اثری مهیج با المان های تکراری

ترجمه اختصاصی سلام سینما
در اولین سکانس فیلم سریع و خشن 7، لوک هابز و دکارد شاو با ضربات فیزیکی وارد صحنه می شوند، و یک ساختمان اداری را کاملا نابود و منحل می کنند. این شروع مساعد و نوعی ملاقات با نمک بین دو شخص احمق بود. آخرین باری که آنها را در "سرنوشت خشمگین" دیدیم، از سقف یک باربیکیو آویزان شده بودند و کم و بیش صلح کردند. اما در این فیلمها حداقل برای دو نفر که ذاتا دشمن همدیگر به دنیا آمده بودند، صلح هرگز برای مدت طولانی دوام نمیآورد، تا ابد با سر و مشت به هم حمله می کنند و مادران یکدیگر را تمسخر میکردند.
فیلم "هابز و شاو" به کارگردانی دیوید لیچ و نویسندگی کریس مورگان و درا پیرس، برخی از این المان های تکراری را با پایانی سریع در یک فیلم مهیج جاسوسی همراه با حجم بزرگی از طنز توهینآمیز در سراسر فیلم، به اجرا درآوردند. جانسون در نقش هابز با شخصیت انسانی سرزنده که تا همین اواخر قدرت خود را در نیروی انتظامی فدرال به رخ می کشید، به فیلم باز میگردد. استتهام نیز به عنوان شاو، یک سرباز مزدور با حیلهگری با تهدیدی جنسی و یک سابقه کار مخفی در سازمان جاسوسی بریتانیا به فیلم بازگشته است. هر دو کاراکتر از طریق مونتاژ پرده دو نیمه که به عنوان یک مطالعه سرگرمکننده در تضاد عمل میکند، مجددا معرفی میشوند: حدس بزنید که کدام یکی از آنها یک فرد پخته و موفق است و کدام یک بدرد نخور.
این دو مرد برای کمک به خنثی کردن یک تهدید بزرگ بینالمللی به نام یک ویروس زیست مهندسی شده مرگبار که در دست افراد نادرست افتادهاست، فراخوانده میشوند. این ویروس ظاهرا اعضای بدن افراد را آلوده میکند، انتظار اینکه هابز و شاو بتواند به عنوان همکار با همکار کنند، به روشنی سختتر است. ماجرا از این قرار است که، هتی (یک بازیگر عالی به نام ونسا کربی) خواهر کوچکتر شاو که با او قطع رابطه کرده است، یک عامل ام آی 6 ماهر است که بر اساس گزارشات، وی به تیم خود نارو زده و با ویروس فرار کرده است. اما طولی نکشید که هتی خود را به عنوان سرباز یکی از تکنسین های شرور جهانی نشان داد. کسی که به زودی در این فیلم هابز و شاو را به دام میاندازد و آنها را به عنوان فراریان خطرناک در رسانهها معرفی میکند و آنها را از خیابانهای سرد مسکو به سواحل آفتابی ساموآ میفرستد، همین شخصیت هتی است.
خانواده به یک شعار اصلی در فیلم "سریع و خمشگین" تبدیل شدهاست که به طور کلی در اشاره به فرقه بزرگ وگسترده وین دیزل که از علاقمندان به خودرو هستند، به کار میرود. تعریف خانواده در اینجا بیشتر مرسوم است، اما این موضوع از صمیم قلب هم در فیلم صادق نیست، چراکه هابز بستگان ساموآنی خود را سالها ندیده است، و همچنین مادر شاو (هلن میرن) زندانی و خواهراش نیز فراری است. کربی، که حتی با سر و صورت پر از کبودی و کوفتی باز هم خود را آرایش می کرد، تا زیبا به نظر آید، به طور آشکاری بسیار بهتر از آن چیزی است که قبلا نشان داده بود، صحنه دزدی را بعد از صحنه بازیگری از جانسون و استتهام در چیزی که به نوعی یک سرقت سینمایی مشهور است، را به تصویر میکشد.
با توجه به موضوعی که از نیرنگ قبلا ذکر شد، تبه کار در این زمان، یک فرد (ادریس البا) از حوالی شهر بریکستون لور است، او یک کارت گرافیکی از مطالعات سسیتم های عصبی و مکانیکی که می خواهد تمامی قدرت جهان را در دست بگیرد، است، او میخواهد از این ویروس استفاده کند تا نیمی از انسانیت را نابود کند و یک نسل جدید از ماشینهای هایبرید مثل خود را در صدر جهان قرار دهد. جالب است که این امکان را به عنوان یک تشبیه برای فیلمهای "سریع و خشمگین" در نظر بگیرید، که همیشه براساس ترکیب بشریت و تکنولوژی، وقتی یک ماشین و یک راننده با هم ترکیب میشوند آن کیمیاگری با شکوه در فیلم، به وجود می آید، به وجود می آید. چه خوب و یا چه بد، تمام این ماشینها به صورت دیجیتالی دارای قدرت تخریبی بالایی شده اند، که به طور کامل با انسانیت خود را از دست نداده اند، حتی اگر شخصیت های "هابز و شاو" که بیشتر منحرف شده بود، میتوانست در فیلم کمتر کنایه دار و بیشتر به صورت روحی استفاده کند.
منبع : لس آنجلس تایمز
مترجم : وحید فیض خواه