جستجو در سایت

1398/04/30 00:00

مرگ تدریجی

مرگ تدریجی

شاید بتوان ادعا کرد که انسان به حدی از قدرت رسیده است که هیچ موجودی نمی تواند نابودش کند مگر حماقتش!!!

 حادثه ای منجر به انفجار در نیروگاه هسته ای چرنوبیل می شود و.....


 اول از همه باید بگویم فیلم یک صداگذاری فوق العاده دارد آنقدر فوق العاده که مخاطب تمام صداهای حادثه را به بهترین شکل ممکن احساس کند و خود را حاضر در این حادثه ببیند. و به این اضافه کنید موسیقی عجیب و در عین حال فوق العاده مناسب را. بازی های عالی، تدوین، کارگردانی، صحنه پردازی و همه و همه عالی هستند تا یک فیلم بی نظیر را تماشا کنید. فیلمنامه ای که به خوبی از پس تلفیق واقعیت و داستان برآمده است. نه آنقدر به واقعیت پایبند بوده که گم شود و نه آنقدر فاصله گرفته که ماهیتش عوض شود.


"چطور یک رآکتور آر.بی.ام.کی منفجر میشه؟" سوالی که «فومین» و «دیاتلوف» طرح می کنند و هیچ کس جوابی برای آن ندارد، و نتیجه گیری این است که انفجاری رخ نداده است. آیا رخ نداده؟ آیا طرح یک سوال که جوابی برای آن وجود ندارد دلیل بر اثبات ادعا می شود؟ روشی  که انسان ها برای آخرین حربه مقابل شکست انجام می دهند. طرح سوالی که جوابی نداشته باشد. البته انسان بزرگ همیشه این قدرت را دارد که بپذیرد، ممکن است اشتباه کرده باشد. دست و پایی که عاملان انفجار می‌زنند تا به خود و اطرافیان ثابت کنند انفجار هسته ای رخ نداده است، دوزمتر که دوز ۳/۶ را نشان می‌دهد و اگر عدد بالایی نشان دهد حتما خراب است. سوختگی ها، استفراغ و درخشش هوا دیده نمی شوند یا برایشان توجیه وجود دارد. پذیرفتن شکست سخت ترین چیزی است که انسان به آن تن می دهد.



۳/۶ رونتگن  " این میزان در حد عکس برداری اشعه ایکس از سینه است اگر تازگی چکاب ندادید یه سر بزنید" این جمله ی «شروینا» است از نهایت خطراتی که انفجار در پی دارد. "بله ۳/۶ رونتگن، که محض اطلاع در حد عکس برداری از سینه نیست بلکه به اندازه ۴۰۰ بار عکس برداریه" و این پاسخی ست که «لگاسف» به «شربینا» می دهد. آدمها معمولا هر آنچه که می شنوند را باور می‌کنند. این چیز خوبی نیست اما به خودی خود نمی تواند خطر زیادی داشته باشد. خطر اصلی زمانی رخ می دهد که شخص بخواهد از این معلومات برای تصمیمات بزرگ استفاده کند. و شربینا این کار را انجام می دهد. مطلب را زمانی بهتر درک می کنیم که در مسیر پرواز به چرنوبیل شربینا طرز کار راکتور را به اجبار از لگاسف می پرسد و با کمترین توضیحات ادعا در فهمیدن آن دارد و حتی در صحنه‌های بعد، از همین اندوخته کم اطلاعات نیز نهایت بهره را به نفع خود می برد (لحظه روبرویی و صحبت با فومین و برخاتف) تصمیم های بزرگی که در ناآگاهی یا آگاهی اندک گرفته می شود آدمهای خُرد در جایگاه های کلان. تصمیم به تخلیه زباله ها در ۲۶۰ کیلومتری توسط نخست وزیر، تصمیم به انجام آزمایش در هر شرایطی(ناآگاهی از قابل انفجار بودن هسته) تصمیم به صدور مجوز برای زن برای ورود به اتاق شوهرش در بیمارستان. بی ارزش انگاشتن تبعات تصمیم. و انجام چنین عملی توسط یک مدیر و تصمیم گیرنده اصلی، تبعات  بزرگ خواهد شد.


 "انگار باد به سمت آلمان وزیده و نمیزارن بچه ها بیان بیرون بازی کنند" کات به بیرون پنجره بچه هایی که در خیابان و مقابل نگاه شروینا در حال حرکت و بازگشت از مدرسه هستند. سکانسی که حتی اگر شعار هم به نظر بیاید، شعار فوق العاده خوبی است. حرکتی که منجر به تخلیه شهر می شود.


#مقدسات #لنین

جلسه ای که توی نیروگاه و بین بزرگان شهر تشکیل می شود جزء درخشان ترین و تکان‌دهنده ترین صحنه هایی است که می توان در یک فیلم دید و هر توضیحی راجع به آن از ارزش آن می کاهد.

و قسمت آخرسریال مانند پتکی بر سر مخاطب خواهد بود مخاطب از ماجرای اصلی آگاه می شود.

هزینه دروغ چیست؟ مطمئناً مثال قورباغه و آب داغ را شنیده اید. اینکه اگر قورباغه را در آب داغ بیاندازند فوراً بیرون خواهد پرید اما اگر در آب سرد باشد و کم کم آب را گرم کنید خواهد پخت. دروغ همان پختن است. داغ می‌شوید. فاجعه از دروغ های کوچک و ناآگاهی های خرد شروع می شود تبدیل می شود به فاجعه ای که در آن زندگی می‌کنیم فاجعه ای به نام فساد یک فرهنگ، فساد یک کشور، فساد یک نظام. و اینجا هیچ قورباغه ای نجات نخواهد یافت یا فاسد خواهد شد یا به مرگ می رسد. مرگ جسمی یا روحی.

و در بحبوحه ی مشکلات، همیشه لحظات و آدمهای خوب وجود دارند.  آدمهای هرچند ضعیف از لحاظ قدرت سیاسی و مالی، اما قدرتمند در انسانیت. کارمندان نیروگاه که داوطلب می شوند و برای تخلیه مخازن به درون نیروگاه میروند کارگران معدن، عشق «لیودمیلا» و «واسیلی». وقتی که واسیلی می خواهد تا لیودمیلا آنچه را در بیرون بیمارستان می بیند را بگوید.

+میدون سرخ رو میبینم.... و...کرملین...برج اسپاسکیا، آرامگاه

_کلیسای بازیل هم معلومه؟

±آره...خیلی قشنگه

_بهت نگفته بودم مسکو رو نشونت میدم؟

و چیزی که دیده می شود ساختمانی تکراری ست.

در نهایت «چرنوبیل» مینی سریال پنج قسمتی بسیار خوش ساخت، تکان دهنده  است که لر پایه ی واقعیت ساخته شده و البته با کمی تغییرات، که حتما باید ببینید و از جادوی سینما لذت ببرید و به آنچه که می بینید فکر کنید......

با کلی دیالوگ خوب