جستجو در سایت

1401/02/10 00:00

نگاهی به فیلمنامه و فیلم بی مادر

نگاهی به فیلمنامه و فیلم بی مادر

بی مادر به درامی تلخ و کارمایی هویدا می پردازد.

 

سی ثانیه ابتدایی فیلم به سرعت مخاطب را جذب می کند، ریتم فیلم خوب و بازی ها عالی است، حضور امیر آقایی به عنوان همسری روشنفکر و خانواده دوست توجه ما را به فیلم جلب می کند.

* باید خلاصه قصه را با هم مرور کنیم ماجرای دو خانواده در کنار هم به تصویر کشیده می‌شود، یکی در فقر مطلق و دیگری در رفاه، زنی تنها(مهروز) با کودکی که نیازمند پیوند کلیه است، برادری ناهنجار و ورشکسته و همسری معتاد و کلاهبردار که خانواده اش را رها کرده است.

در سوی دیگر دو پزشک هستند، میترا حجار(مرجان) در نقش پزشک متخصص زنان در بیمارستان و امیر آقایی(امیرعلی) که روانشناسی کاربلد و سرشناس است در میان مردم.

مرجان امکان باروری ندارد اما به موضوع رحم اجاره‌ای فکر می‌کند و امیرعلی با این موضوع کنار آمده و با آن مشکلی ندارد، پسر خردسال مهروز در صف پیوند کلیه  است اما نه پول عمل را دارد و نه نوبت آن فرا می رسد، همکاران مرجان در بیمارستان به او خبر می دهند که زنی جوان در صفحه پیوند کلیه برای فرزندش هست، بررسی های آنها در بیمارستان نشان می‌دهد که آن زن مشکل جسمی ندارد، آنها از ضعف او و پتانسیل خودشان سوء استفاده کرده و به مهروز پیشنهاد می‌دهند که اگر فرزند مرجان و امیرعلی را در رحم خود رشد داده و به دنیا بیاورد،  پسر خردسالش را در صفحه پیوند کلیه قرار داده و ظرف چند روز او را مداوا می کنند، بدون آنکه هزینه ای برای عمل پرداخت شود.

مهروز می پذیرد اما مشکلات او به همینجا ختم نمی‌شود، او برادری دارد که غیرتی است، و زمانی که متوجه شایعه رحم اجاره‌ای خواهرش می‌شود، از او می‌خواهد که روز بعد به آزمایشگاه رفته و ثابت کند این موضوع دروغ است، مهروز از خانه فرار می کند و مرجان او را به خانه خود می برد، جایی که همسرش امیرعلی در آن حضور دارد،  او می‌خواهد مهروز در خانه خودشان باشد تا از آنها به درستی مراقبت کرده و کودک خودش را که در رحم او جا دارد تقویت کند.

امیرعلی در همان ابتدا با او مخالفت می کند و می‌گوید با مستقر شدن مهروز در خانه خودشان مخالف است اما صدایش شنیده نمی شود، او همچنین نسبت به قراردادی که میان مهروز و مرجان نوشته شده حرف دارد، مخالفت او به این دلیل است که این عمل را غیر اخلاقی و سوء استفاده از موقعیت آنها و نقطه ضعفشان می‌داند.

رفته‌رفته احساس پدرانه امیرعلی زنده می شود، او کم کم به فرزند مهروز که در صف پیوند کلیه است، علاقه مند می‌شود، در غیاب همسرش مرجان در خانه، احساسی عاطفی میان او و مهروز شکل می گیرد.

مرجان متوجه شده و سعی می کند با دستکاری نتیجه آزمایش‌های مهروز، آنها را فریب دهد تا بچه سقط شود، او نتیجه جعلی آزمایش را نشان امیرعلی می دهد اما به دلیل بارداری او و نزدیک بودن زمان عمل فرزند مهروز تصمیم می گیرند کمی بیشتر صبر کنند.

فرزند مهروز به عمل پیوند کلیه می رود اما از اتاق عمل زنده باز نمی گردد، مهروز در شوک روحی شدیدی به سر می‌برد و امیرعلی سعی می‌کند از علم روانپزشکی خودش در صدد درمان روحیه او استفاده کند.

این شوک مشکل دیگری هم به وجود آورده، مهروز جنین داخل رحمش را هم می خواهد، مرجان این را تحمل نکرده و آزمایش های جعلی را در وسط دعوا نشان او می‌دهد و می گوید ناچار است بچه را سقط کنند تا جان مادر در امان بماند، اما مهروز به سوء نیت مرجان پی برده و متوجه دروغ او می‌شود در اولین چالش میان مرجان و مهروز، امیرعلی به جای همسرش  طرف مهروز را می گیرد، مرجان این موضوع را تحمل نمی کند.

