جستجو در سایت

1400/02/15 00:00

کامبربچ یک بازیگر همه فن حریف است

کامبربچ یک بازیگر همه فن حریف است

ترجمه اختصاصی سلام سینما

تا امروز هنوز هم عدم قطعیت‌هایی درباره‌ی ارزش اطلاعات محرمانه‌‌ی «اولگ پنکوفسکی»(مراب نینیدزه) در اوج بحران موشکی کوبا وجود دارد. آیا او همانطور که روایت‌ها می‌گویند، یک مأمور رده بالا در شوروی بوده که تبدیل به یک خائن و جاسوس دوجانبه شده است؟ یا پناهندگی او برای تزریق اخبار نادرست در انگلستان و آمریکا بود؟ «پیک» از نگاه یک مأمور انگلیسی که واسط بین «پنکوفسکی» و سرویس‌های اطلاعاتی انگلستان و آمریکا بود می‌پردازد و نتیجه‌ی آن یک فیلم جاسوسی هیجان‌انگیز به سبک فیلمسازان قدیمی در این ژانر مثل «جان لوکاره» است. 

داستان «پیک» در زمان بحران موشکی کوبا می‌گذرد. بحران موشکی کوبا تا امروز، جدی‌ترین روزهایی بود که می‌توانست آمریکا و شوروی را به تقابل هسته‌ای بکشاند. تقابل «کندی» و «خروشچف» اوج دوران جنگ سرد را در سال 1962 رقم زد. «کندی» به پشتوانه‌ی نیروهای اطلاعاتی‌اش توانست آن بازی را به نفع خود تمام کند.

بخش عمده‌ای از اطلاعاتی که در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی «کندی» قرار گرفت، از طریق «پنکوفسکی» بود. «پنکوفسکی» یک قهرمان شناخته شده در شوروی بود که به اطلاعات حساسی مثل مراکز هسته‌ای مخفی شوروی دسترسی داشت و خود را یک وطن‌پرست می‌دانست. تنها دلیل جاسوسی او برای آمریکا این بود که جنگ هسته‌ای شوروی با آمریکا می‌توانست کشورش را نابود کند. 

«پنکوفسکی» با ام‌آی6 و سی‌آی‌ای ارتباط برقرار کرد. رؤسای این سازمان‌ها یعنی «دیکی فرانکس»(آنگوس رایت) و «امیلی دونووان»(ریچل براسناهان) به شدت مراقب بودند که چگونه با یک قهرمان روسی بدون اینکه پوشش او لو رود، ارتباط بگیرند. در نهایت به این نتیجه رسیدند که یک تاجر به نام «گرویل وین»(بندیکت کامبربچ) که هیچ پیش‌زمینه‌ای در حوزه اطلاعات و جاسوسی ندارد را به عنوان رابط بین این دو سازمان و «پنکوفسکی» قرار دهند. 

اینگونه آنها توانستند راهی را برای «پنکوفسکی» باز کنند که به غرب سفر کند و اطلاعات محرمانه‌ی شوروی را در اختیار آنان بگذارد. به مرور شوروی نسبت به رابطه‌ی قهرمان ملی خود «پنکوفسکی» و تاجر خوشنامی به نام «وین» مشکوک شد و از روش‌های معمول کاگ‌ب استفاده کرد تا از واقعیت سر در آورد.

ژانر جاسوسی می‌تواند به شکل‌های گوناگونی ساخته شود که شاید محبوب‌ترین آنها فرنچایز «جیمز باند» باشد اما «پیک» که هسته‌ی اصلی آن واقعیت‌ةای تاریخی است، جای سکانس‌های اکشن را به تعلیقی آهسته داده است. بحران موشکی کوبا یکی از فاکتورهایی است که به تنش موجود در فیلم کمک می‌کند. حتی ما به عنوان بیننده که می‌دانیم این مشکل جهانی در زمان خود حل و فصل شد اما فشاری که بر روی کاراکترهای فیلم وجود دارد را می‌توانیم حس کنیم.

«بندیکت کامبربچ» به عنوان یک بازیگر همه فن حریف که هر نقشی از یک ابرقهرمان گرفته تا یک مرد عادی را به بهترین شکل ایفا کند، انتخاب مناسبی برای کاراکتر «گرویل» است. در ابتدا او جذابیتی مصنوعی دارد اما به مرور زمان آگاه‌تر و انسان‌تر می‌شود. «مراب نینیدزه» که در شوروی به دنیا آمده و در روسیه و اروپا بازیگری شناخته شده است و همچنین پیش‌تر او را در «پل جاسوسان» اثر اسپیلبرگ دیده بودیم، به خوبی توانسته است تا درگیری درونی «پنکوفسکی» بین قاطعیتش و خودآزاری‌اش را به تصویر بکشد. او باور دارد که در حال تلاش برای نجات میهن است. در پایان، پناهندگی او به انگستان از روی اجبار است نه به این دلیل که عاشق فرهنگ انگلستان شده است.

بسیاری از فیلم‌های جاسوسی هیجان‌انگیز مثل فیلم‌های فرنچایز «جیمز باند» و «مأموریت غیرممکن» سعی می‌کنند با خلق سکانس‌های تماشایی، نبض فیلم را بالا نگه دارند اما جذابیت «پیک» تنها بخاطر داستان و کاراکتر‌های درگیرکننده‌ی آن است. کاملاً مشخص است که در این فیلم تمرکز بر روی روایت بوده و روایت جایگاهی بالاتر از تدوین دارد.  

منبع: ریل ویوز

مترجم: وحید فیض خواه