باززایی یا سقوط؟ فیلمی که به قلب دنیای ژوراسیک خنجر زد

«باززایی دنیای ژوراسیک» فیلم عجیبی است؛ از یک سو تلاش میکند به ریشههای مجموعه بازگردد و یک فیلم دایناسوری جمعوجور و کلاسیک ارائه دهد — که البته نسبت به فاجعهای به نام «Jurassic World Dominion» بسیار بهتر است — اما از سوی دیگر، به شکلی ناامیدکننده مخاطب را راضی نمیکند و محدودیتهای ذاتی فرنچایز «ژوراسیک» را با داستانی ساده، بیرمق و شخصیتهایی بیجاذبه آشکار میسازد.
در بدترین حالت، «باززایی» همان اشتباهاتی را تکرار میکند که فیلمهای MonsterVerse آمریکایی نیز مرتکب میشوند؛ تمرکز بیش از حد روی شخصیتهای انسانی به جای موجوداتی که مخاطبان واقعاً برای دیدنشان آمدهاند، و حضور بیدلیل کودکان در داستان که نهتنها چیزی به روایت نمیافزایند، بلکه حواسپرتکن هم هستند.
حتی در بهترین لحظاتش، «Rebirth» نمیتواند از جذابترین ایدهاش — جزیرهای پر از دایناسورهای جهشیافته — بهرهبرداری کند. اما آنچه بیشتر از همه ناراحتکننده است، خیانتی است که فیلم به قلب تماتیک این فرنچایز میکند: انتخاب قهرمانانی که در سایر فیلمهای «ژوراسیک»، نقش منفیها را داشتند.
تمرکز «Rebirth» روی شخصیتهایی اشتباه
در این فیلم، زورا بنت (با بازی اسکارلت جوهانسون) به عنوان یک متخصص عملیات مخفی مأمور میشود تیمی تشکیل دهد تا به جزیرهای که محل آزمایش روی دایناسورهای جهشیافته بوده، بروند و نمونه خون آنها را جمعآوری کنند. هدف از این مأموریت، تولید دارویی نجاتبخش برای بشریت عنوان میشود. اعضای تیم شامل دانکن کینکید (ماهرشالا علی)، بابی اتواتر (اد اسکرین)، لوکلرک (بشیر سیلوین) و نینا (فیلیپین ولگه) هستند — همه مزدورانی حرفهای که توسط نماینده یک شرکت داروسازی به نام مارتین کربس (روپرت فرند) استخدام شدهاند.
تنها عضو تیم که سابقهای خشن ندارد، دکتر هنری لومیس (جاناتان بیلی) است؛ دیرینهشناسی که سابقاً زیر نظر دکتر آلن گرانت (سم نیل) کار میکرده و نماد وجدان اخلاقی داستان است. او امیدوار است بتوانند نمونهها را به جای فروش به شرکت دارویی، بهطور رایگان در اختیار جهان قرار دهند.
اما با تمام تلاشهای لومیس، باقی اعضای تیم نهتنها خشن و بیرحماند، بلکه به راحتی حاضر به کشتن دایناسورها هم هستند — که کاملاً با فلسفهای که سری «ژوراسیک» از ابتدا دنبال میکرده در تضاد است.
گذشتههای غمانگیز، شخصیتهای منفی را قابل همدردی نمیکند
در فیلمهای قبلی، از «پارک ژوراسیک: دنیای گمشده» گرفته تا «دنیای ژوراسیک»، همیشه مزدورها، شکارچیها و قاچاقچیها شخصیتهای منفی بودند و معمولاً در سکانسهایی جذاب توسط دایناسورها از بین میرفتند. حتی رابرت مولدون، شکارچی وفادار فیلم اول، به دست ولوسیراپتورها کشته میشود.
اما در «Rebirth»، فیلم تلاشی برای محکوم کردن رفتارهای مزدورانه نمیکند. حتی دکتر لومیس هم هیچ واکنش خاصی نسبت به گذشته تاریک همتیمیهایش ندارد. نویسنده (دیوید کپ، نویسنده دو فیلم اول فرنچایز) سعی میکند با دادن پیشزمینههای غمانگیز به شخصیتهایی مثل زورا و دانکن، آنها را انسانیتر جلوه دهد، انگار که گذشته تلخ، میتواند کارنامهای پر از خشونت و قتل را توجیه کند.
در پایان فیلم، حس همدردیای که فیلم از تماشاگر انتظار دارد نسبت به این شخصیتها داشته باشد، غیرصادقانه به نظر میرسد — چرا که آنها در هر نسخه قبلی از این مجموعه، بهراحتی در دسته "بدمن"ها قرار میگرفتند.
منبع: slashfilm