یکی برای همه، همه برای یکی

«لیگ عدالت»، قهرمانان دیگری را در سینما دور هم جمع کرده است
زمانی که مارول (انتشاراتی که در دنیای داستانهای مصور یا همان کامیک بوک ها قهرمانان زیادی همچون اسپایدرمن، هالک، مرد آهنی و... را خلق کرده است) دنیای سینمایی خود را ساخت، این راه را با احتیاط و گام به گام پیمود. فیلم های مجزايي برای قهرمانانش ساخت و تولید محتوایی اولیه ای را برای ساخت فیلم نهایی خود یعنی «انتقام جویان» در پیش گرفت و توانست موفقیت فیلم نهایی اش را تضمین کند. نهایتی که در فاز دوم این فیلم ها نيزتکرار شد و در فاز سوم آن هم ادامه دارد و اگر منتقدان را حتی به تشویق و تحسین در نیاورد، فروش و به دست آوردن دل مخاطبان را تضمین میکند. رقیب «مارول» یعنی« دی سی»دیرتر عمل کرده (لااقل در دنیای سینمایی، در دنیای تلویزیونی و انیمیشن و حتی بازیهای کامپیوتری دی سی حرف اول و آخر را میزند) و جهان سینمایی اش را بسیار دیرتر خلق کرده و همین امر باعث شد که تصمیمات پیرامون ساخت فیلمهای اختصاصی قهرمانان این ناشر، عجولانه و سرسری گرفته شود. در بین این تصمیمات فوری، فیلمی با نام «واندروومن»(زن شگفت انگیز) ساخته شد که توانست همچون گوهری در سینمای ابرقهرمانانه بدرخشد و انتظارات طرفداران و منتقدان را برآورده سازد. از همین رو ادامه خوبی برای آینده دنیای سینمایی دی سی متصور می شد و فیلم «لیگ عدالت» در اواخر سال میلادی امسال به پرده آمده تا ببینیم این تصور درست از آب در آمده است یا خير.
دنیایی عجولانه ولی قدرتمند
برخلاف مارول، دی سی برای اینکه زودتر ابرقهرمانان خودش را رو کند و بازی را نبازد، فیلم مجموعه قهرمانان خود را زودتر از موعد پخش کرده و قرار است بعد از این فیلم، تازه به ساخت عناوین مستقل و جدای تک تک ابرقهرمانانش بپردازد. فیلمهای مجزای کاراکترهای بتمن، فلش، آکوامن و سایبورگ هیچ کدام ساخته نشدهاند اما همگی آنها باز در این فیلم قرار میگیرند. (البته فیلم بتمن علیه سوپرمن به نوبه ای بخش مجزايي برای این شخصیت هاست اما باید اذعان داشت که در آن، چیز دندانگیری از ریشه ها و جریانات بتمن جدید سینما به مخاطب داده نشده است). تمام این مسائل نگرانیها را برای خوب بودن فیلم لیگ عدالت زیاد می کند؛ آیا فیلمی که بیش از نیمی از کاراکترهایش آنچنان براي مخاطبان معرفی نشده اند (تماشاگرانی که دنیای کامیک بوک را دنبال نمی کنند يا حتي آنها را نمی شناسند) می تواند موفق ظاهر شود؟
داستان بعد از مرگ سوپرمن در فیلم بتمن علیه سوپرمن شروع می شود و دنیایی را بدون این ابرقهرمان بزرگ نشان می دهد که سرشار از آشوب شده است. در این بین یکی از ابرشرورهای این جهان، یعنی استپن وولف (که دستیار یکی از ابرشرورهای اصلی دنیای دی سی یعنی دارکساید هست) از عدم حضور سوپرمن سوء استفاده کرده و تصمیم به جمع آوری سه گوی قدرتمند دارد که با آنها بتواند به قدرت عظیمي برای خود و اربابش دست پیدا کند. بتمن و زن شگفت انگیز خودشان را برای مبارزه با اوکم می بینند و تصمیم ميگيرند نزد ابر قهرمانان ديگر دنيا بروند كه از آنها نيزکمک بخواهند و بتوانند با یکدیگر این نقشه پلیدانه را خنثی کنند.
