جستجو در سایت

1404/07/17 20:06

یادداشت مینا اکبری در حمایت از نیکی کریمی: او مسیر میانه را برگزید

یادداشت مینا اکبری در حمایت از نیکی کریمی: او مسیر میانه را برگزید
مینا اکبری در یادداشتی تحت عنوان «حق انتخاب و قضاوت‌های سطحی» به دفاع از نیکی کریمی و حق انتخابش پرداخت.
به گزارش سلام سینما

در روزهایی که قضاوت شتاب‌زده و حمله‌های بی‌پایه جای گفت‌وگو را گرفته، نام نیکی کریمی بار دیگر در مرکز هجمه‌ها قرار گرفته است. هجمه‌هایی که نه بر مبنای شناخت، بلکه اغلب بر پایه تصویرهای ساده‌شده و دوگانه‌های کاذب شکل گرفته‌اند: یا باید قهرمان مطلق بود یا خائن مطلق. اما واقعیت، مثل همیشه، پیچیده‌تر است. در جامعه‌ای که هر حرکت زنان در عرصه عمومی فوراً با قضاوت همراه است — چه از سوی حکومت و چه از سوی بخشی از جامعه — نیکی کریمی با انتخاب‌هایی روبه‌رو بود که هیچ‌کدام ساده نبودند. از یک‌سو نقش‌های نمادینش در دهه ۷۰و ۸۰ به‌ویژه در فیلم‌های داریوش مهرجویی و تهمینه میلانی او را به چهره‌ای محبوب بدل کرد؛ و از سوی دیگر، جامعه‌ای که هنوز نمی‌دانست با زنی مستقل، مطرح و موفق چگونه مواجه شود، او را همواره زیر ذره‌بین گذاشت.

من نیکی کریمی را نه فقط از روی پرده سینما، که از نزدیک شناخته‌ام. آنچه در دیدارها و همکاری‌ها دیدم، فراتر از تصویر عمومی‌اش بود: زنی آگاه، دقیق، حساس به پیرامون، و شاید مهم‌تر از همه، کسی که تصمیم گرفته بود «بماند» و در همان میدان دشوار فرهنگ و سینما کار کند.

در موقعیت‌هایی که یک صمیمیت ساده می‌توانست راه دریافت بودجه یا نقش مهمی را برایش باز کند، مرزهای خود را حفظ کرد. در بزنگاه‌های اجتماعی نیز، نه مبارزه آشکار را برگزید و نه کناره‌گیری، بلکه اغلب «سکوتی فعال» را انتخاب کرد؛ سکوتی برخاسته از درک شخصی، نه بی‌تفاوتی. راهی که برگزید، مسیری میانه بود؛ در ظاهر ساده، اما در واقع سخت، پر از سوءتفاهم و در هماهنگی با موقعیت و توان شخصی‌اش.

از او لحظات روشنی در ذهن دارم؛ در دفاع از حقوق زنان، روشنفکران و فعالان اجتماعی، چه در ایران و چه در حضور بین‌المللی‌اش به‌عنوان بازیگر، کارگردان یا داور جشنواره‌ها. فراموش نمی‌کنم زمانی را که شان‌پن برای تهیه گزارش از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۴ به ایران آمده بود و ظاهراً یکی از شروط صدور ویزایش، دوری از خبرنگاران بود. در جلسه دیدار هنرمندان در موزه سینما، از نیکی خواستم پرسش‌هایم را از این بازیگر چپ آمریکایی بپرسد، او بی‌توجه به تذکرهای مأمور همراه شان‌پن و حتی مخالفت برخی از همکارانش در آن جلسه، با جسارت این کار را کرد. هنگام خروج، وقتی مأموران خواستند نوار ضبط‌شده را از من بگیرند، نیکی ایستاد و گفت: «من سؤال‌ها را پرسیدم و شما با من طرفید.»

و یا در یکی از نشست‌های فرهنگی وقتی فضای جلسه آکنده از شعار و محافظه‌کاری بود و برخی سینماگران در جلب توجه مدیران مسابقه گذاشته بودند، او در طول بحث سکوت کرد؛ اما بعد، در جمعی محدودتر با همان مدیران، با دقت و شجاعت درباره وضعیت اسفبار سینمای ایران و فشارهای پشت صحنه بر زنان جوان، آنها را به باد انتقاد گرفت. چنین سکوتی، سکوتی منفعل نیست؛ شکلی دیگر از کنش است.

در چند دهه گذشته، در حالی که برخی هنرمندان مهاجرت کردند، برخی به ساختار قدرت پیوستند و عده‌ای دیگر در برابر حکومت ایستادند، نیکی کریمی نه به سیاست نزدیک شد و نه وارد سازوکار رسمی تبلیغاتی حکومت. او به‌خوبی می‌دانست توان ایفای نقش قهرمان معترض را ندارد و راه دیگری را برگزید: راهی سخت و پر از سوتفاهم؛ راهی که شاید انتخاب من یا بسیاری دیگر نباشد، اما در هماهنگی با توان و تفکر شخصی او بود.

امروز، انتقاد از او به خاطر زمان انتخابش در نوع پوشش و نحوه حضور اجتماعی، در واقع نادیده‌گرفتن همین پیچیدگی‌هاست. هر انسانی حق دارد در زمان و شرایط خود تصمیم بگیرد. حملات بی‌رحمانه، تنها کسانی را که ممکن است در آینده بخواهند مسیر خود را تغییر دهند، از این تصمیم می‌ترساند.

این یادداشت بیش از آنکه دفاع از نیکی کریمی باشد، دفاع از حق انتخاب فردی در برابر نگاه‌های مطلق‌گرایانه است؛ ایستادن در برابر موج‌هایی که با بی‌انصافی، تاریخ و پیچیدگی زندگی زنان در ایران را به چند جمله تقلیل می‌دهند. نیکی کریمی، چه خوب و چه بد، خودش بوده و هست. به اندازه توان و ظرفیتش سخن گفته و عمل کرده؛ و همین کافی‌ست که در برابر موج بی‌انصافی و هجمه علیه او، سکوت نکنیم.

منبع: سینما سینما


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image