جستجو در سایت

1399/09/23 00:00

در این وضعیت، تایتانیک هم توان نجات سینما را نداشت!!!

در این وضعیت، تایتانیک هم توان نجات سینما را نداشت!!!

به نام خدا


و سرانجام بعد از مدت ها تأخیر و دیرکرد، رسیدیم به شاهکار جدید کریستوفر نولان. انگاشته یا تنت.

در میان کارگردانان صاحب سبک در جهان، آقای نولان جایگاه ویژه ای دارد. این جایگاه نولان به دلایل متفاوتی همیشه متمایز و خاص بوده و هست؛ حتی با افول این تردست. آری، من نولان را به تردستی ماهر تشبیه میکنم که به وسیله ی مسائل و ابزار دیده شده، شنیده شده و گاهاً کلیشه ای برای بیننده خود نوعی نمایش به اجرا میگذارد که  به ناگاه حیرت کند. نولان استاد شخصیت پردازیست و بر خلاف سایر نقد های منفی به فیلم که در چند وبسایت مشاهده کردم، نقد من نقدی کاملا مثبت است...

درباره تنت فقط میتوان گفت که شاهکاری دوباره از نولان است. شاهکار ها در سینما جای قیاس یا تمایز ندارند. فقط وجود دارند و از وجودشان لذت برده میشود. مثلا فیلمی مانند تایتانیک که خود شاهکار عاشقانه_فلسفی دوران هاست (منظور اینجا از شاهکار، بهترین نیست زیرا همان طور که گفتم فیلم های درجه A حقیقی جایی برای قیاس با آثار همسطح خود ندارند.)

این مقد بیشتر از یک نقد تحلیلی یا حتی سطحی از خود فیلم تنت، یک نقد بیانیه ای است و در پاسخ به نقد های منفی منتقدان به تنت نوشته میشود. و اِلّا خود فیلم tenet از لحاظ کلی، و با در نظر نگرفتن بی لطفی به کارنامه ی آقای نولان که با نمراتی عالی از جمله (ممنتو.. سه گانه شوالیه تاریکی.. تلقین.. میان ستاره ای پر شده و نبوغ این کارگردان در سینمای علمی تخیلی نزد جهانیان ثابت شده، حقیقتا تنت یک فیلم شاهکار دیگر از وی است)


_در پاسخ اولیه باید سراغ آن دسته از مخاطبان یا منتقدانی برویم که نقدشان از فیلم بدین گونه توجیه می‌شد :فیلم گنگ و نامفهوم بود.

فیلم گنگ و نامفهوم نبود، این موضوع و فیلمنامه اثر بود که پیچیدگی کوچکی (و نه در آن سطحی که بزرگش کرده اند) داشت. کمی با خودتان فکر کنید... ایده وارونگی زمان تا کنون در چه فیلمی به تصویر کشیده شده بود. اگر نگاهی به تاریخ سینمای جهان بیندازید میبینید که خبری نیست. تنت اولین فیلم تاریخ سینما با چنین نظریه ای است و یقین دارم که آیندگان نه چندان دور بسیار راجع به تنت بحث خواهند کرد.

تنت پیچیده بود چون موضوع و ایده اش تا به حال به کار گرفته نشده بود. اگر منتقدانی که نام خود را منتقد گذاشتند سواد سینمایی کافی نداشته باشند، یعنی از علوم مختلف بهره ای نبرده باشند، نظراتشان اعتبار خود را تا 50 درصد از دست میدهد.

4 دهه قبل در چنین زمانی فیلمی علمی تخیلی با موضوع پارادوکس پدربزرگ و با پاسخی فرضیه ای برای این پارادوکس، یعنی فیلم بازگشت به آینده اثر رابرت زیمیکس اکران و در سطح گسترده ای تحسین شد. آن فیلم محوریتی با حالت ماشین زمان و بازگشت به گذشته و تغییر آن را داشت که روی آینده تاثیر میگذاشت. روایت فیلم را آقای زیمیکس به صورت ساده ای انتخاب کرده بود، به گونه ای که حتی کسانی که سواد نوشتن را نیز نداشتند این فیلم را به راحتی متوجه شده و از آن لذت بردند. پس این نکته ثابت میکند که عیب جویی از تنت به بهانه گنگ بودن ماجرا ربطی به روایت ماجرا ندارد بلکه عدم آمادگی ذهن مخاطب را به مخاطب گوش زد میکند. قرار نیست که سینما همیشه روی خطی واضح و همه فهم بچرخد. اگر اینگونه بود از همان اختراع دوربین تا به حال سینما پیشرفتی نمیکرد.


_ پاسخ ثانویه به آن دسته از منتقدانی است که فقدان هویت دارند و از سلطان شخصیت پردازی در داستان، عیب عدم شخصیت پردازی فیلم را میگیرند.

تنت با تمام خوبی هایش ممکن است عیب هایی کوچک نیز داشته باشد، همان طور که همه ی فیلم ها هستند. اما هر عیبی که باشد، عیب کارگردان نیست. اگر مخاطب به درستی نتوانسته با شخصیت های داستان ارتباط بگیرد به دلیل بازیگری خودشان است نه کار کارگردان بر میزانسن. اینان انگار فراموش کرده اند حیث لجر مرحوم چه کسی بود و چگونه نولان، با نولانیسم ترین فیلمش یعنی شوالیه تاریکی، جوکر را آنطور که باید و شاید به جهان و به جوانان علاقه مند به ابرقهرمانان و کتاب های کمیک معرفی کرد. اصلاشخصیتی پیچیده تر از جوکر در سینما یافت می‌شود؟؟! يقينا نه.

پس با نگاهی دوباره به کارنامه ی درخشان آقای نولان میتوانید به دو نکته دست یابید. اول اینکه شخصیت پردازی در صورتی که بازیگر، بازیگر ماهری باشد برای نولان مانند آب خوردن است و دوم این که یک کارگردان صاحب سبک به این راحتی ها افول نمیکند. چنین اتفاقی تا به حال رخ نداده که حالا بخواهد رخ دهد...


_پاسخ ثالث به آن دسته از مخاطبان یا منتقدانی است که فیلم تنت را از لحاظ عدم اثبات ژانر یا کم کاری در اکشنش نقد فرمودند.

به اینان دیگر حقیقتا باید خسته نباشید گفت. وقتی انسان کمی از حقیقت و طبیعت دور میشود، هم چیزش به سمت دروغ یا  مسائل مصنوعی می‌رود.وقتی سال های سال است که به شما(با احترام و در نظر گرفتن این نکته که بزرگان جلوه های ویژه سینما را به چیزی هست رساندند.) پرده سبز و CGI یا حقه های سینمایی نشان میدهند، حق دارید با دیدن سکانس های بدون بدلکار حرفه ای_بدون انفجار رایانه ای و انفجار در دنیای حقیقی_بدون هیچ جلوه های ویژه رایانه ای و بستن یک ماهه یک بزرگراه زرای برداشتن یک سکانس_ بدون اطلاع از انفجار حقیقی هواپیمای بوئینگ 747 و... از فیلم ایراد بگیرید. وقتی در یک فیلم اکشن_علمی تخیلی بین المللی بخواهیم همه چیز را واقعی فیلمبرداری کنیم، کمی راضی کردن مخاطبانی مثل شما که فقط با جلوه های ویژه آواتاری و کامرونی(با احترام به آقای جیمز کامرون بزرگ که خود از کارگردانان محبوب  و درجه اول من هستند) را ترجیح میدهید سخت است. واقعا خسته نباشید...


_ پاسخ بعدی به مخاطبان و بیشتر منتقدانیست که به صدای بلند فیلم انتقاد داشتند. درست است. بنده هم که با همه چیز تنت موافق بودم، تحمل صدا های اضافی آن در حین هیجانات بسته یا باز فیلم را نداشتم. البته حذف هانس زیمر از فیلم حیف بود ولی انصاف را که رعایت کنیم، آهنگساز جدید چیزی در همان سطح زیمری درست کرد. موسیقی تنت را تحسین میکنم چون چندین سال است که کار آهنگسازی را برای فیلمهای کوتاه یا مستند انجام میدهم و میدانم موسیقی چیست.

موسیقی تنت را تحسین میکنم زیرا حس وارونگی، حس زجر، حس خنده و شادمانی، حس درد و حسِ حس کردن محیط را به روح مخاطب هدیه میدهد. مخصوصا حس وارونگی در زمان.

در خصوص پاسخ های متفاوت به افراد متفاوت تا فردا صبح جای نوشتن باقیست. پاسخ هایی به مواردی چون:

فیلم خسته کننده بود... 

فیلم را نصفه دیدم گیج شدم

فیلم را نفهمیدم

تاندون های مغزم پاره شد! 

ما خیلی کند ذهنیم یا نولان باهوشه و... 

هر بار که نگاه به این نوشته ها در وبسایت های متفاوت می اندازم از خنده کنترل خود را از دست میدهم. مگر تا چه اندازه فیلمی که دیشب دیدم پیچیده و غریب حال بود. من که اصلا سعی بر فهمیدن آن نمیکردم و به قولی فقط حسش میکردم. 

اصلا همین که یک فیلم تا این اندازه بحث و جدل و جولان و... به وجود بیاورد قدرت آن فیلم و قدرت سازنده ی آن را میرساند. درست است تنت در گیشه تبدیل به یک بمب شد و شکستی را برای نولان به ارمغان آورد اما دلیل آن شکست، فیلم نولان نبود. بلکه پخش آن در زمان کووید 19 بود. 

مطمعنا اگر این ویروس کوچک روانه ی جهذن نمیشد، تنت یک فروش عظیم را پشت سر میگذاشت و در آن شکی نیست. همان قدر مطمعن این حرف را میگویم که مطمعنم چشم دارم.! 

