بازسازی عبث
بازسازى "مرگ روى نيل" اين بار توسط كنث برانا. كارى عبث و غير ضرورى. باز تعريف داستانى قديمى و خواندنى از آگاثا كريستى، ملكه ى معما. قسمت دوم سرى فيلم هاى با محوريت هركول پوآرو از برانا بسيار جلوتر از فاجعه ى قسمت اول مى ايستد و اين موضوع را مديون داستان جذاب ترش نيز هست. كارگردانى برانا در اين فيلم اندازه و خوب است. گريم پوآرو عوض شده و چهره ى دلچسب ترى نسبت به قسمت پيشين دارد. كركتر ها نسبت به نوشته ى اصلى تغييراتى دارند و به روز شده اند و داستان شيوه ى روايت مدرن ترى دارد. البته كه بيننده اى كه كتاب را نخوانده باشد مى تواند لذّت بيشترى از فيلم حاضر ببرد امّا توصيه ى شخصى من ابتدا خواندن كتاب است و سپس تماشاى اپيزود سه از فصل نهم سريال "پوآرو" و نه فيلم محصول ٢٠٢٢. هفت دقيقه ى ابتدايى "مرگ روى نيل" بهترين بخش اثر است. جايى كه وارد جنگ جهانى مى شويم و پوآرو ى جوان راه حلى براى شبيخون به دشمن مى يابد، سپس عجولانه وارد مهمانى مى شويم. مهمانى شلوغى كه قرار است ما را با كركترهاى پر تعداد داستان آشنا كند. يكى از اساسى ترين ضعف هاى فيلم جارى همين جاست. جايى كه كليدى ترين كركتر با بازى گل گدوت اسرائيلى به خوبى معرفى نمى شود. فصل اول كتاب كريستى تماماً به معرفى اين كركتر اختصاص داشت و اينجا با يك جمله ى نصف و نيمه متوجه ثروت بيكران اش مى شويم. در ضمن گدوت ابداً شمايل شخصيت اصلى داستان كريستى را نيز ندارد. فيلم حاضر هيچ رجحان خاصى نسبت به برادر بزرگترش محصول ١٩٧٨ نيز ندارد و فاقد هر گونه نوآورى حتى در تصوير است. دست بردن در روايت به اثر ضربه زده و قرار دادن كركترهاى رنگين پوست در فيلم مشخصاً تحميلى است. رومنس پوآرو با خواننده هم پرت و بى ربط جلوه مى كند. اگر بخواهيم از نقاط قوت فيلم حرف بزنيم، صرفاً مى توانيم به كارگردانى خوب برانا در بخش فنى و داستان جذابش اشاره كنيم. داستانى كه مى تواند بيننده ى جديدش را سرگرم و درگير كند.