خفت گیر عاشق

با تماشای اولین سکانس های فیلم " لانتوری " کاملاً حدس زده می شد که تماشاچی با یک فیلم معمولی سرو کار نخواهد داشت. این فیلم حکایت درد انباشته در جامعه است که در روایت خود، آنرا همچون غده و دملی چرکین می نمایاند که سرباز می کند و واقعیات را که همان میکروب های موجود در این دمل است به بیرون می ریزد. " لانتوری " حکایت جامعه ای است که از یک سو، وقایع آن بر کسی پوشیده نیست و از سوی دیگر، کس و کسانی هستند که تمایلی به افشای این واقعیات ندارد. این روندی است که نه در ایران، بلکه در بسیاری دیگر از کشورها نیز وجود دارد.
" لانتوری " یک فیلم نیست، اثری هنری از یک تابلوی چرک و کثیف است و درمیشیان هنرمندی است که این تابلو کثیف را که سخن از تابو ها دارد، همچون قطعات یک پازل، ابتدا از هم جدا و تا آخر فیلم با درگیر نمودن ذهن مخاطب با آن، قطعات را مجدداً بهم متصل می کند. روایت مستند گونه فیلم، تجسم تلاش درمیشیان برای واقعی نشان دادن و افشای برخی مسائلی بغرنج اجتماعی است که نتیجه یک مورد آن در نهایت می بایست، به قصاص عضو بیانجامد، اما حیف که ناچاراز تن دادن به پایانی تحمیلی می شود و آخرین قطعه پازل را نمی تواند در جای خود قرار دهد، در نتیجه آن را برای همیشه در ذهن تماشاچیان فیلم خود باقی می گذارد.
" لانتوری " را نه از زبان سینما، که باید از زاویه نگاه جامعه شناسی و روان شناسی مورد تجزیه، تحلیل و نقد قرار داد. درمیشیان در این فیلم جسارت به خرج می دهد و آن چیزهائی را که جامعه را می آزارد ، بدون توجه به نگرانی شخصیت دلواپس فیلم، که آن را " توهم" و " دور از واقعیت" می خواند، به شکل عریان و بی پرده به نمایش می گذارد.
ما در کشور خود نه دزد داریم، نه اختلاس، نه اختلاف طبقاتی، نه بزه، نه لات و نه زور گیر که بقول دلواپس مصاحبه شونده در فیلم، " زور گیر در جامعه نداریم همه جمع شده اند " و ..... پس نباید از این ها سخن گفت. " بد آموزی دارد و قبح آن در جامعه می ریزد ". به زعم اینان، انعکاس این فجایع جز سیاه نمائی و دادن سوژه دست خارجیان نیست و در نتیجه هر کسی و به هر شکلی به موضوع ورود کند، به دلیل افشاگری، متهم به جاسوسی برای بیگانه می شود و روزنامه اش در معرض توقیف قرار می گیرد.
این یک واقعیت است که در ارتباط با مسائل و مشکلات اجتماع، برخی از بیخ و بن، منکر آن می شوند و برخی دیگر از روی مصلحت و عافیت طلبی، خود را به خواب می زنند. در این میان آنچه خود را عیان می سازد، اتفاقاتی است که در زیر پوست شهر جریان دارد و در عصر ارتباطات مردم از آن با خبرمی شوند.
" لانتوری" از نقطه درستی شروع به روایت داستان و شکل گیری تیم یا گروه لانتوری می کند. " جامعه امید می خواهد" . " اگر اعتراض مدنی شکل نگیرد، شکل اعتراضات عوض می شود" . " نباید حال جامعه را گرفت" . لانتوری یعنی زالو، یعنی لاشخور، یعنی پست بی وجدان. حال این پستی از کجا می آید؟
فیلم، فقر طبقاتی را عامل این پستی و رذالت معرفی می کند، در " لانتوری " هر کسی اعم از خلافکار و فرزند یک فرد معروف و.... این حق را بخود می دهد که به پول های باد آورده و زندگی مرفه برسد. هدف وسیله را توجیه می کند، این یکی با چاقو و قمه و زورگیری و آن یکی با اختلاس، و هر کدام نیز دلایل خود را دارند.
پاشا، زورگیر: " این همه ملت گشنه اند، چرا او پورشه 2 میلیاردی سوار می شود" و چرا من پورشه نداشته باشم؟
سعید، فرزند مقام اختلاس کار: " من و پدرم هر دو سرباز این کشوریم ، پدر من عرضه اش را داشته که اختلاس کرده است! اگر ما اختلاس نکنیم، کس دیگری خواهد کرد، پس چه فرقی می کند!
در اینجا اردشیر رستمی، جمع بندی خود از این موضوع اعلام و می گوید: " اگر در جامعه تبعیض نباشد، کسی دزدی نمی کند".
