بغض سیاسی!
این نقد بر اساس نسخه جشنواره ای نوشته شده است.
عصبانی نیستم بی ربط ترین اسمی است که میشود بر روی دومین اثر رضا درمیشیان گذاشت. فیلمی که با پرداختن به موضوعی در بستری پر حادثه یعنی فتنه 88 از ابتدا حواشی زیادی را با خود همراه داشت.اثری که علیرغم سانسور حدود 12 دقیقه ای هنوز هم اثری ملتهب محسوب میشود. التهابی ناشی از گرایشات سیاسیِ افراطی خالق، که صحت و اصالت همه گذاره های فیلم را تحت الشعاع قرار داده است.
ابتدا به نظر میرسد درمیشیان در عصبانی نیستم به پیروی از مکتب هیجاننمایی یا شبهه اکسپرسیونیسم برای موضوعی که یک جریان تاریخی را روایت میکند راه را اشتباه رفته است. اما در ادامه، با نگاه به گذاره های دیگر فیلم همچون تحریف واقعیت ها، ربط دادن همه مشکلات جامعه به مسائل سیاسی، فاسد بودن همه آدم های موفق و در کل آسمان ریسمان بافتن کارگردان برای مظلوم نمایی کسانی که تعریف ناقصی از آنها ارائه میکند، این نظریه تقویت میشود که مکتب هنری حاکم بر فیلم بیشتر برای تایید تحلیل و نوع نگاه کارگردان بر اتفاقات آن سالها انتخاب شده است.
کارگردان با استفاده از سبک خاص فیلم برداری، قاب بندی های ویژه، کات های سریع، حرف زدن نوید با خودش، صحنه های خشونت آمیز کاراکتر اصلی، گریم، صدا و استفاده از زبان رنگ ها توانسته نوع نگاه خود را به مخاطب القاء کند، فاکتورهایی که همگی به نتیجه گیری نهایی کارگردان کمک به سزایی می نماید و با توجه به نوع نگاه هیجاننمایی خالق اثر جزء نقاط قوت آن محسوب میشود.در این فیلم کارگردان به ابداعاتی همچون ایستادن ثابت کاراکتر ها در میان جمعیت در حال حرکت دست زده که در سینمای ایران کم نظیر است.
فیلم با تصویر نوید با بازی نوید محمد زاده دانشجویی اخراجی از دانشگاه که اتفاقی کُرد هم هست به عنوان قهرمان داستان شروع میشود و با اعدام وی در ملأ عام پایان می یابد. کاراکتری فوق العاده عصبانی با حالات روحی و روانی پرخاشگرانه، که طبق نظر داستان ناشی از واکنش های اجتماعی و سیاسی است. همه ی فعل و انفعالات فیلم غیر منطقی و بر اساس گزاره هایی غلط در جهت نتیجه گیری خاص کارگردان چیده شده است، چینشی که از آن، اثری ناامیدکننده ساخته است.
شخصیت پردازی فیلم در مورد کاراکتر اصلی خود یعنی نوید بسیار ناقص است، قهرمانی که شاگرد اول دانشگاه بوده ولی از عهده هیچ کاری در بیرون از دانشگاه بر نمی آید! هیچ چهارچوبی را برای فعالیت و ادامه زندگی خود نمی پذیرد!، غرور زیادی دارد، در بیست و شش سالگی ادعای امتحان کردن هر راهی برای رسیدن به موفقیت را دارد! و فقط عاشق ستاره است. تعاریفی که قهرمان داستان را الکن و باور پذیریِ حق خواهی و عدالت طلبی آن را برای مخاطب دچار مشکل میکند. این نقص در سایر کاراکتر های قصه به نوعی اغراق تبدیل شده است.شخصیت های موجود در فیلم یا منفعلند یا خلاف کار!
گذاره های محتوایی غلط داستان اما دیگر اشکال اساسی فیلم درمیشیان است. اشکالاتی که یا از ندانستن اصل موضوعات و یا از نگاه خاص سیاسی کارگردان بر میآید؟ البته به نظر این اشکالات بیشتر به نگاه سیاست زده خالق اثر برمیگردد،نگاهی که با صغری و کبری چیدن و نتیجه گیری به نفع خود در پی تحمیلش به مخاطب است. زیر سوال بردن واقعیتهای تاریخی که از آن مدت زیادی نگذشته و مخلوط کردن آن با موقعیت های دراماتیک بارها در فیلم تکرار میشود. تکرار هایی که بیشتر نگاه با بغض سیاسی و بعضا سکولار به مسائل را به بیننده القاء میکند. در ادامه به چند مورد از موارد خلاف واقع فیلم اشاره میکنیم.
