از سکوت تا طغیان؛ وقتی لیلا حاتمی از پوستهاش بیرون میآید

اختصاصی سلام سینما – تهمینه منصوری روشن: در جهان سینما، بازیگرانی که حضور مداوم و ماندگاری بر پرده نقرهای دارند، به تدریج به چهرههایی آشنا و نوستالژیک برای مخاطبان بدل میشوند. نام آنها بهنوعی با خاطرات سینمایی تماشاگران گره میخورد. لیلا حاتمی یکی از برجستهترین نمونههای چنین بازیگرانی در سینمای ایران است؛ هنرمندی که با بیش از سه دهه حضور مستمر، به یکی از چهرههای تثبیتشدهی این عرصه بدل شده است.
حاتمی نخستینبار در کودکی و در فیلم «کمالالملک» به کارگردانی پدرش، علی حاتمی، بر پرده سینما ظاهر شد، اما مسیری که او طی کرد نه صرفا در سایه نام خانوادگیاش، بلکه با تکیه بر توانایی بازیگری، انتخابهای هوشمندانه و حضور در نقشهای پیچیده و چندلایه شکل گرفت. او اغلب نقش زنانی را بازی کرده که در بطن بحرانهای عاطفی و روانی داستان قرار دارند؛ کاراکترهایی که پیشبرنده درام هستند، اما نه لزوما کنشگر به معنای متعارف.
در فیلمهایی چون «لیلا»، «در دنیای تو ساعت چند است؟» و «سعادتآباد»، حاتمی در نقش زنانی ظاهر میشود که هرچند محوریت داستان بر دوش آنهاست، اما شخصیتهایی منفعل به نظر میرسند؛ زنانی که در برابر تقدیر سر تعظیم فرود میآورند یا از رویارویی با فشارهای بیرونی به انزوا یا گریز پناه میبرند. این رویکرد بازیگری، اگرچه ممکن است به ایجاد تصویری یکنواخت از او انجامیده باشد، اما نمیتوان دقت در پرداخت احساسات درونی، سکوتهای معنادار و بازیهای مبتنی بر ظرایف حسی را نادیده گرفت.
با این حال، حاتمی در برخی آثار نیز تصویر متفاوتی از خود ارائه داده است و نقش زنانی را ایفا میکند که برخوردی کنشگر با موقعیت خود دارند، در برابر فشارها مقاومت میکنند و برای تعیین سرنوشت خود دست به انتخابهای پرریسک میزنند. این تنوع در کارنامه او، از توانایی انعطافپذیری بالایش در ایفای نقشهای مختلف حکایت دارد؛ بازیگری که نه تنها در قاب کلیشهها محدود نمیماند، بلکه میتواند هم زن خاموش بحرانزده باشد، و هم زنی که علیه تقدیر طغیان میکند.
فیلم حکم؛ یک انتقامجویی زنانه
«حکم» به کارگردانی مسعود کیمیایی، یکی از نخستین تجربههای متفاوت حاتمی در قالب زنی خشمگین، مصمم و انتقامجو است؛ نقشی که فاصله چشمگیری با پرسونای آشنای او در ذهن مخاطبان دارد. حاتمی در این فیلم، نقابی تازه بر چهره میزند: زنی زخمی که عشق را پشت سر گذاشته و با ارادهای سرد و خشن، برای گرفتن انتقام از کسی که به او خیانت کرده و فراتر از آن، او را تا مرز نابودی جسمی و روانی کشانده، پا به میدان گذاشته است.
فیلم با صدای بلند، فریادها و خشمی آغاز میشود که در تضاد کامل با لحن ملایم و صدای آرامیست که معمولا از این بازیگر سراغ داریم. در همان دقایق ابتدایی، وقتی شخصیت زن اسلحه بهدست میگیرد و با شلیک مستقیم، مردی را از پا درمیآورد، میفهمیم که با چهرهای ناآشنا و تازه مواجهایم. اینجا از ظرافتهای درونی، تردیدهای محو و شکنندگیهای رایج در نقشهای قبلی او خبری نیست. شخصیت فروزان در «حکم»، همچون تیغی برنده، زخمهایی که خورده را به جهان بازمیگرداند.