او که با جعل نتایج آزمایش قصد داشت با فدا کردن فرزندش زندگی خود را حفظ کند اکنون متوجه عاشق شدن همسرش می شود.

در این میان امیرعلی نیز بر سر یک دوراهی عشقی قرار دارد.

مهروز از زمان فوت فرزندش گریه نکرده و این موضوع از دید امیرعلی بسیار مهم است، او رفتارهای تند مهروز را صرفا به همین دلیل می داند.

زمانی که مرجان به میزان علاقه میان امیرعلی و مهروز پی می‌برد به سراغ همسرش رفته و از آنها می خواهد بچه را برای او به دنیا آورده و امیرعلی و مهروز برای زندگی مشترک بروند و در آنجا میان همسر و فرزندش گزینه دوم را انتخاب کرده و خانه را ترک می کند.

در غیاب او فاصله میان مهروز و امیرعلی کمتر شده و به ابراز علاقه کشیده می شود.

کودک مهروز به دنیا می آید اما در بیمارستان اصرار دارد تا فرزند را از دست مرجان گرفته و کنار خودش بخواباند، یکبار دیگر چالش میان امیرعلی و مرجان نمایان‌تر می‌شود، در اولین واکنش بعد از بیرون آمدن مرجان از اتاق زایمان، امیرعلی به جای آنکه حال فرزندشان را بپرسد حال  مهروز را سوال می کند و وقتی از سلامت او باخبر می شود گریه می کند.

مدتی بعد وقتی مهروز در بیمارستان حالش کمی بهتر شده و کودکش را بغل می کند، برای اولین بار از زمان خاکسپاری فرزندش بغض اش می ترکد و گریه می کند و درست در این لحظه تصمیم بزرگش را می گیرد این کودک را در بیمارستان گذاشته و بدون آنکه به کسی خبر بدهد از آنجا می‌رود.

* عطف اول فیلم را زمانی می دانم که مهروز می پذیرد تا برای نجات جان فرزندش، رحمش را اجاره بدهد، از همینجا سیر تحولات آغاز می شود، امیرعلی طعم عشق واقعی را می چشد، زندگی اش دگرگون شده و رنگ و بو می گیرد، بچه اش را داخل رحم او می بیند و پس از سال ها متوجه می شود که قرار است بچه دار شود، از همینجا زندگی مرجان متحول می شود و زندگی مشترک او بهم می ریزد.

* اوج فیلم را زمانی می دانم که مهروز برای اولین بار تملک خودش بر نوزاد را اعلام می‌کند و نتیجه جعلی آزمایشات را از مرجان نمی‌پذیرد و میان آن دو، امیرعلی سمت مهروز را می گیرد.

در اینجا حقایق برملا می شود، مرجان به عمق علاقه آن دو پی می برد، در صف بندی میان آنها، همسرش پشت او را خالی می کند، و نقشه مرجان برای سقط جنین که همیشه مخالف آن کار بوده لو می رود، و مهروز حس واقعی اش را به نوزاد بیان می کند.

* عطف دوم فیلم را زمانی می دانم که مهروز برای اولین بار در بیمارستان بغض اش ترکیده و تصمیم به ترک بی خبرانه آنجا و گذشت از فرزندی که به دنیا آورده می کند. با این عمل ثبات به فیلم باز می گردد، مرجان به فرزندش رسیده و مسیر خیانت امیرعلی مسدود می شود.

* قهرمان فیلم مهروز است که برای نجات جان فرزندش پیشنهاد رحم اجاره ای را می پذیرد و با رها کردن  نوزادش در بیمارستان آن را به پدر و مادر واقعی اش بازگردانده و با خروج بی خبرانه اش  زندگی آنها را از فروپاشی مصون نگه می دارد.

* ضد قهرمان داستان مرجان است، که به جای تعهد به سوگند پزشکی از جایگاه اش سو استفاده کرده و مهروز را مجاب به پذیرش بارداری میکند، یا در ادامه که تصمیم به دستکاری نتیجه آزمایشات و سقط جنین می گیرد، روشی که هیچگاه برای مریض هایش تجویز نمی کرد و مخالف سر سخت آن بود.

* تعلیق های خوبی در فیلمنامه نهفته شده، وقتی ما گمان می کنیم برادر مهروز او را کتک خواهد زد تا بچه سقط شود، یا برادر مهروز سراغ امیرعلی می رود و بجای دعوا از او پول می گیرد، یا مرجان آزمایش ها را دستکاری می کند و یا زمانی که امیرعلی اختلال دوبینی، ترس ها و استرس های او را متوجه می شود و ذهن ما را به سمت کشف یک بیماری روانی می برد.

