زندگی جسورانه اما تلخ روحانگیز سامینژاد اولین بازیگر زن سینمای ناطق ایران | پیشگام فراموششده

اختصاصی سلام سینما - مهین بهزادی: در مجموعه یادداشتهای پیش رو قصد داریم به زنانی در تاریخ سینمای ایران بپردازیم که چه با حضور کوتاه و چه با فعالیت مستمر، نقشی تاثیرگذار در شکلگیری این هنر داشتهاند. زنانی که گاه با شجاعت، گاه با جاهطلبی و گاه تنها از سر اتفاق قدم به عرصهای گذاشتند که نامشان را در تاریخ ثبت کرد.
تماشای نخستین فیلم ناطق سینمای ایران امروز شاید برای بسیاری تجربهای عجیب و سادهدلانه به نظر برسد، اما همین فیلم نخستین ستونهای عمارت صدساله سینمای ایران را بنا نهاد. «دختر لر» در سال ۱۳۱۲ به کارگردانی اردشیر ایرانی و نویسندگی عبدالحسین سپنتا ساخته شد. اما در این یادداشت مقصود این فیلم تاریخساز نیست، بلکه زنی است که بهواسطه حضورش در این اثر، یکی از تاثیرگذارترین نامهای تاریخ سینمای ایران شد؛ روحانگیز سامینژاد. سامینژاد با ایفای نقش گلنار، دختر جوان فیلم «دختر لر» عنوان اولین بازیگر زن در نخستین فیلم ناطق سینمای ایران را از آنِ خود کرد.
بر اساس روایتها، سامینژاد که در سیزدهسالگی به هند مهاجرت کرده بود، زمانیکه هفده یا هجده سال داشت و همراه با همسرش ـ یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی ـ زندگی میکرد، با پیشنهاد بازی در این فیلم روبهرو شد. سپنتا با توضیح اینکه نام او به عنوان نخستین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد، توانست موافقت او و شوهرش را جلب کند.
فیلم «دختر لر» بعد ساخته شدن در هند، در زمان اکران در تهران با استقبال بسیار روبهرو شد به حدی که در گزارشها آمده زنان مسن نیز برای تماشای آن به سینما میرفتند. پس از آن، سامینژاد در فیلمهای «شیرین و فرهاد» و «فردوسی» نیز نقشآفرینی کرد. اما به شکلی عجیب، او پس از این آثار بهطور کامل از سینما کناره گرفت و به انزوایی عمیق پناه برد.
در تابستان ۱۳۳۵، [احتمالا محمدابراهیم] باستانی پاریزی در گزارشی برای «اطلاعات بانوان» نوشت که روحانگیز سامینژاد را در جلسه امتحان سوم متوسطه دیده است؛ نویسنده سامینژاد را زنی ۴۰ ساله با چهرهای خسته که با حقوق اندک در بهداری جیرفت روزگار میگذراند و برای گرفتن مدرک تحصیلی تلاش میکرد توصیف میکند. او در این گزارش یادآور شد این همان دختری است که سالها پیش در هند، با موافقت همسرش، در نقش گلنار مقابل دوربین عبدالحسین سپنتا برود و نخستین بازیگر زن مسلمان تاریخ سینمای ایران شد. اما در نهایت در گوشهای دورافتاده تنها با ماهی ۱۸۰ تومان به زندگی خود ادامه داده است..
این انزوا تا جایی پیش رفت که حتی فیلمسازی چون محسن مخملباف نیز در جستوجوی او به نتیجه نرسید. مخملباف در فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» با بازی فاطمه معتمدآریا به شخصیت گلنار و روحانگیز سامینژاد اشاره میکند و نقل شده که پیش از ساخت فیلم در پی یافتن او بوده، اما نشانی از وی بهدست نمیآورد. با این حال، سامینژاد در سال ۱۳۴۹ در مستند «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» ساخته محمد تهامینژاد بخشی از مصائب خود را بازگو میکند و با یادآوری آن به تلخی میگرید. هر چند تاکید میکند چه در ایران چه در هند پیشنهادهای بازی زیادی داشته است.
سامینژاد که در کرمان و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمده بود، پس از اکران فیلم از سوی خانواده طرد شد و سالها از جانب اقوام مورد شماتت قرار گرفت. هرچند خودش در مصاحبه از استقبال گرم مردم نیز سخن میگوید، اما یادآور میشود که علاوه بر خانواده و مردم کرمان، ایرانیان متعصب مقیم هند نیز قصد آسیبرساندن به او را داشتند، به طوری که مجبور میشد با سه محافظ از استودیو خارج شود.
هیچکس هرگز بهدرستی نفهمید چرا سامینژاد با آن اقدام شجاعانه، ناگهان از سینما کناره گرفت. شاید از دید امروز، بتوان او را متهم کرد که زود میدان را خالی کرده و عقب کشیده است؛ اما چه از سر آگاهی کامل، چه از روی کنجکاوی و حتی فرصتطلبی، او در ابتدای جوانی قدمی برداشت که بخشی جداییناپذیر از تاریخ سینمای ایران شد.
در فیلم «دختر لر»، گلنار دختری جسور است که برای نجات مردی که دوستش دارد، جان خود را به خطر میاندازد. اما در زندگی واقعی، روحانگیز سامینژاد به دلایلی که هرگز نخواهیم دانست، این دختر جسور را کنار گذاشت، از جامعه فاصله گرفت و حتی نمیخواست کسی او را به یاد بیاورد. او سرانجام در میانه دهه هفتاد خورشیدی در تنهایی درگذشت.
سامینژاد در دورانی به سینما قدم گذاشت که این هنر تازه الفبای خود را میآموخت. شاید «دختر لر» امروز از نگاه مخاطب ساده و خام بهنظر برسد، اما باید به یاد داشت که حضور سامینژاد همچون سربازی بود که بیهیچ پشتوانهای در صف اول نبردی فرهنگی ایستاد و نامش را در تاریخ ثبت کرد.