در کنفرانس نوید در دانشگاه به مطالب از دکتر شریعی اشاره مینمود که در حکومت امیرالمومنین(ع) یک زندانی سیاسی وجود نداشت! آدرسی غلط که اثر با بیان آن در پی مصادره به مطلوب اعتقادات مذهبی و به نوعی بازی گرفتن عواطف مخاطب است. اولا زندانی سیاسی و مبارزه با توطئه گران هم در دوران حکومت امیر المومنین و هم در دوران حکومت پیامبر اکرم(ص) وجود داشته است. مانند برخورد نبی مکرم اسلام(ص) با یهودیان بنیقریظه به دلیل توطئه علیه مسلمانان و راه انداختن جنگ احزاب.
در ثانی برخورد امیرالمومنین با امثال طلحه و زبیر یاغیانی که در جنگ جمل تیغ بر ایشان کشیده بودند مثال بهتری برای کسانیست که چندین ماه کشور را به آشوب کشیدند! آشوبی که با حمایت و دخالت کسانی همراه بود که در برهه ای دیگر از تاریخ با کمک دیکتاتور زمان محمد رضا پهلوی به سرنگونی دولت منتخب مردم،مصدق همراه بود. پارادوکسی در فیلم که ضمن برجسته سازی از دکتر مصدق و واقعیت میدانی فتنه 88 در ذهن مخاطب به وجود می آید، خودِ تحریف تاریخ است. تحریفی که بیشتر نمونه آن را در آثاری ضد ایرانی همچون آرگو، سیصد و سنگسار ثریا دیده بودیم. البته تعریف ناقصی که کارگردان از قهرمان خود ارائه میدهد باعث میشود به صراحت نتوان گفت نوید داستان جوانی آشوب طلب بوده است ولی بهتر بود کارگردان فریادهای تظلم خواهی خود را بر سر کسانی میزد که زمانی چماق به دست با همراهی بدخواهان ایران علیه دکتر مصدق کودتا کردند و در زمانی دیگر با نپذیرفتن قواعدی که خود به نوعی آن را ساخته بودند فتنه ای در جهت براندازی حکومت قانونی ساختند! جمع عکس فعالین فتنه 88 در کنار دکتر مصدق در اتاق نوید به قدری مضحک است که عکس پهلوی دوم، شعبان بی مخ و دکتر مصدق در کنار هم میتواند اینچنین باشد!
رضا درمیشیان بهتر است در آثار دیگر خود به دور از جبهه گیری سیاسی برای گفتن درد نسلی که قربانی زیاده خواهی سیاست مداران شدند راه دیگری انتخاب کند و بیش از این با وجه المصالحه قرار دادن عواطف گروهی به آیندگان آدرس غلط ندهد! البته با توجه به سایر آثار این کارگردان و این موضوع که ایشان در جوانی تهیه کنندگی آثار خود بر عهده دارد! این موضوع به نظر میرسد که ایشان اصولا آشنایی چندانی با معضلات اجتماعی ندارد و بیشتر با موج سواری بر عواطف و احساسات مردم در حال کسب شهرت و بهره برداری سیاسی خود است. خط و مشی که بزرگان و رهبران فکری این طیف سیاسی از آن بهره میبرند.زمانی قائله کوی دانشگاه را راه می اندازند، زمانی دیگر افتضاح مجلس ششم را به بار می آورند، در برهه ای دیگر از زمان با منافقین، بهائیان و کودتاچیان آمریکایی فتنه 88 را رهبری میکنند و در جایی دیکر نامه به دشمن مینویسند و درخواست تحریم ملت را میکنند، از سویی دیگر فریاد مردم دوستی سر میدهد!
عصبانی نیستم اثریست که حرفی برای گفتن ندارد. اما با بی تدبیری مسئولین سینمایی ایران در بلوکه کردن فیلم مقدمات پرپوگاندای رسانه ای و سوء استفاده از فضای به وجود آمده برای تولید کننده این اثر نیز فراهم گردید. بهتر است با عدم برخورد با این گونه آثار پس از تولید نتیجه به مردم واگذار گردد.