* کاشت و داشت و برداشت ها رعایت شده، اما خطاهایی هم هست که واضح ترین آن شخصیت کاراکتر علی اوجی است، نه مشخص می شود خواست اش چیست و نه ورود و خروجش رعایت می شود و نه تا انتهای فیلم می فهمیم او کیست.

* در ابتدای فیلم می بینیم که امیرعلی در سمینار روان پزشکی می گوید "زن و شوهر وقتی صحبت بچه دار شدن می کنند یعنی زندگی مشترک آنها یکنواخت شده و حضور فرزندی لازم است تا مجددا به آن رنگ و بو بدهد" و در ادامه فیلم می بینیم که زندگی او و مرجان تا چه اندازه تشنه فرزند بوده است.

* در ابتدای فیلم می بینیم که وقتی مرجان در داخل ماشین به سمت امیرعلی خم می شود او گمان می کند مرجان قصد بوسیدنش را دارد اما مرجان با بی توجهی کمربند ایمنی او را می بندد و امیرعلی ناراحت می شود، همینجا در میابیم فاصله میان آنها عمیق و ریشه ای است، آنها زن و شوهر همراه هم نیستند، آنها دو فرد موفق اند که زندگی مسالمت آمیزی کنار هم دارند.

* عنصر ارتباطی فیلم قرارداد مهروز با امیرعلی و مرجان است. قرارداد از ابتدا تا میان و انتها بین آنها مطرح است، در بیشتر پلان ها و دیالوگ ها صحبت آن می شود، و شاید یکی از دلایلی که روی تصمیم نهایی مهروز اثر داشت همین قرارداد سفت و محکم بود که می توانست بالاخره نوزاد را از او بگیرد.

* فیلمنامه خرده پیرنگ های مناسبی دارد، از ماجرای زندگی برادر مهروز گرفته تا ماجرای همسر مهروز، از تلاش های مرجان و امیرعلی برای فرزند آوری گرفته تا مرد زنباره ای که از امیرعلی می خواهد به عنوان مشاور، خیانت او به همسر و فرزندش را تایید کند و تنها خرده پیرنگ بد که علت آن اصلا مشخص نیست ماجرای کاراکتر علی اوجی است.

* امیرعلی در ابتدا فیلم ارزش است اما به مرور در خلال فیلم با خیانت به همسرش تبدیل به ضد ارزش می شود.

* امیرعلی به عنوان یک روان پزشک کاربلد همان ابتدا به مرجان  می گوید "من نمیخوام کسی که بچم رو دنیا میاره ببینم" شاید همین کافی باشد تا به مرجان خطر حضور مهروز برای زندگی شان را گوشزد کند.

* مرجان در نوبت قبلی که تصمیم به اجاره رحم گرفته بودند فقط به یک دلیل قید همه چیز را زد و جلوی بارداری را گرفت و آن دیالوگ زنی بود که پذیرفته بود این کاررا انجام دهد، او گفته بود " نگران نباش، مثل بچه خودم میمونه" و همین کافی بود تا همه چیز پایان پذیرد چرا که مرجان حاضر نبود هیچ احساس تملک فرد دیگری را بر فرزندش تحمل کند و امیرعلی در تلاشی دیگر مهروز را متقاعد می کند تا برای اطمینان خاطر همسرش مرجان به او بگوید که  "یه کار کن مطمئن بشه بچه خودشه" اما باز هم تلاش او برای دل گرم کردم مرجان اثر نمی کند.

* اعتراض برادر مهروز به رحم اجاره ای که نقش آن را پژمان جمشیدی بازی می کند نیز جالب است، وقتی امیرعلی از او رقم می خواهد تا باجش را بدهد و شر برادر او را از مطبش کم کند، برادر مهروز پاسخ می دهد که رقم دقیقش رو نمی دونم، یه جفت کلیه، یه قلب چنده، و شروع به شمارش اعضا و جوارح یک انسان می کند، و نگاهی جالب به تجارت رحم اجاره ای می اندازد.

* و در نهایت دیالوگ ماندگار فیلم را امیرعلی بیان می کند، زمانی که مرجان می گوید ما خطا نکردیم و مهروز عاقلانه تصمیم گرفت تا در ازای پول عمل بچه اش و پیوند کلیه او، رحم اش را اجاره بدهد، پاسخ می گیرد

"کدوم مادری رو دیدی که بخاطر بچش تصمیم درست بگیره".

و تمام

 Loghman Madayen | لقمان مداین  


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط