جستجو در سایت

1400/08/24 15:13

بازی ماندگار: ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارم

بازی ماندگار: ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارم
نگاهی به بازی به یادماندنی ترانه علیدوستی در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» ساخته رسول صدرعاملی که اولین تجربه حضور این بازیگر بااستعداد جلوی دوربین بود.

اختصاصی سلام سینما - اولین حضور ترانه علیدوستی در سینما سال ۸۰ و با بازی در فیلم سینمایی «من ترانه ۱۵ سال دارم» اتفاق افتاد. حبیب رضایی برای انتخاب این نقش از بیش از ۶۰۰ نفر تست گرفت و از بین همه آنها، ترانه پذیرفته شد. اولین تجربه بازیگری او برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به همراه آورد و البته کلی جایزه ریزودرشت دیگر. از جایزه منتقدان و نویسندگان بگیرید تا بهترین بازیگر جشنواره لوکارنو سوییس.

ترانه علیدوستی در تمام فیلم‌هایی که بازی کرده به‌نوعی از سن حقیقی خود جلوتر بوده است.  مثل «کنعان» یا «شهر زیبا» اما در «من ترانه پانزده سال دارم» او نقش دختری کوچک‌تر از سن خود را بازی می‌کند. یک دختر نوجوان که خیلی زود تبدیل به یک همسر و بعد هم یک مادر می‌شود. درحالی‌که پیش از آن هم تنها با مادربزرگش زندگی می‌کند و خرجش را خودش درمی‌آورد. مادر ندارد و پدرش هم در زندان است. دختری مستقل و پر از شور زندگی که آشنایی‌اش با یک پسر، زندگی او را کاملاً دچار تغییروتحول می‌کند.


بازی ماندگار هدیه تهرانی در «چهارشنبه‌سوری» را به یاد دارید؟


نقش‌آفرینی او به‌عنوان ترانه فیلم صدرعاملی آن‌قدر محبوب شد که هرچقدر هم نقش‌های خوب و ماندگار بازی کند بازهم با تصویرش در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» در ذهن تماشاگر به یادگار باقی خواهد ماند. علیدوستی باوجود ایفای نقش‌های متفاوت هنوز با همان معصومیت دخترک نوجوان در «من ترانه پانزده سال دارم» به خاطر آورده می‌شود.

گرمی و صمیمیت صدا و خنده‌های ترانه نوجوان و معصومیت چهره‌اش دست در دست هم می‌دهند تا تماشاگر با همه جان و دلش با او همراه شود. بی‌شک این بهترین بازی کارنامه کاری ترانه علیدوستی هم هست. نه‌تنها استعداد ناب خود علیدوستی در اجرای نقش به او کمک می‌کند که تجربه اولین حضورش جلوی دوربین، هم خودش انگیزه مضاعفی ایجاد می‌کند و هم حس بکری جالبی به کاراکتر ترانه می‌دهد.

بازی به یادماندنی ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارماو ابتدا به‌سادگی عاشق می‌شود اما خودش را به‌راحتی در موقعیت‌های بغرنج قرار نمی‌دهد. هرچند کوچک است اما مستقل بزرگ شده و عقلانیتی بالغانه دارد. او در حالی در دردسری بی‌بازگشت می‌افتد که همه جوانب احتیاط را رعایت کرده اما پسری که حالا نامزد رسمی اوست و خودش هم نوجوان است، خیلی زود از ترانه اشباع می‌شود و به او کم‌توجهی و پرخاش می‌کند و سعی دارد دست به سرش کند.

اما تمام کردن رابطه با ترانه به این راحتی‌ها نیست. حالا دخترک کوچک و معصوم باردار است و اگر پسر از زندگی‌اش برود، همه چیز خراب می‌شود. نه‌تنها سرپرستی فرزندش را باید به دوش بکشد که باید در مقابل خانواده، محله، مدرسه و جامعه‌اش بایستد. چراکه هرکس بداند او حامله است، بهش انگ خواهد زد و طردش خواهد کرد.

ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارم- بازی ماندگارترانه اما دختر باهوش و مصممی است. نه حاضر است بچه‌اش را از بین ببرد و نه اجازه می‌دهد که از او سوءاستفاده شود. تلاش‌های جانانه او برای دریافت شناسنامه فرزندش مسیر دراماتیک فیلم را تشکیل می‌دهند و فیلمساز، تماشاگر را هم‌پای ترانه به دل حادثه سوق می‌دهد.

یکی از صحنه‌های شاهکار فیلم که البته از بهترین لحظات بازیگری ترانه علیدوستی در همه کارنامه کاری‌اش هم هست، جایی است که ترانه در مدرسه و در کلاس درس است و ناگهان برای اولین‌بار حرکت جنین را در شکمش احساس می‌کند. لحظه‌ای حیرت‌انگیز که می‌تواند بهترین و خاص‌ترین لحظه در کارنامه بازیگری علیدوستی هم باشد. لحظه‌ای که برای اولین‌بار از دخترک معصوم نوجوان به مادری سرسخت و مسئولیت‌پذیر تغییر حالت می‌دهد. لحظه‌ای که فیلمساز به تماشاگر می‌فهماند او دیگر بچه نیست و لاجرم باید قاطی جهان آدم‌بزرگ‌ها شود و برای فرزندش با جامعه خود بجنگد.

ترانه علیدوستی با نوزاد در بغلش در ترانه من پانزده سال دارم- بازی ماندگارلحظه انتخابی کاربران اما یکی از جدال‌های او با مادر شوهرش است. وقتی که رفته او را متقاعد کند تا برای فرزندش شناسنامه بگیرد. لحظه‌ای که محصول بازی عالی هم علیدوستی و هم مهتاب نصیرپور است. چراکه نصیرپور هم یکی از بهترین اجراهایش را در این فیلم به نمایش گذاشته. ترانه در این صحنه خونسردی کودکانه خود را حفظ می‌کند.

درحالی‌که اگر یک کاراکتر معمولی بود به گریه می‌افتاد و لابه و التماس می‌کرد. اما ترانه آن‌قدر به خودش اعتماد دارد که اصلاً به حرف‌های پریشان و زننده مادرشوهرش توجهی نمی‌کند و در جواب حرف‌های تند و توهین‌آمیز او، به خارج‌شدن از اتاق اکتفا می‌کند. درحالی‌که می‌داند حالا تنهاست و باید خودش به‌تنهایی با مشکلش مبارزه کند. همین تنهایی باشکوه این کاراکتر نوجوان است که او را این‌چنین ماندگار می‌کند.