نقد فیلم Roofman؛ کمدی-رمانتیک تیرهای با زوجی دوستداشتنی و محکوم به شکست

فیلم (Roofman) که در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد، بر اساس زندگی واقعی جفری منچستر ساخته شده است؛ یک کهنهسرباز ارتش آمریکا که بیش از ۴۰ شعبه مکدونالد را با بریدن سقفشان سرقت کرد، به ۴۵ سال زندان افتاد، فرار کرد و ماهها در یک فروشگاه اسباببازی زندگی مخفی داشت. او در همین دوران خطرناک، وارد رابطهای عاشقانه با زنی مجرد و مذهبی شد؛ تضادهایی که سوخت اصلی فیلم را تشکیل میدهند.
فیلم بارها تأکید میکند که جفری «آدم خوبی» است؛ هرچند دزدیهایش را نمیتوان نادیده گرفت. انتخاب چنینگ تیتوم برای این نقش هوشمندانه بوده؛ او بهقدری کاریزماتیک است که مخاطب را وادار میکند خطاهای شخصیتش را بخشیدنی بداند. از صحنههای طنزآلود او در زندان گرفته تا رقصهای پرشور در میان قفسههای اسباببازی، تیتوم تعادلی میان شیرینی و حماقت برقرار میکند.
کریستن دانست در نقش «لی وینسکات»، مادری مجرد و مدیر یک خیریه، حضوری متین و واقعگرایانه دارد. رابطه او و جفری در ابتدا ناخواسته آغاز میشود، اما بهسرعت به یکی از محورهای اصلی فیلم بدل میگردد. دانست با بازی دقیق و کماغراق خود، شک و تردیدهای یک زن گرفتار در عشق ممنوعه را بهخوبی به تصویر میکشد.
سیانفرانس که پیشتر با آثاری درام تحسینشدهای همچون (Blue Valentine) و (The Place Beyond the Pines) شناخته میشد، اینبار روایتی سبکتر و شوخطبعانهتر ارائه کرده است. با این حال، تماشاگر هرگز نمیتواند فراموش کند که این داستان پایانی خوش ندارد. هر لحظه خندهدار یا شیرین، سایهای از ترس و اجتنابناپذیری شکست را به دوش میکشد.
از رویارویی برهنه جفری با مدیر فروشگاه (با بازی پیتر دینکلیج) تا خرید اتومبیل خانوادگی و ثبت عکسی که میتواند سرنخ دستگیری او باشد، فیلم مدام میان کمدی و اضطراب در نوسان است. همین تضادهاست که به (Roofman) جان میدهد؛ اثری که هم سرگرمکننده است و هم اندوهبار.
(Roofman) ترکیبی است از کمدی عاشقانه و تراژدی معاصر، فیلمی که تماشاگر را هم به خنده وامیدارد و هم به اندوه. شاید همین ناسازگاریهای درونی و تناقضها، راز ماندگاری آن باشد.