جستجو در سایت

1396/10/04 00:00

قصه دو خارجی در قلب لندن

قصه دو خارجی در قلب لندن

 

نقد و بررسی فیلم خارجی
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی
۴ دی ۹۶

خارجی نمونه تمام عیار اثری اکشن با محوریت توطئه میباشد  با من مهیار محمد ملکی و نقد فیلم خارجی همراه باشید

مارتین کمپبل، که وی را با آثاری همچون گلدن آی یا کازینو رویال و ماسک زورو و افسانه زورو میشناسیم در ادامه پروژه های پیشین خود  سعی دارد با بهره گیری از کست پر قدرت پیرس بروسنان  و جکی چان قدم های خود را محکم تر از قبل بردارد تا ضمن به کار گیری  یک فیلمنامه در خور بتواند در گیشه اقبال خوبی را بدست آورد

در همان ابتدا باید به عرض برسانم  اثر پیش رو نمیتواند در بحث ساختاری یا همان فرم  پیشبرد چشمگیری داشته باشد چرا که در اکثر سکانس های مشاهده شده  نه تروکاژ ها شاخص کار شده اند و نه از باب تصویر میتوانیم  شاهد یک نوع فیلمبرداری خاص باشیم این پروژه نیز همانند اکثریت  پروژه ها پیشین اکشن هالیوود پا را از چارچوب بزن و  بکش فرا تر نگذاشته و بدین ترتیب تمام نقطه قوتش را میتوان در بحث اکت جکی چان مشاهده کرد

همان جکی چانی که به سبب پا به سن گذاشتن دیگر آن طراوت و شادابی پیشین خود را در بحث بازی  ندارد و برای همین پلان ها و نماهای اکشن پروژه هیچگاه از یک والیوم محدود بالاتر نمیرود  و گاهی اوقات قابل پیش بینی میباشد
علیرغم تعدد زیاد کاراکتر ها به منظور تشریح هر چه بیشتر هسته اصلی قصه ،
اما هیچکدام نمیتوانند در بحث شخصیت پردازی مخاطب خود را راضی نگه دارند برای همین است که درفی مابین بحث روایی قصه شاهد حضور کاراکتر هایی هستیم که با یک فاصله گذاری زیاد ،شاهد رفت و بازگشت انها به بدنه اصلی قصه میباشیم

خط اصلی قصه با یک انفجار آغاز میگردد
نکته ای که لازم است بر ان تاکید شود
شیوه شکل گیری زنجیره وقایع است بدین منظور جهت دریافت شوک اصلی از طرف مخاطب هیچگاه نمیتواند تعلیق به شکل بلند مدتش همچون جاگذاری پر تعداد وقایع مختلف در میان این حلقه ارتباطی صورت پذیرد چرا که هر میزان این زنجیره وقایع طولانی تر باشد قاعدتا مخاطب میتواند خود را نسبت به واقعه مورد نظر اماده تر کند اینجاست که غافلگیری به کمک کارگردان امده و ضمن قطع فوری زنجیره وقایع، میتواند ان میزان شوک لازم را به تماشاچی وارد سازد و اورا  به تحیر وا دارد  این دقیقا همان نحوه پرداختیست که کمپبل از ان بهره برده است

زمانیکه به ساختار کلی روایت دقت مینمایید شاهد مجموعه کاراکتر هایی میباشید که هر کدام میتوانستند ضمن قرار گیری در نقش کاراکتر اصلی قصه را از دید خود به شکلی صحیح  جلو ببرند بدین ترتیب شیوه توصیف روایت که همان دانای کل میباشد سبب گشته هیچ روایتی از هیچ کاراکتری به اندازه و به صورت موثر تشریح نگردد
این در حالیست که بین تمامی روایات پاره و جدای قصه تمرکز و محوریت داستان حول دو شخصیت  لیام و کوان میباشد همانکه میبایست طبق سنت پیشین فیلم هایی از این دست راه پر تکرار انها را طی کنند بدین ترتیب که یکی بدمن و دیگری نقش قهرمان قصه را ایفا کند درست در همینجاست که با یک اندوخته ارزشمند و تجارب در خور از طرف کارگردان و فیلمنامه نویس اثر  رو به رو میشویم چرا که در این قسمت وی اصل را بر بی گناهی هر دو کاراکتر قرار میدهد و بدین ترتیب علیرغم تمامی اتهامات وارده نسبت به پیرس بروسنان یا همان لیام ،تماشاچی از او متنفر نشده و اورا همچون شخصی دوست داشتنی که به نوعی مکمل قهرمان است دنبال میکند

در بحث فرم بعد از بازی قابل قبول دو ستاره دوست داشتنی هالیوود یعنی پیرس بروسنان و جکی چان ،میتوان به موسیقی اشاره داشت که به عنوان یک عنصر سازنده نقش جالب توجهی در بحث تحکم فضای غمبار و احساسی زندگانی کوان یا جکی چان دارد

اگرچه صحنه های اکشن  اثر کم تعداد  میباشد اما همان تعداد کم، اکشن ناب و با ریتم تندی میباشد برای حفظ این ریتم تند و هیجان آور شاهد تقطیع پر تعداد سکانس  ها ی اکشن میباشیم

یکی دیگر از مواردی که آسیب جدی به ساختار روایی کار وارد آورده است تعدد و حضور گره های پر تعداد داستانی نه از باب شمار بلکه از حیث شیوه پرداخت میباشد چرا که این گره ها از دو موضوع رنج میبرند
۱:همگی یکسان و شبیه به هم پرداخت میشوند همچون صحنه های انفجار توسط جکی چان ،تا انجا که این نبود منطق ما را به فکر وا میدارد که دلیل این همه دست در لانه زنبور بردن چیست ؟

۲:گره ها گاها یا کوتاه میباشند همچون بحث خیانت شان به لیام
و یا اینکه به فرض قابل قبول بودن انها ، فیلمنامه نویس بدون هیچ توجه خاصی بی اعتنا از کنارشان عبور میکند و همین امر باعث میشود که اثر پیش رو در برخی لحظات سوای طول زمانی هیچ عمقی نداشته باشد

یکی دیگر از موارد قابل بحث میتواند شخصیت پردازی کوان باشد که از هیچ منطقی تبعیت نمیکند برای مثال ما وی را شخصی جسور و شجاع و قهرمان میبینیم که حاضر است برای انتقام جان دخترش با هر تبهکار یا جانی ای در بیافتد ضمن انکه در فی مابین


فلش بک ها و گفتار های جسته و گریخته شخص کوان سفره ای پهن میگردد تا ما بتوانیم به وسیله ان کمی با  گذشته   و خانواده کوان انهم به صورت کمرنگ آشنا شویم که این موضوع تاثیری در بالابرد میزان همذات پنداری مخاطب ندارد
با تمام این تفاسیر وقتی کوان میبیند که لیام به او هیچ اطلاعاتی نمیدهد به جای رد زنی های بیشتر یا دست یافتن به اطلاعات بیشتر یا کسب اطمینان بیشتر ،قدم در راه اذیت و آزار خانواده و یاران او برمیدارد
همه موارد بالا را به کلیشه های قدیم آثاری از این دست همچون خشم پشت اتش زدن روزنامه اضافه کنید تا مشاهده بفرمایید اثر پیش رو کجای این سینمای امروز است

نکته ای که میتوان در موردش عمیقا بحث کرد این موضوع است حالا که کوان قهرمان قصه دست به انفجار های متعدد میبرد و بمب های انفجاری را خیلی بهتر از تروریست ها اماده میکند به راستی چه فرقی میان او و ان جمع تروریست میباشد هر دو برای ارمان خود میجنگند یکی در اشل خانواده دیگری در اندازه بزرگتر و گسترده تر میباشد

بدمن های اصلی قصه یا همانان که باعث و بانی این دگرگونی شحصیت در کوان میباشند پرداخت بسیار کم اهمیت و بدون ارزشی دارند به طوریکه به جز چند سکانس انگشت شمار در هیچ کجای قصه نه ردی از آنها دیده میشود و نه نشانی از انها رویت میگردد در حالیکه قصه بر اساس انها استوار گشته است

لیام با بازی خوب پیرس بروسنان دارای ظرایف شحصیتی پر تعداد میباشد که با پیشبرد قصه آرام آرام پرده از این راز ها برداشته میشود بدین ترتیب کنار داستان خطی و انتقام جویانه کوان و بعد از حل پازل های شخصیتی لیام ،مخاطب میتواند به یک پایان خوب امیدوار باشد  که این موضوع  نیزحاصل نمیگردد

جمع بندی

خارجی میتوانست اکشن خوب و درگیر کننده ای باشد اگر میتوانست در سایه قصه نیم بندش شخصیت پردازی خوبی را ارائه کند
با این حال نمیتوان از سرگرم کننده بودن آن چشم پوشی کرد و ان را دوست نداشت

نمره ارزشیابی از ده :۶

#مهیارمحمدملکی
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
۴ دی ۹۶