جلو برداشته. اما از شکیبا و پیروزفر چیز جدیدی ندیدیم. فیلم به خاطر سوژه‌اش عمیق، جذاب و سرگرم کننده است و نکات فنی سینمایی بر تعلیق آن افزوده؛ اما هرگز جلوتر از «آقای هالو» مهرجویی نیست. 

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط