جستجو در سایت

1399/03/18 08:31

علیه تراژدی

علیه تراژدی

  

تصرف عدوانی به قلم لنا آندرشون داستانی است که بارها و بارها تکرار شده و خواهد شد . نویسنده در این کتاب با توسل به جزئیات غیر داستانی به زایشی جدید از مفهوم عشق رسیده است . داستان نه تراژدی است و نه رمانتیک ، تلاشی است برای دست یابی به کامروایی روانی جنس همیشه مخالف . تصرف عدوانی با پشت کردن به ظاهر ، از درون یک زن بیرون مردان را توصیف می کند که خود این انقلابی است در ذات انسانیت . 

*محتمل

استر زنی است که به رفتارهای بیرونی هوگو دل بسته و نه صرفا فعالیت های فرهنگی و اجتماعی او . شخصیت اصلی داستان که زنی اجتماعی ، دست به قلم و اهل ورزش جدی است نگاه نقادانه ای به معشوق خود که ابدا نیازی به آن نگاه ندارد ، دارد . ساختار ادبی «تصرف عدوانی» این اجازه را به خواننده می دهد که از کلیات به جزیات دلخواه دست یابد . در واقع روایت سوم شخصی که در این داستان به کار رفته بی طرفانه پرونده هر دو محکوم را رو به روی خواننده قرار می دهد تا با سلیقه و میل خویش قضاوت کند . احتمال رسیدن و جدایی در یک رابطه بیشتر از آنکه برای راوی مهم باشد برای خواننده اهمیت پیدا می کند و این دقیقا همان کاری است که ادبیات بر عهده دارد . مولف با آگاهی از این موضوع که داستان او تکراری است سعی دارد قضیه را فلسفی کند . او در جاهایی به پدیدارشناسی و رفتارشناسی افراد اشاره می کند و جزئیات را بیشتر از آنکه به مفهوم داستان کمک کنند ارائه می دهد . به نظر می رسد آنچه نویسنده می خواهد بگوید هیچ ربطی به مسئله داستان که عشق نامیده شده ندارد بلکه نویسنده جست و جو گر چرایی این پدیده در روان آدمی است و با هوشمندی برای افزودن به جذابیت آن جنس زن را انتخاب کرده است . 

*دست نیافتنی 

استر علاوه بر آنکه تلاش می کند تا در واقعیت به هوگو نزدیک شود می کوشد از درون او را از استرس به یک احساس ناب تبدیل کند . قبل از باز کردن این مسئله باید به این نکته اشاره کنم که حس تولید شده در این اثر ابدا احساس دوست داشتن و یا عشق نبوده است بلکه تنها استرسی است خودخواهانه . به این صورت که استر مدام نگران آن است که نکند هوگو دیگر جواب او را ندهد و یا با فلان زن در شهر دیگر دیدار کند . همه این ها غرایز زنانه هستند که در چارچوب دوست داشتن توصیف می شوند و هرگز نمی توانند یک احساس عاشقانه باشند . استرس و ضربات روانی وارد شده از قِبَل آن می تواند به فروپاشی منیت منجر شود اما همواره قهرمان داستان بر آن غلبه می کند . هنگامی که او پس از نمایش فیلم مستند هوگو ناقدانه محتوای فیلم را مورد بررسی قرار می دهد نه به گفته راوی که او هوگو را به خاطر خودش و نه کارهایش دوست دارد می خواهد با چیزی مبارزه کند که او را به هوگو نزدیک تر خواهد کرد . اعجاز زنانه این اجازه را به استر می دهد که با دوری و رنجاندن فرد را جذب کند اما با شناخت سطحی به دست آمده از هوگو چنین انتظاری نمی رود . 

*بیان 

مفهوم جدیدی که این اثر از عشق برای خواننده تولید می کند یک معامله است . معامله ای که اساسا غیر قانونی است اما از نظر اخلاقی و انگاره ذهنی شخصیت های داستان می تواند قانونی باشد . درست مانند بحثی است که استر و هوگو بر سر اخلاقیات و قدرت دارند . تصرف عدوانی داستانی است که با توسل به جذابیت احساساتی مانند : نگرانی ، ترس از دست دادن و خود فریبی روانی هوگو را در ذهن خواننده محاکمه می کند غافل از آنکه استر متهم اصلی است . این داستان می تواند آغازی باشد بر اندیشه مدرن علیه زایش تراژدی عشق و شدیدا خطرناک است . 

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی