جستجو در سایت

1399/10/07 00:00

حضوری جذاب و سرزنده از گدوت

حضوری جذاب و سرزنده از گدوت

ترجمه اختصاصی سلام سینما

«زن شگفت انگیز 1984» نه بی‌نظیر است و نه فاجعه. این فقط فیلمی مناسب در دورانی است که مردم به یک حواس‌پرتی، بعد از تابستانی خالی از فیلم‌های بزرگ، نیاز دارند. شاید این برای بعضی‌ها مسخره باشد اما استودیوی برادران وارنر «زن شگفت انگیز 1984» را در 25 دسامبر بطور همزمان هم در سینماها و هم روی اچ‌بی‌او مکس به نمایش درآورده است. ممکن است تماشای یک فیلم ابرقهرمانی در تلویزیون‌های کوچک و یا حتی بزرگ خانگی چندان جذاب نباشد اما در این زمانه‌ی پرمخاطره، گزینه‌ی مطمئنی به حساب می‌آید. 

فیلم‌های ابرقهرمانی قرار است که محصولاتی سرگرم‌کننده یا ابزاری الهام‌بخش برای زندگی باشند. ولی در هر صورت از هر طرف که به «زن شگفت انگیز 1984» به کارگردانی «پتی جنکینز» نگاه کنید، هیچکدام از این دو شاخصه را نخواهید یافت. خط داستانی فیلم مفصل است اما در اجرا ابتر می‌ماند. فیلم قبلی این فرنچایز یعنی «زن شگفت انگیز 2017» که در آن نیز «جنکینز» در مقام کارگردان و «گل گدوت» به عنوان بازیگر اصلی حضور داشتند، شاهزاده‌ی آمازون «پرنسس دیانا» با استفاده از توانایی ابرقهرمانی خود توانست جنگ جهانی اول را متوقف کند و عاشق  اولین مردی شود که را ملاقات کرده بود. 

«زن شگفت انگیز 1984» دیانا را در واشینگتن در حالی نشان می‌دهد که بعنوان یک انسان‌شناس و باستان‌شناس مشغول فعالیت است. او زنی منظم است که خودش را وقف کارش کرده است. عشق زندگیش «استیو»(کریس پاین) از دنیا رفته است. در سکانسی که می‌تواند آن را بهترین لحظه‌ی فیلم دانست، دیانا به تنهایی به کافه‌ای خیابانی رفته است. او میزی را انتخاب می‌کند و پشت آن می‌نشیند، گارسون که پس از چند دقیقه متوجه می‌شود کسی قرار نیست به دیانا ملحق شود، منوی اضافه را از روی میز بر می‌دارد. وقتی عشقتان را از دست می‌دهید، ‌ابرقهرمان بودن هم نمی‌تواند آن را برایتان آسان کند. 

اما دیانا با یک انسان‌شناس تازه‌وارد به نام «باربارا وینتر»(کریستن ویگ) دوست می‌شود. روزی سنگ عتیقه‌ای برای ارزشیابی وارد بخش سنگ‌های باستانی موزه می‌شود و باربارا آن را فاقد ارزش می‌داند اما در ادامه مشخص می‌شود که دارای اجزایی اسرارآمیز است و آرزها را برآورده می‌کند. دیانا از این عتیقه استفاده می‌کند و «استیو» را برمی‌گرداند. اما وقتی مافیای نفت «ماکسول لرد»(پدرو پاسکال) به این قدرت جادویی دست می‌یابد، منجر به انتقام و ویرانی می‌شود. 

این سنگ عتیقه برای باربارا مشکلات ترسناکی را ایجاد می‌کند و در نهایت او را از یک فرد دانشمند به یک ضدقهرمان مخوف به نام «چیتا» مبدل می‌سازد. با افزایش قدرت «ماکسول لرد»، جهان متلاشی می‌شود. دیانا تلاش می‌کند تا «استیو» را در کنار خود نگه دارد. او پس از مدت‌ها تصمیم می‌گیرد تا از تاج طلایی و سایر ابزار ابرقهرمانی‌اش برای بازگشت و نجات جهان استفاده کند. 

شاید وقت آن رسیده است که فیلم‌های ابرقهرمانی با موضوع نجات جهان را یک کلیشه بدانیم. «گدوت» حضوری جذاب و سرزنده دارد. باید از جنس سنگ باشید که جذب او نشوید. او در لباس قرمز و آبی «زن شگفت انگیز» خیره‌کننده است و در جایی نیز با یک ذره طلایی ظاهر می‌شود که او را تبدیل به پرنده‌ا‌ی تزيینی می‌کند. «گدوت» در نقش «پرنسس دیانا» واقعا درگیرکننده است. ضعف‌های انسانی پیچیده‌ترین شاخصه‌ی اوست اما زن بودن برای او کافی نیست. دیانا به عنوان «زن شگفت انگیز» دختر کوچولوهای زیادی را نجات می‌دهد و آنها با نگاهی تحسین‌آمیز به او خیره می‌شوند. آن دختران از این خوسحالند که بالأخره ابرقهرمان خودشان را دارند. 

می‌توانم واکنش به نقدها بر «زن شگفت انگیز 1984» را از الان بشنوم که می‌گویند:«دختر من عاشق زن شگفت انگیز است! وقتی او لباس مخصوصش را می‌پوشد، دخترم احساس توامندی می‌کند». تمام این حرف‌ها درست است و کسی نمی‌خواهد که سرگرمی و خوشحالی دختر کوچولوها را خراب کند اما این دختر کوچولوها شایسته‌ی فیلم‌های بهتری هستند. «زن شگفت انگیز 1984» تنها یک سرگرمی است که برای فراموش کردن مشکلاتتان به مدت چند ساعت، گزینه‌ای بسیار مناسب به حساب می‌آید. 

منبع: تایم

مترجم: وحید فیض خواه