ورودم به سینما به شدت مربوط به تجربه ی حضورم در جامعه اسلامی دانشجویان است
گفت و گوی ویژه هم شاگردی با محمد رضا شفاه تهیه کننده فیلم "دیدن این فیلم جرم است"
بیوگرافی مختصر
محمدرضا شفا هستم. متولد آخرین روزهای سال 1360. وقتی میخواستم وارد دانشگاه بشم، بعد از یک بار شرکت در کنکور ریاضی به این نتیجه رسیدم که علاقهی خودم را دنبال کنم و این جسارت رو به خرج دادم و رشتهی خودم که هنر بود، امتحان دادم و با هدف رشتهی سینما وارد دانشگاه شدم.
چهار سال در دانشکده صدا و سیما درس خواندم و بعد از آن هم مدت سه سال و نیم فرانسه بودم و مقطع کارشناسی ارشد رشتهی سینما را از دانشگاه رِنه دو کسب کردم و فارغ التحصیل شدم. بعد از آن به ایران برگشتم. برای مدتی مدیر انجمن سینمای جوان تهران بودم بعد به این نتیجه رسیدم که یک موسسه تاسیس کنم تا بتوانم بطور مشخص در حوزهی کار داستانی کار کنم و چون آسیب شناسی کرده بودم و آسیب شناسی که مد نظرم بود این بود که ضعف در حوزه ی سینمایی و داستانی داریم. از زمان تاسیس خانهی فیلم داستانی در زیر مجموعه سازمان فرهنگی هنری اوج مدیریت آنجا بودم . بعد از دو سال با همکاری حوزهی هنری، دست به تاسیس باشگاه فیلم سوره یعنی جایی که الان مشغول هستم زدم و تصمیم گرفتم به طور کاملا جدی تمام انرژی و توانم صرف سینمای داستانی کنم.
این روزها شاهد فیلمهای سینمایی ضد ارزش بسیاری در جشنوارههای مختلف درون و برون مرزی هستیم، به نظر شما دلیل افزایش چشم گیر این دسته فیلمها در دههی اخیر چیست؟
من آمار دقیقی ندارم اما اتفاقاً فکر میکنم برعکس چیزی باشد که شما میفرمایید. موج این فیلمها در دههی گذشته کمتر شده است. امروزه سینمای ایران مهمترین مسئلهاش درگیری با سینمایی هست که در حال نزدیک شدن به سینمای سهل انگارانهی فیلم فارسی قبل از انقلاب است. چون آن سنت و مکتب فیلم فارسی میتواند منجر به تولیدی فیلمی شود که فیلم مبتذل نیست ولی مردمی هست. اما چیزی که امروز داریم مشاهده میکنیم در سینمای ایران، تولید فیلمهایی هست که بخش سهل انگار و سود جو و در واقع خیلی خیلی کم عمق و سطحی از فیلم فارسی که بخشی از سینمای قبل انقلاب ما را تشکیل میداد را دارد بازآفرینی و باز تولید میکند. دلیل آن سود جویی است و اینکه به یک رشتهای که ریشه در فرهنگ دارد به چشم بازار نگاه میشود، نه یک فرهنگی که باید اقتصاد آفرین باشد، بالاخره این اتفاق میافتد و این هم بخاطر ورود بیرویه سوداگران و کسانی است که بعضا پولهای خیلی کثیف را وارد سینما میکنند و خب طبیعتا اهدافشان سینمایی و هنری نیست و برای اهداف دیگری به سینما آمدهاند.
اگر بخواهیم یک مقایسه بین وضعیت سینما قبل از انقلاب اسلامی و حال با گذشت چهل سال از انقلاب داشته باشیم به چه نکاتی میتوانید اشاره کنید؟
بعد از انقلاب در هر دورهای کسانی تلاش کردند که مضامین عمیق انسانی و درست مربوط به تفکر ایستادگی و انقلابی بودن و پیوند با حوزههایی که به انسانیت مربوط میشود در ساختههایشان برسانند و این بزرگترین حوزهای است که سینما میتواند در آن نقش آفرینی کند. مهمترین دستاورد انقلاب و این چهل سال این بود که هر دورهای کسانی پیدا شدهاند که این را ارتقا بدهند و این مضامین را در فرم بیاروند. فرم خوب برای آن پیدا کنند. هر کسی به میزان توان خود این را جلو برده و در هر حال انقلاب برای خودش به نوعی گونهای از سینما را دارد که همیشه هم مورد استقبال مردم بوده و هم حاوی مضامین و حرفهای ارزشمندی بوده که برگرفته از تفکر دینی و انقلابی بوده است. این امر حتما قبل انقلاب به این شکل و فرصتی برای شکل گرفتن دغدغههای این چنینی وجود نداشت.
