بهترین فیلم های هومن سیدی در زمینه بازیگری
اختصاصی سلام سینما- هومن سیدی از جمله بازیگران و کارگردانانی است که اکثرا هم توسط مردم و هم منتقدان مورد استقبال بوده. گیرایی او جلوی دوربین، در لوای یک کارگردان هم خودش را در فرم بصری فیلم به رخ تماشاگر میکشد. به همین دلیل است که فیلمهای او هرچند گاها به اصطلاح عوامانه، «هنری» محسوب میشوند اما مورد توجه تماشاگر عامه قرار میگیرند. چراکه خوب میتواند داستان را با خلق جذابیتهای ظاهری و فرمی جلو ببرد و بر هیجانشان بیفزاید.
او در ایفای نقش به عنوان بازیگر هم دقیقا چنین کاری میکند. جنبههای فرمی و المانهای گویشی خاصی به کاراکتر میبخشد تا او را برای تماشاگر خاص کند. بر همین اساس است که حتی اگر شخصیتاش مکمل یا فرعی هم باشد، با همین المانهای خاص خود سیدی، عزیزدردانه تماشاگر در میان همه شخصیتهای یک فیلم میشود.
مروری بر پنج نقشآفرینی برتر هومن سیدی:
یکی از اولین نقشآفرینیهای هومن سیدی بعد از «یک تکه نان» و اولین جایگیری او در نقش قهرمان و نفر اول یک فیلم به کارگردانی بهرام توکلی.
او در این فیلم نقش یحیی سرباز جوانی را بازی میکند که محل نامتعارفی را برای خدمتش انتخاب میکند: مکان نگهداری بیمارانی لاعلاج با مشکلات روحی شدید. این فضا یحیی را تحت تاثیر قرار میدهد.
هومن سیدی یکی از برونگراترین نقشهای کارنامه کاریاش را ارائه میدهد.
یکی از اولین بازیهای سینمایی هومن سیدی که بسیار مورد توجه نسل جدید و تماشاگران جوانتر قرار گرفت. شخصیتی که او نقشش را بازی میکرد، ویژگیهای جالب توجهی داشت و خصوصا در مواجه با زنان، بامزگی خاصی داشت که روبهروی میترا حجار دو چندان هم شده بود. مثلا صحنهای را که میترا حجار به او جواب منفی میدهد بهیاد بیاورید. بیخیالی که در پذیرفتنش است، یکی از بامزهترین صحنههای فیلم را رقم میزند.
نکته بازی او در این فیلم در صمیمیتی است که میان خودش و تماشاگر بهوجود میآورد.
در یکی از بهترین و متفاوتترین فیلمهای بهرام توکلی، هومن سیدی یکی از بهترین و متفاوتترین بازیهای کارنامه کاری خود را ارائه میدهد. او نقش پسری را بازی میکند که مشکل اعصاب دارد و بعد از مهاجرت به اروپا، به تازگی به ایران برگشته است و داستانهایی با دخترخالهاش دارد.
سیدی بهخوبی توانسته ذهن بیثبات و روان رنجور شخصیت را با بازی تقلیلگرایانه، جلوی دوربین به تصویر بکشد. نکته بازی او در این فیلم در همین اجرای کم اکت و درونی است.
با وجودیکه در «مصادره» هم او نقشی مشابه با «من دیهگو مارادونا هستم» را بازی کرده اما کیفیت بازی و شخصیتی که در این فیلم میپروراند، بهکلی متفاوت است. هرچند هر دو کاراکتر از مهاجرت، به ایران بازگشتهاند اما مشکلات روانی شخصیت فیلم توکلی در اینجا جای خود را به یک کودنی و خنگی خاص و در عینحال بامزه داده است.
او در «مصادره» پسری است که ناآشنا با مناسبات فرهنگی ایران، به کشورش بازگشته درحالیکه تصویری که از وطن خود دارد، تصویری کهنه و دروغین است که رسانهها و فراریهای انقلاب در محیط اروپا برایش ساختهاند.
این ناآشنایی با مناسبات وطنی صحنههای بامزه زیادی را بهوجود میآورد. هرچه باشد از همان سالهای اولیه پیدایش سینما، یکی از بارزترین اشکال کمدی، قرار دادن یک کاراکتر در شرایط و موقعیتی ناجور و بیربط بوده است و «مصادره» هم ابعاد کمیکاش را از همین ایده کلاسیک میگیرد.
صحنه بازجویی از او در فرودگاه و در بدو ورودش از بهترین صحنههای فیلم است.
«طلا»، بهترین بازی هومن سیدی تا اینجای کارنامه کاری او. در نقش قهرمانی پیچیده و دیریاب که ابعاد مثبت و منفی شخصیتیاش چنان در هم پیچیده و غامض است که راه را بر هر قضاوتی میبندد.
بازی سیدی در فیلم پرویز شهبازی بسیاری روان و راحت است. بدون اضافهکاری و اغراق در نمایش ابعاد شخصیتی کاراکتر. این نکتهای است که در فیلمهای پرویز شهبازی و شکل بازیگردانیاش همواره دیده میشود و در مورد سیدی هم کنترل و هدایت خوب او، نتیجهای عالی از خود ثبت کرده است.
خصوصا صحنههای دونفره او با نگار جواهریان، بسیار خوب هستند و در میان همه این صحنهها آخرین ملاقات در شبی بارانی از پشت شیشههای ماشین، از جمله صحنههای ویژه سینمای ایران در دهه نود است.
خبرهای مرتبط: