جستجو در سایت

1404/02/17 13:11
اختصاصی سلام سینما

جعفر پناهی فیلمسازی مستقل یا جشنواره‌ پسند؟ بازخوانی یک سوءتفاهم رایج

جعفر پناهی فیلمسازی مستقل یا جشنواره‌ پسند؟ بازخوانی یک سوءتفاهم رایج
جعفر پناهی در مقام یک فیلمساز، طی سال‌ها فعالیت حرفه‌ای و حضور مداوم در جشنواره‌های معتبر اروپایی، همواره با نقدها و مخالفت‌هایی از سوی گروه‌های مختلف مواجه بوده است؛ از متهم شدن به جشنواره‌پسندی تا شعاری بودن آثارش. اما آیا واقعاً این برچسب‌ها تصویری منصفانه از مسیر هنری او ارائه می‌دهند؟
به گزارش سلام سینما

پناهی از همان زمانی که فیلم آفساید را ساخت—فیلمی که با وجود درخشش در جشنواره برلین و کسب خرس نقره‌ای، هرگز فرصت اکران در سینماهای ایران را پیدا نکرد—تا امروز که با یک تصادف ساده بار دیگر در بخش اصلی جشنواره کن حضور یافته، همواره در معرض هجمه‌هایی بوده است که بخش زیادی از آن‌ها نه از دل نقد هنری، بلکه از سوءتفاهم یا تقابل ایدئولوژیک برآمده‌اند.

پناهی و اسکار؛ فرصت‌های از دست‌رفته سینمای ایران

جعفر پناهی اگر می‌توانست آفساید را در ایران اکران کند، به احتمال زیاد شانس حضور در جوایز اسکار را نیز به‌دست می‌آورد. چه‌بسا با حضور او در آن دوره، اسکار برای سینمای ایران سرنوشتی متفاوت پیدا می‌کرد.
نکته جالب این است که بسیاری دیگر نیز با او میانه خوبی ندارند و او را در زمره کارگردان‌هایی قرار می‌دهند که برای جشنواره‌ها می‌سازد و فیلم‌هایش دچار شعارزدگی شده و همچنین عاری از آنچه آنها سینما تلقی می‌کنند شده است. 

این یادداشت نه در پی حمله به نگاه‌های تندروست و نه در تلاش برای اقناع آن‌هاست؛ چرا که مواضعشان در قبال امثال پناهی، پیش از این نیز بارها به‌روشنی ابراز شده است. 

این یادداشت خطاب به آن دسته از دوستداران سینماست که در دام صنعت پر زرق و برق و پر خرج سینما افتاده‌اند و فراموش کرده‌اند که تاریخ سینما فقط با ستون‌های سینمای هالیوود ساخته نشده است. سینما فقط رعایت نقاط عطف اول و دوم، درگیر کردن مخاطب در ده دقیقه ابتدایی و قصه‌گویی و پروراندن یک قهرمان شکست‌خورده یا قهرمانی پیروز ولی تنها نیست. 

سینمای مستقل؛ از گدار تا پناهی

ژان لوک گدار نه فقط با از نفس افتاده بلکه با آثاری چون تاریخ‌های سینما و کتاب تصویر برای ما سینما را به ارمغان می‎‌آورد. یوناس مکاس با فیلم همچنان که به پیش می‌رفتم، گاه‌گاه نگاهی گذرا به زیبایی می‌انداختم نیز امکان‌های دیگری از جهان سینما را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. 

این سینماگران و بسیاری دیگر در طول تاریخ تلاش کردند شکلی دیگر از فیلمسازی را رواج دهند و فستیوال‌ها نیز آغوش خود را به روی این فیلمسازها گشودند اما این استقبال جشنواره‌ها نه از روی دلسوزی بلکه برای اعتبار دادن به خود و به منظور  وسعت دادن به ارزش‌هایشان صورت گرفت. به طوری که به طور متناوب در ادوار مختلف بر حضور چنین فیلمسازهایی تاکید داشته‌اند. 