فیلم من؛ بازتعریف زن قدرتمند
حاتمی در فیلم «من» به کارگردانی «سهیل بیرقی»، حضوری متفاوت، غافلگیرکننده و در عین حال دقیق دارد که تصورات رایج از او را دگرگون میسازد. در این فیلم، حاتمی از قالب زنهای درونگرا و منزوی فاصله میگیرد و در قالب شخصیتی ظاهر میشود که خلاف جریان متعارف سینمای ایران حرکت میکند: زنی خودمختار، بیپروا و پیچیده که در دل مناسباتی غیرقانونی و جهان زیرزمینی شهری، بیهیچ تزلزلی حرکت میکند.
نقشآفرینی حاتمی در این فیلم نه تنها به واسطه جنس داستان، بلکه به دلیل تضاد خلاقانهای که بین ظاهر آرام و نحیف او و منش قدرتمند و جسور شخصیت اصلی شکل میگیرد، برجسته است. او با اتکای هوشمندانه به ویژگیهای فیزیکیاش _ از جمله شیوه حرکت، کنترل نگاه، میمیکهای چهره و لحن سرد و حسابشده دیالوگگویی _ شخصیتی را خلق میکند که در عین آرامش ظاهری، سرشار از اقتدار درونی و شور طغیانگر است.
فیلم پیرپسر: زنی میان خودنمایی و قدرت
حاتمی در فیلم «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی، در کالبد شخصیت رعنا نقش زن اغواگری را ایفا میکند که به نیازش برای دیدهشدن، ستایششدن و جلب توجه دیگران اعتراف میکند، اما آنچه این خواست را متمایز میسازد، منشأ آن است: نه از سر ضعف یا فقدان، بلکه از جایگاهی معطوف به قدرت و کنشگری. او زنی است که میل به تاثیرگذاری دارد؛ میخواهد خواستههایش را محقق کند، شرایط زندگیاش را تغییر دهد و پول بهدست آورد _ ولو با روشهایی که نه الزاما عقلانیاند و نه اخلاقی در معنای محافظهکارانهاش.
این شخصیت با ورود به خانهای که مردانهترین بستر ممکن برای سلطهگری است – خانهای با یک پدر و دو پسر – در مرکز کشمکش میان خواستن و خواستهشدن قرار میگیرد. در حالیکه هر سه مرد خواهان او هستند، او نه تنها تسلیم نمیشود بلکه در مقابل پدر خانواده، که نماد سنت، اقتدار و تملک مردانه است، ایستادگی میکند. این مقاومت با نگاهی از بالا به پایین، با نپذیرفتن قوانین نانوشته سلطه مردانه رخ میدهد.
حاتمی در این نقش نیز مانند برخی دیگر از نقشهای طغیانگرش، تلاش میکند از ساختارهای سنتی و مردسالارانه رها شود. گرچه در نهایت به خواستهاش نمیرسد، اما او یک بازنده نیست بلکه زنی است که در دل نظامی ناعادلانه، جسورانه تلاش میکند تا قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهد، حتی اگر شکست بخورد.
شکستن کلیشهها؛ مسیر دشوار اما ماندگار در کارنامه لیلا حاتمی
توانایی یک بازیگر در گریز از کلیشههایی که باعث شهرتش شدهاند، و تلاش برای ارائه تصویری تازه و چندلایه از خود، یکی از مهمترین عوامل در تثبیت جایگاه حرفهای و افزایش اعتبار هنری اوست. لیلا حاتمی، هرچند با دقت و وسواس فراوان در انتخاب نقشهای متفاوت عمل کرده، اما در همان انتخابهای محدود نیز موفق شده حضوری فراموشنشدنی از خود بر جای بگذارد. این قدرت در عبور از مرزهای آشنای خود، همان چیزیست که بسیاری از بازیگران در طول دوران کاریشان هرگز به آن دست نمییابند. حاتمی با هوشمندی، نه تنها کلیشه را به چالش کشیده، بلکه آن را به ابزاری برای خلق شخصیتهایی چندلایه، واقعی و تاثیرگذار تبدیل کرده است.