" لانتوری " می خواهد این موضوع را عیان سازد که، این چه جامعه ای است که به خود حق می دهد، اولاً خود را صاحب حق بداند، بعد در مقام قضاوت بنشیند، بعد حکم صادر کند و در پایان این حکم را جاری نماید. پاشا ( نوید محمد زاده ) قبل از اسید پاشی همه این نقش ها را یکجا بازی کرد! اگرچه قبل از آن نیز در توجیه شرارت های خود، همه ثروتمندان و فرزندان آنها را، دزد، رانت خوار و حرام زاده خوانده بود.
درمیشیان از اینجا به بعد چهره عریان خشونت را به نمایش می گذارد. نمایشی بشدت تکان دهنده و تاثیر گذار بر ذهن تماشاچی، تا وی را آماده سکانس های پایانی نماید. او خفت گیران را نشان می دهد که در راستای همان ذهنیت منفی شکل گرفته، به صغیر و کبیر رحم نمی کنند و از هیچ جنایتی فرو گذار نیستند. و از همین جاست که شخصیت اصلی فیلم مریم (مریم پالیزیان ) وارد ماجرا می شود.
مریم تجسمی از دختران جوان امروز ایرانی است که با بلند پروازی های خاص خود، به اشتباهاتی تن در می دهند که بعضاً حتی به قیمت جانشان تمام می شود. او علیرغم اینکه پاشا را یک فرد روانی متوهم می داند، در نهایت بقول خود با دلسوزی به او، بدون اطلاع از اینکه پاشا چه جانی خطرناکی است، فریب او را می خورد و سرنوشت محتومی را برای خود رقم می زند که نمونه آن را در جامعه زیاد داشته ایم.
درمیشیان ابائی از نمایش صحنه های بسیار رقت انگیز و چندش آور صورت اسید پاشی شده مریم ندارد. صحنه هائی که با نمایش هر پلان آن، چشم ها در سالن سینما به زمین دوخته می شود و تماشاچیان که تمایلی به دیدن این صحنه ها ندارند، غرق در تفکر می شوند. فیلم پر است از صحنه های آموزنده برای دختران دبیرستانی و دانشگاهی تا با مشاهده آن، شناخت بهتری از محیط پیرامونی پیدا کنند تا خود را کمتر در معرض خطر قرار دهند.
در پایان فیلم درمیشیان با نمایش صحنه های بشدت دردناک قصاص عضو و تخلیه چشم پاشا، سعی داشت تا نوع برخورد و قضاوت تماشاچیان فیلم با این موضوع را محک بزند، اما اجبار وی به لزوم پایان بخشیدن به فیلم با بخشش پاشا، برخلاف تماشاچیان که بشدت تحت تاثیر قرار گرفته و خواستار قصاص بودند، فیلم را که در جهت خلاف میل خود به پایان می رساند.
نکته ای که در این رابطه مطرح است اینکه، در یک روند طبیعی، تماشاچیان فیلم بعنوان الگوی کوچکی از جامعه، باید بجای قصاص، خواهان بخشش پاشا می شدند، اینکه چرا عکس این قضییه رخ می دهد و همزمان با بخشش پاشا از سوی مریم، صدائی از آنان بلند نمی شود، نکته ای است که در بطن خود واقعیات نهفته دارد، این خود تحلیل مستقلی را می طلبد که در آینده بدان پرداخته خواهد شد. اما اجمالاً می توان گفت: خشم انباشته در جامعه از اتفاقات ناگوار و نوع برخوردی که با این قبیل از موضوعات وجود دارد، یکی از علل آن بوده است.
بر خلاف نظر دلواپس فیلم که آن را سیاه نمائی و برای مقاصد خاص معرفی می کند باید گفت:
" لانتوری " فیلمی عبرت انگیز و در جهت روشنگری پیرامون حکم اسلامی قصاص است که در فیلم به صراحت گفته می شود، این حکم " نه وحشیانه و نه غیر انسانی"، بلکه برای تنبیه مجرم در راستای امنیت جامعه است.
درمیشیان نشان داد که سینما را می شناسد و به ذات هنر احترام می گذارد. " لانتوری " یک واقعیت است. " لانتوری" یک فرصت است، تا خودمان و پیرامون خودمان را بشناسیم و در جهت حل مشکلات آن تلاش کنیم، خدا کند فیلم برای اکران عمومی دچار مشکل نشود.
این فیلم چنانچه بخواهد در اکران عمومی موفق باشد، باید از صحنه های رقت انگیز تا حدود زیادی بکاهد، در غیر اینصورت کسی دست زن و بچه خود را نمی گیرد تا برای دیدن این صحنه ها به سینما می برود.
فیلم گفتنی زیاد دارد که هم آنها به زمان اکران آن باقی می گذاریم.
توضیح: نکات داخل گیومه از دیالوگ های فیلم گرفته شده است.