وقتی یک آقازاده فیلمساز می شود
لاله محمودی – عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران: نخستین تجربه سید مرتضی فاطمی در مقام کارگردان روایت گر زندگی امیر علی و مرجان است. زن و شوهری که هر دو طبابت میکنند، مرد روانکاو است و زن دکتر زنان زایمان یک بیمارستان. آنها برای بچه دار شدن از دختر جوانی به اسم مه روز کمک میگیرند که بچهای پنج شش ساله دارد و این بچه در معرض عمل جراحی کلیه باید قرار گیرد. مرجان قول هزینه جراحی این پسربچه به نام عرفان را میدهد و مه روز تن به این کار میدهد و داستان زندگی این سه نفر به همدیگر گره میخورد.
واقعیت این است که بی مادر فیلم بسیار بد و غیر قابل دفاعی است که بیشترین لطمه را از فیلمنامه چند پاره و بی سر و سامانش متحمل شده. فیلمنامه ای که معلوم نیست درباره رحم اجاره ای است یا مثلث عشقی است یا دایره گچی قفقازی است یا چی؟ حضور و وجود آدمهای متعدد که همینطور الکی فقط در فیلمنامه هستند. وجود تعداد زیادی داستانک بی ربط با داستان اصلی، عدم وجود تعلیق در فیلمنامه، نیم نگاهی به روابط افلاطونی( با اینکه می دانیم نمی توان در سینمای ایران سمت این گونه نگاهها رفت و اگر برویم نتیجه بسیار آبکی و خنده دار و بی سر و شکل می شود) و از همه مهمتر مشخص نبودن تکلیف فیلمنامه نویس و مخاطب با داستان اصلی و اینکه اصلا چرا اینهمه داستان اصلی و یا شاه پیرنگ در فیلمنامه وجود دارد؟ همگی این موارد و ابهامات متاسفانه از یک نکته مهم پرده بردای می کند و آن اینکه متاسفانه فیلمنامه نویس محترم یکبار دیگر باید آموخته های خود در حوزه فیلمنامه نویسی را مرور و تحلیل کند تا دریابد خودش شاگرد بدی در حوزه فیلمنامه نویسی بوده و یا اساتیدش برای تدریس ایشان مایه نگذاشته اند؟ و البته این سویه خوشبینانه ماجراست وگرنه احتمال گزاره بدبینانه ای هم وجود دارد: اینکه فیلمنامه نویس محترم چون فیلم در ژانرهای ملودرام و سوزناک و خانوادگی و هندی و ترسناک و عشقی و امثالهم زیاد دیده به مصداق آن ترانه معروف” توی هر باغ میرسی یه گلی بچین برو”!؟ از هر فیلم تکه ای را برداشته و در ذهنش داستانش را برای فیلمنامه اش درست کرده و خط و ربطش داده و در نهایت شده ملغمه ای که دیدیم.
ساختار نیز متاثر از فیلمنامه بسیار ضعیف و سردستی است تو گویی کارگردان محترم تشریف آورده سر صحنه فیلمبرداری و قبل از اینکه دستور معروف صدا دوربین حرکت را بدهد به بچه های جلو و پشت دوربین گفته: بچه ها هر کی هرچی بلده بریزه وسط! و همه هم خدایی هر چه داشته اند در طبق اخلاص گذاشته اند و ریخته اند وسط! بخاطر همین هم از تدوین تا فیلمبرداری تا نورپردازی تا طراحی صحنه و لباس و بالاخره بازیگری نشان می دهد که گویا کارگردان یا نقشی در هدایت عوامل نداشته یا اینکه عوامل کلا خط کارگردان را نمی خوانده اند که کار اینگونه از آب درآمده. میترا حجار که همان همیشگی است. پژمان جمشیدی که سعی می کند متفاوت باشد و نیست. امیر آقایی که همه اکتهایش متعلق به فیلم بدون تاریخ بدون امضا و سریال آقازاده است و پردیس پورعابدینی هم که در سریال آقازاده دیده شد در فیلم آقازاده فاطمی ها اصلا تحلیل درستی از نقش ندارد و فقط جلوی دوربین ظاهر شده و دیالوگ گفته.
بنظر می رسد حالا که دوره حضور آقازاده ها در سینما بسیار جدی و فراگیر شده و آقازاده های سیاسی و اقتصادی و تلویزیونی و غیره علاقه زاید الوصفی به کارگردانی فیلمنامه نویسی بازیگری و تهیه کنندگی و سرمایه گذاری (که دیگر نگو) پیدا کرده اند هماهنگی های لازم در حیطه آقایان مسئول دیده شود تا برای اینکه دل آقازاده هایشان نشکند یک جشنواره فرهنگی هنری با نام آقازاده ها راه اندازی کنند تا همگی دور هم حالش را ببرند.