تنت  به تنهایی بحث و جدلی را در وبسایت های مطرح جهان راه انداخته که تا به حال و بعد از Platform آن را مشاهده نکرده بودم. (البته خود امریکایی ها فیلم را بسیار ستودند و مثل اینکه فقط ما ایرانی ها به رهبری آقای فراستی با آن مخالفیم) 

اما همین بحث ها و دعوا های وبسایتی نکته ای مهم را ثابت میکند. نظریه ای که میگوید:

اگر فیلمی کاملا ضعیف باشد که ضعیف است و با چند نقد منفی که آن ها نیز سر و صدایی ندارند از یاد ها میرود. 

اگر فیلمی هم کاملا قوی باشد که با واکنش مثبت مردم و منتقدین و همه و همه مواجه میشود ولی به دلیل نظرات یکسان، زود از زبان می افتد و کم کم علی رغم قدرتش، محو میشود. 

اما اگر فیلمی گُنگ باشد. یعنی نه قوی باشد نه ضعیف. و این مخاطب یا منتقد باشد که باید آن را قضاوت کند، آن فیلم در خاطر ها میماند و علی رغم موافقت یا مخالفت افراد مختلف، در تاریخ ماندگار میشود. خود تاریخ این را ثابت کرده و نیاز به سخن اضافه ای نیست. 

جنبه ای دیگر از فیلم تنت که باز هم مربوط به کارگردانی آن میشود و مدتی است که درباره آن در وبسایت هایی مطالعه کرده ام، چیزی است با این عنوان:

پایان یا افول سینمای نولان با فیلم های اخیرش. 

مگر سینما کشک است که به سادگی یک فیلمساز مطرح و خالق آثاری ماندگار و تحسین شده با دو سه تا فیلم به ظاهر ضعیف افول و هبوط کند. یقیناً نیست. 

درست است. راجع به دانکرک میتوان این نکته را متوجه شد که هر کارگردانی، حتی کمال گرا ترین هایشان کارگردان تمام ژانر ها نیستند. نولان هم متعلق و بخشی از سینمای اکشن علمی تخیلی یا حتی ابرقهرمانی است و نباید سراغ ساخت فیلم جنگی میرفت. 

این فقط مربوط به نولان نمیشود.

به جز آقایان:

مارتین اسکورسیزی  و

استنلی کوبریک 

که سلاطین ژانر ها شناخته میشوند و تقریبا هر دو در دست گذاشتن روی تمام ژانر ها موفق بوده اند، دیگر کارگردانان سبک و سباق خودشان را دارند. 

اما اگر بخواهیم بگوییم که نولان افول کرده سخت در اشتباهیم. زیرا نولان با تنت خود را از افول دانکرک بیرون کشید نه اینکه با دانکرک به پایین برود. تنت در تقابل با دانکرک، یک غول عظیم الجثه است.


 توصیف فیلم tenet(انگاشته)، جدید ترین اثر آقای نولان در یکی دو جمله این است:

_فیلمی به ظاهر پیچیده اما با باطنی روان و ساده چون آب. فیلمی که کارگردانی صاحب سبک آن را با فیلمنامه ای جسورانه روی پرده سینما آورد و امکان ندارد مخاطب باهوش و فعال سینما، آن را متوجه نشود.

 تنت فیلمی است فعال و پرجنب و جوش برای مخاطب فعال و پر جنب و جوش. حقیقتا نمیدانم چه کسی این فیلم را ناجی سینما خطاب کرد اما از این بابت مطمئنم که کم فکری و کم عقلی است اگر این وضعیت اسف‌بار مرگ و میر کرونا در جهان را ببینیم و توقع داشته باشیم فیلمی (که حقیقتا یک شاهکار دیگر از نولان است) در گیشه و سینمای کرونا زده موفق شود. این که هیچ، اگر ارباب حلقه ها و تایتانیک عظیم نیز در زمان تنت اکران میشدند، از فیلم های کالت و اکثرا بی محتوای امروز کمتر میفروختند.پس خطاب به آنکه تنت را ناجی سینما نامید خواهم گفت که هیچ چیز از جان انسان ها مهم تر نبوده و نیست.

این سینما دو حالت دارد.

_یا با همین وضعیت باقی میماند و سینماگران باید به فکر راهکار جدیدی برای آینده سینما باشند.

_یا وضعیت دوباره درست می‌شود و سینما به قوت  و قدرت خود برمیگردد.

آنموقع اگر میتوانید نولان را نقد کنید نه در در این وضع سینما. تنت فیلمی قابل تحسین و تحمل و دارای محتوا و ساختار مستحکم، همچون آثار قبلی نولان(به جز دانکرک) است که یقیناً بعد ها درمورد آن بحث خواهد شد و مردم، روزی انگاره ی حقیقی را میشناسند.

امید است که آن روز برسد.