چه توصیهای برای جوانانی که خواهان ورود به این عرصه هستند، به ویژه دانشجویان تشکیلاتی دارید؟
مهمترین توصیهام این است که کسانی که واقعاً علاقهی ذاتی به هنر سینما دارند وارد این کار شوند. خیلی از افراد مخصوصاً فعالین تشکلهای دانشجویی به واسطهی احساس وظیفه وارد این میان میشوند و معمولاً هم سرخورده میشوند یا تبدیل به منتقد میشوند و یا فیلمساز نمیشوند. به هر حال این رشته یک رشتهی بسیار سختی است و عاشقانه باید به سمت آن و برای رسیدن به چشم اندازهای بلندش حرکت کرد و این مسیر هزینههای زیادی میطلبد. افراد علاقهمندی که سابقه فعالیت در این حوزه را کسب کردهاند فقط میتوانند به این حوزه ورود کرده و رشد کنند، افرادی که از سر دغدغه یا با احساس تکلیف به این رشته ورود میکنند نمیتوانند در این رشته پیشرفت کنند.
مطلع شدیم شما به عنوان تهیه کننده با فیلم "فیلم دیدن جرم است" در جشنواره امسال حضور دارید، از حال و هوای این فیلم و موضوعش برای ما بگویید و اینکه چقدر احتمال برنده شدن سیمرغ میدهید؟
دربارهی این فیلم حرف زیاد زدیم و بیشتر از این هم صحبت خواهیم کرد. به هرحال فیلم دیدنی «دیدن این فیلم جرم است» یک فیلمی است که به شدت حال و هوای خودِ من را به فضای دانشجویی نزدیک میکند و من را یاد زمان فعالیت خودم در جامعه اسلامی دانشجویان میاندازد. آقای زهتابچیان از زمانی شروع به کار در مورد این فیلم کردند که داستان فیلم را برایم تعریف کردند و از ایشان خواستم که این داستان را تبدیل به یک فیلم نامه بکنند.
خیلی به سیمرغ و اینها فکر نمیکنیم. اصل هدف من این بود که این فیلم دیده بشود. برای من مهم بود که اکران جشنواره اتفاق بیفتد چون من فکر کردم که جشنواره زمینهی خیلی خوبی برای این فیلم میتواند فراهم کند تا اکران موفقی را پشت سر بگذارد. مهمترین هدف این فیلم هم اکران و به صورت گسترده و مورد استقبال مردم قرار گرفتن است که ان شالله این اتفاق با اکران فجر امسال به لطف خدا خواهد افتاد.
در پایان هم خاطرهای از سالهای حضور در تشکیلات و شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و تأثیر فضای تشکیلاتی در مسیر امروزتان بفرمایید.
زیاد پیش آمده است که من با دوستان اتحادیه درمورد این موضوع صحبت کنم. من فکر میکنم امروز مبنای حرکتی که من و شیوهای که من با آن وارد سینما شدم به شدت مربوطه به تجربهای است که از دوران مهم حضورم در جامعه اسلامی دانشجویان کسب کردم. اگر نگویم تمام آنچیزی که امروز دارم اما حداقل نیمی از چیزی که در زندگی کاریام جاری است میراث ایام دانشجویی و تجربههای تلخ و شیرین آن دوران است. من اساس حرکت تسکیلاتی و کار گروهی و تشکیلاتی را در جامعه اسلامی دانشجویان آموزش دیدم و امروز مبنای کارم در حوزهی سینما و تشکیل باشگاه فیلم سوره که مجموعهی تشکیلاتی در حوزه سینما هست، مبنای تشکیل شدن اینها حضورم در جامعه اسلامی دانشجویان بود.