جستجو در سایت

1398/02/28 00:00

داستانی کلاسیک از التون جان

داستانی کلاسیک از التون جان

  

«راکت من» داستانی اصیل درباره ی یک ستاره ی راک است که با پر و بال دادن به قدرت او انگار عضو جدیدی از «انتقام جویان» را شاهد هستیم. «راکت من» در ستایش ویژگی های «التون جان» به عنوان یکی از بزرگترین موزیسین ها و شخصیت های اعجاب برانگیز با درونی اندوهگین ، بدون تعارف عمل می کند. کارگردان این فیلم یعنی «دکستر فلچر» تمام موانع را برای ساختان یک فیلم بیوگرافیک کنار می گذارد و تلاش می کند داستان کلاسیکی از التون جان به عنوان یکی از شخصیت های بزرگ تاریخ موسیقی ارائه دهد و در این مسیر به پرده برداری از دلایل روان پریشی او نیز می پردازد. 

آیا گفتن این ایرادات ، طرفداران التون را ناراحت خواهد کرد ؟ احتمالا خیر. شکی در این نیست که کمپانی پارامونت خودش را آماده کرده تا این فیلم مانند فیلم بیوگرافیک پارسال گروه کوئین یعنی «حماسه ی کولی» به فروشی نزدیک به 900 میلیون دلار در سرتاسر دنیا برسد (البته درجه بندی سنی این فیلم بدلیل نشان دادن روابط جنسی ، مصرف مواد مخدر و استفاده فراوان از اصطلاحات موسیقی راک اند رول باعث می شود که این فیلم نتواند به چنین مقیاسی از فروش دست یابد). البته «راکت من» به احتمال بسیار قوی موفق خواهد شد تا دوستدارانی در میان عاشقان موسیقی و مخاطبان مسن تر بیابد.

«راکت من» از جایی شروع می شود که یک سوپراستار جهانی بنام «التون جان»(ایگورتون) وارد یک مرکز ترک اعتیاد می شود و به گذشته اش و شرایطی که او را به این روز انداخته باز می گردد. از طریق فلش بک ها ، فیلم تلاش می کند تا داستان او را از تبدیل شدن به یک نابغه نوازندگی پیانو تا آشنایی اش با شاعری توانمند بنام «برنی تاپین»(جیمی بل) که دستیار او در آهنگسازی در دهه 70 بود را روایت کند. اما خیلی زود شهرت و از بین رفتن حس امنیت و ترکیب خطرناک آن با این باور کشنده ی التون که هرگز کسی او را دوس نخواهد داشت ، زندگی او را دچار چالش های بزرگی می کند. 

فلچر را از جایی می شناسیم که پس از خروج برایان سینگر از فیلم «حماسه ی کولی» ، برای اتمام کار به این پروژه پیوست و این مسئله کمی عجیب است که بخواهیم «راکت من» را با آن اثر درخشان که برنده ی اسکار شد مقایسه کنیم. «حماسه ی کولی» داستان کوئین را از طریق آثار مشهور و لحظات مهم کارنامه ی کاری آنها روایت می کرد اما «راکت من: بیشتر بنظر داستانی درباره ی ترک اعتیاد است و اینکه چگونه جان می تواند بعدا در زندگی ، هوشیاری اش را بازیابد. این فیلم بسیار ایمپرسیونیستی است و این را در سکانس هایی می فهمیم که فلچر روایت داستانی اصلی را متوقف می کند و اجراهای بزرگ و تاثیرگذار التون را به تصویر می کشد.

فلچر و ایگورتون پیشتر در یک فیلم بیوگرافیک دیگر بنام «ادی عقاب» سابقه ی همکاری داشته اند. ایگورتون ، التون جانی را به ما نشان می دهد که بسیار جذاب است اما به دلیل حس تنفر از خودش ، از پیشرفت بازمانده است. فیلمنامه ی «لی هال» نیز التون جان را پدری نشان می دهد که از فرزندش دور است و ترس او از گرایشات همجنس گرایانه اش ، زندگی او را با تنهایی گره زده است. ایگورتون در تقلید صدا و حرکات روی صحنه التون جان بسیار موفق است اما «راکت من» اعتماد به نفس کافی را برای روایت قصه ای درباره ی تمایلات شخصی ، فساد و زیاده روی های شخصیت اصلی اش را ندارد. 

التون جان خودش به عنوان تهیه کننده در جریان ساخت این اثر حضور دارد و این بدون شک نشان دهنده ی تایید التون جان بر داستان فیلم است. «راکت من» شخصیت التون جان را از بعد افسانه ای بودنش روایت می کند و این کار مخاطب را برای برقراری ارتباط نزدیک با شخصیت اصلی داستان بسیار سخت می کند. این فیلم موفق می شود تا برخی از لحظات بسیار بزرگ زندگی کاری این هنرمند را بازسازی کند اما از آنجا که «راکت من» تمایلات همجنس گرایانه ی التون را مخفی نمی کند ، رابطه ی عاشقانه ی او با مدیر برنامه هایش نیز کشف نشده باقی می ماند. اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم ، «راکت من» تلاش کرده تا به اندازه ی بهترین ترانه های التون جان دلپذیر و دوست داشتنی باشد. 

منبع : اسکرین دیلی

مترجم : وحید فیض خواه