تلفن سیاه ۲ کاری میکند که کمتر فیلم اسلشر دیگری جرأتش را دارد
.jpg?w=1200&q=75)
پس از موفقیت «تلفن سیاه» (Black Phone) و بهرغم مرگ (The Grabber) در نسخه اول، کارگردان اسکات دریکسون و نویسنده رابرت کارگیل دوباره با بلوم هاوس و یونیورسال همکاری کردهاند تا دنبالهای متفاوت بسازند. در این فیلم، قاتل مرموز قصد انتقام از فین را دارد و برادر کوچکتر او، گوئن را از جهان پس از مرگ تهدید میکند.
متن حاوی اسپویل
گوئن شروع به دریافت تماسهایی از تلفن سیاه در رؤیاهایش میکند و تصاویری از سه پسر جوان که در یک اردوگاه زمستانی به نام (Alpine Lake) مورد تعقیب قرار میگیرند، میبیند. او فین را قانع میکند تا در طوفان زمستانی به این اردوگاه بروند و معما را حل کنند. اما همانطور که انتظار میرود، (The Grabber) در رؤیاهای گوئن منتظر آنهاست.
جالب اینجاست که با وجود ترسناک و گاهی خشونتآمیز بودن فیلم، هیچ یک از شخصیتهای حاضر در زمان حال کشته نمیشوند. تمام قربانیها پیشتر مردهاند و داستان تنها از طریق فلشبکها روایت میشود. این رویکرد برای ژانر اسلشر بسیار نادر است، زیرا معمولاً جذابیت این آثار به آمار قتلهای بالا و صحنههای خشن آنهاست.
فیلم همچنین پرده از گذشته تاریک (The Grabber) برمیدارد: او کارمند سابق اردوگاه (Alpine Lake) بوده و سه پسری که گوئن میبیند را کشته است. حتی مادر فین و گوئن نیز توسط او کشته شده، اما این ماجرا طوری جعل شده که گویا خودکشی کرده است.
اسکات دریکسون پیشتر هم رویکرد مشابهی را در (Sinister) امتحان کرده بود، جایی که بیشتر قتلها از طریق نوارهای ویدیویی روایت میشوند و زمان حال تنها در پایان فیلم شاهد خشونت است. او و کارگیل در دنباله «تلفن سیاه» هم تصمیم گرفتند مسیر متفاوتی در پیش بگیرند و از کلیشههای ژانر اسلشر فاصله بگیرند.
این رویکرد نشان میدهد که حتی در جهان فیلمهای اسلشر که شعار «هرچه بزرگتر، بهتر» غالب است، امکان نوآوری و خلق ترس واقعی بدون تمرکز صرف بر تعداد قربانیان وجود دارد.
فیلم «تلفن سیاه ۲» هماکنون در سینماها اکران شده است و منتقدان آن را اثری تحسینشده و متفاوت در ژانر اسلشر میدانند.