دیکاپریو با چهرهای تازه، در عجیبترین دنیای سینمای پل توماس اندرسن

فیلم مورد انتظار پل توماس اندرسن با عنوان «One Battle After Another» هفته گذشته در غرب میانه آمریکا بهصورت آزمایشی به نمایش درآمد و منابع تایید کردهاند که دو نسخهی مختلف از فیلم پخش شدهاند—یکی با مدت زمان حدود ۱۵۰ دقیقه و دیگری کمی طولانیتر. با وجود تفاوت جزئی در زمان، آنچه قطعیست این است که این اثر جدید، قابلدسترسترین، پرشتابترین و شاید عجیبترین فیلم کارنامهی PTA تا امروز است.
این فیلم ترکیبیست از فیلم جادهای، کمدی طنزآمیز و اکشن انفجاری؛ و بهشدت یادآور فیلم کلاسیک «It’s a Mad, Mad, Mad, Mad World» است—فیلمی که بیش از هر چیز با آن مقایسه شده.
بیشتر بخوانید:
پروژه جدید اسکورسیزی با بازی لئوناردو دیکاپریو
چرا دیکاپریو کار با شزل را به اسکورسیزی باخت؟
داستان با انفجار شروع میشود: نخستین نمای فیلم، یک مرکز بازداشت مهاجران است که تنها چند دقیقه بعد، گروه مقاومت رادیکالی به نام «French 75» به آن حمله میکند و بیش از ۲۰۰ نفر را آزاد میکند. از همان لحظه، فیلم وارد آشوبی دیوانهوار میشود.
بازیگران اصلی:
لئوناردو دیکاپریو در نقش باب ملقب به «گتو پت»، فعال سابقی که حالا خارج از شبکه زندگی میکند
تیانا تیلور در نقش پروفیدیا، زن انقلابی جدی که شان پن را از خواب بیدار میکند
شان پن در نقش لاکجا، رهبر سابق یک فرقه سفیدبرترپندار
رجینا هال، بنیسیو دل تورو و جمعی دیگر از ستارگان
لاکجا که با بوسهای از خواب بیدار شده، به تعقیب پروفیدیا میافتد. باب دچار پارانویا میشود، پروفیدیا باردار میشود. شانزده سال بعد، در شهری متروک به نام باکتان کراس، باب هنوز از استفاده از تلفن همراه خودداری میکند چون فکر میکند لاکجا بهدنبال اوست. لاکجا حالا عضوی از گروه افراطی جدیدی بهنام «باشگاه ماجراجویان کریسمس» شده که اعضایش برای عضویت کامل باید از فیلتر بررسی سابقه عبور کنند!
در ادامه، داستان وارد چندین خط موازی میشود. دختری ۱۶ ساله که فرزند لاکجاست پنهان میشود. دتکتیوی در تعقیب اوست. راهبهای سیاهپوست در کوهستانها ماریجوانا میکارند. مربی کاراتهای بچهها را از تونلهای زیرزمینی عبور میدهد. و یک تعقیبوگریز با فریاد «من تام کروز لعنتیام!» در اوج تنش رخ میدهد.
این فیلم پل توماس اندرسن است، بله، اما نه «خون به پا خواهد شد» است و نه «استاد». بلکه ترکیبیست از هرجومرج سبک «Fear and Loathing» با تصویربرداری نفسگیر در ویستاویژن و برخی سکانسها در آیمکس. فیلم با نور طبیعی، حرکتهای دستی پویا و دوربین پرجنبوجوش تصویربرداری شده است.
موسیقی متن اثر جانی گرینوود حالوهوای صحنههای پرآشوب را با بازیهایی میان تنش و طنز هدایت میکند. قطعاتی از استیلی دن، شک وس و حتی شیرلز در لیست ترکهای فیلم دیده میشوند.
شان پن در نقش لاکجا، درخشان ظاهر شده و حتی نامزدهای احتمالی اسکار هم مطرح شدهاند. عملکرد او ترکیبیست از ترس، جنون و تراژدی—شبیه کلنل کرتزِ «اینک آخرالزمان» اما با پای لنگ و روانی فروپاشیده.
با اینکه فیلم ۲.۵ ساعت طول دارد، با سرعت سرسامآوری پیش میرود. پس از نیم ساعت اول دیوانهوار، دو ساعت پایانی فقط در بازهی ۲۴ ساعته روایت میشوند—با سبک آشنای پیتیای از روایتهای چندخطی.
این مدرنترین فیلم اندرسن است. از شبکههای اجتماعی گرفته تا اسمبردن از آیفون و تیکتاک، فیلم در بطن زندگی معاصر جریان دارد. اگرچه درهمریخته و آشفته است، اما داستان پدر/دختری در دل آن وجود دارد که بهطرز عجیبی احساسی و گرم است. در عین حال، فیلم نیشوکنایههایی هم به صنعت نظامی-صنعتی آمریکا میزند، بیآنکه خیلی شعاری شود.
جمعبندی؟ بهترین فیلم اندرسن نیست، بدترین هم نیست. فیلمیست که جسارت دارد همزمان هم ابلهانه و هم هوشمند باشد. یک حماسهی اسکروبال دیوانهوار با کمی معنا در دل شلوغی. احتمالاً مخاطبان را دوپاره میکند، اما شاید تعدادی طرفدار جدید هم برایش بیاورد.
منبع: worldofreel