فاصله ی مرگ تا مرگ
فاصله ی مرگ تا مرگ
هاتف علیمردانی این بارهم مثبگل فیلم قبلی اش کلمبوس به سراغ سوژه مهاجرت به آمریکا رفت با این تفاوت که در کلمبوس به ماجراهای پیش از مهاجرت با نگاه طنز میپردازد اما در ستاره بازی هرآنچه اتفاق می افتد تلخ و پس از مهاجرت است.
ستاره بازی که ظاهرا براساس داستانی واقعی ساخته شده ماجرای دختری ست که لابلای مشکلات مهاجرت ، اعتیاد ، طلاق والدین و هوس بازی نزدیکان دست و پا میزند و هرچه پیش تر میرود بیشتر گیر می افتد.
فیلم به شدت بازیگر محور و سرشار از مونولوگ است و ممکن است برای مخاطب بی حوصله خوشایند نباشد. علیمردانی تلاش داشته حس تعلیق در یک تلخی بی پایان را به مخاطبش القا کند و بگوید حتی در ینگه دنیا هم اگر آنچه که باید باشد ، نباشد ، زندگی بسان مرگی تلخ است.
ستاره بازی با رده بندی سنی بالای ۱۵ سال احوالات انسانی ست که به آخر خط رسیده و آنقدر در بیچاره گی غرق شده که درنهایت دست به پایان خودش میزند و این بیچاره گی بشدت با بازی خوب ملیسا ذاکری قابل باور است.
کارگردان در کار جدیدش ترجیح داده از بازیگران فیلم های قبلیش مجدد وام بگیرد و شبنم مقدمی و فرهاد اصلانی را بکار بگیرد. گرچه پیش از این چند نقش کوچک هم به ملیسا ذاکری داده بود و این بار علی مصفا راهم در نقشی کم و خنثی وارد کار کرده است.
از نماها ، برش ها و برخی جلوه ها میتوان حدس زد که تدوین چنین فیلمی برای جلب نظر فیلمساز کار آسانی نبوده و البته استفاده از رنگ های کدر و مات برای القای حس سردی و تلخی در نتیجه ی کار بی تاثیر نبوده است.
ستاره بازی فیلم خوبی ست که حالتان را بد میکند و اگر قصد دارید برای سرگرمی و شاید حال خوب به سینما بروید ابدا حال خوبی نیست چون فیلم جدی تلخی با داستانی واقعی ست که فاصله ی مرگ روحی تا مرگ فیزیکی انسانی را به نمایش میگذارد.
. این نقد در روزهای جشنواره سی و نهم فیلم فجر و کثرت اکران ها نوشته شده و اشتباهات سهوی را ببخشایید.