فراموش نکنیم که همین جشنواره کن، سال‌ها از پذیرش فیلمسازی چون بلاتار طفره رفت تا زمانی که دیگر نمی‌شد انکارش کرد و بالاخره او را در سال 2007 با فیلم مردی از لندن به رسمیت شناخت. 

شکی نیست که در برهه‌های مختلف، سیاست‌های متفاوتی در اتاق فکر جشنواره‌ها حاکم بوده که در انتخاب شدن یک فیلمساز یا فیلم نقشی قابل‌توجه ایفا کرده‌اند.

اما چرا این چرخش‌های منفعت‌محور باید به ابزاری برای زیر سوال بردن تمام مسیر هنری یک فیلمساز مستقل تبدیل شود؟ آن هم فیلمسازی که نه ناگهانی و از سر هیجان، بلکه از همان آغاز نشان داد قصد ندارد در چارچوب‌های رسمی و تکراری سینمای ایران جا بگیرد؛ کسی که با کنار زدن مناسبات رسمی، به سینمایی گسترده‌تر دست یافت. آیا چنین مسیری باید نقطه ضعف تلقی شود؟

جعفر پناهی با آفساید توانست درهای سینمای جهان را به روی خود بگشاید، اما مرور کارنامه‌اش نشان می‌دهد که دستیابی به چنین موفقیتی برای او به معنای تکرار مسیر نبود. پس از موفقیت آفساید، او شش سال سکوت اختیار کرد تا سرانجام به همراه مجتبی میرطهماسب، مستند این فیلم نیست را بسازد؛ اثری که همانند بسیاری از آثارش، از حق اکران در ایران محروم ماند.

سیاه‌نمایی یا واقع‌گرایی در سینمای اجتماعی؟

اما موضوع اتهام سیاه‌نمایی تنها مختص پناهی نیست. کن لوچ، فیلمساز بریتانیایی که سابقه حضور با پانزده فیلم در جشنواره کن را دارد، نیز بارها هدف همین اتهام قرار گرفته است. با این حال، او دو بار موفق به دریافت نخل طلای کن شده: نخست در سال 2006 برای بادی که کشتزار جو را تکان می‌دهد و بار دوم در سال 2016 برای من، دانیل بلیک.بنابراین یک فیلمساز لازم نیست متعلق به خاورمیانه باشد که به سیاه‌نمایی متهم شود. اما آیا از حضور پانزده باره کن لوچ در فستیوال کن باید به چنین نتیجه‌ای رسید که کن لوچ برای جشنواره‌ها فیلم می‌سازد؟ 

جعفر پناهی و کن لوچ از آن دسته فیلمسازانی هستند که همان‌طور فیلم می‌سازند که به آن باور دارند؛ بدون اینکه بخواهند خودشان را با انتظار جشنواره‌ها یا سلیقه مخاطبان هماهنگ کنند. گاهی این مسیر با استقبال همراه می‌شود و گاهی با مخالفت، اما مهم ادامه دادن است. جعفر پناهی در این سال‌ها نشان داده که شیوه زندگی و نگاهش با دنیای فیلم‌هایش گره خورده و آنچه فعلاً از او می‌بینیم، چیزی جز ایستادگی نیست. جشنواره‌ها نیز برای حفظ اعتبار و تنوع خود به همین سرسختی‌ها نیاز دارند؛ اگر بها دادن به چنین نگاه‌هایی نبود، کن هرگز نمی‌توانست به جایگاه امروزش برسد.

جشنواره‌ها نیز برای حفظ اعتبار و تنوع خود به همین سرسختی‌ها نیاز دارند؛ اگر بها دادن به چنین نگاه‌هایی نبود، کن هرگز نمی‌توانست به جایگاه امروزش برسد.

تحریریه سلام سینما


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image