اتفاقی که برای فیلم لیگ عدالت در طول ساختش افتاد، باعث برخی ضربه ها به فیلم شده است. زکاسنایدر، کارگردان اصلی فیلم در اواخر فیلمبرداری به علت خودکشی دخترش، ساخت فیلم را رها کرد تا به خانواده خود برسد و جاس ویدن که آشنایی دیرینه ای با دنیای ابرقهرمان ها دارد (کارگردان اولین انتقام جویان و در حقیقت سازنده فیلم رقیب این سری به شمار می رود!) جای او را گرفت. شايد همین مساله دو کارگردانی اثر، بیشترین ضربه را به فیلم زده باشد؛ ضربه ای که البته باعث نابودی آن نشده و فقط در بعضی سکانس ها تفاوت فاحشی با دیدگاه اسنایدر احساس می شود. البته این تفاوت به مزاق بسیاری خوش آمده است؛ چرا که اسنایدر بیشتر به ساخت دنیایی تاریک علاقه مند است و فیلم قبلی یعنی بتمن و سوپرمن را بر مبنای همین سبک فیلمسازی خود ساخته بود. فیلمی که با واکنش منفی منتقدان و برخی طرفداران (که من جزو آنها نبودم) روبهرو شد و حضور کارگردان جدید باعث شده که هیجان و نشاطی در فیلم جریان بگیرد که شاید اگر اسنایدر تا آخر کار می بود، خبری از این سکانس ها نبود. البته این سکانس ها به اصالت دنیای تاریک دی سی کمی ضربه زده است ولی توانسته فیلم را سرگرم کننده تر کند و آن را تا حد زیادی از حال و هوای تاریک بیرون بکشد.
قهرمانان تازه وارد
قهرمانان فیلم با اینکه فرصت کمی برای نمایش خود دارند، توانستهاند تا حد زیادی به دل مخاطب بنشینند. بسیاری از این کاراکترها و جمع شدن دور آنها و تشکیل گروه عدالت و نشان دادنشان روی پرده سینما، آرزوی دیرینه و چندین ساله بسیاری از طرفدارها بوده که رنگ واقعیت گرفته است. شايد این آرزوی چندین ساله توقعات را بالا ببرد و از همین رو شاید بهتر بود که شخصیتهایی چون آکوامن و به خصوص سایبورگ بهتر و با جزییات بیشتری به مخاطب معرفی شوند و از ابهتشان کاسته نشود. اما از آنجا که بسیاری از سکانسها از فیلم حذف شده است (به منظور اینکه مدت زمان فیلم بیشتر از دو ساعت و ده دقیقه نباشد)آشنایی با برخی شخصیت ها در حد دو سه دیالوگ و یک بکگراند کوچک شکل گرفته که باعث شده آنها را کمی کارتونی یا به اصطلاح مقوایی کند. بتمن و واندروومن از قدیمیهای این گروه به خوبی در فیلم میدرخشند و حضور دوباره بن افلک در نقش بتمن، آنقدر خوب است که وقتی به عدم علاقه مندی او به ایفاگری این نقش فکر می کنید، با خودتان می گویید که چرا؟!! در بین کاراکترهای جدید هم فلش بهتر از آکوامن و سایبورگ پرداخته شده که ممكن است علت آن پخش سریالی از همین شخصیت از تلویزیون باشد که باعث شده طرفداران به صورت نسبی او را بشناسند. بدمن ماجرا یعنی استپن وولف، بدتر از همه شناسانده می شود و به دلیل تمام CGI بودن (کامپيوتری طراحی شدن) این کاراکتر، سخت از سوی مخاطب پذیرفته می شود. حضور او ناگهانی بوده و شکستش در انتها نيز تا حدودي ناگهانی است؛شکستی که البته به خوبی برای احیای سوپرمن از مرگ به کار رفته و این ابرقهرمان دنیای دی سی را به گروه قهرمانانهاش باز میگرداند.
موسیقی فیلم بی نظیر است و با نگاهی به آثار قبلی و کلاسیک قهرمانان و همچنین فیلم واندروومن، ساخته شده و توانسته اصالت دنیای سینمایی دی سی را بهطور كامل حفظ کند. جلوه های ویژه نیز از دیگر نقاط مثبت و قوی فیلم محسوب می شوند که سنگ تمامی در دنیای سینمایی هالیوودی به شمار می رود. افکت ها و جلوه های بصری فیلم توانسته پا را فراتر از آثار مشابه بگذارد و حضور ابرقهرمانان مختلف با قدرت های گوناگون، تنوع خاصی به آن بخشیده و از تکراری شدن و خسته شدن چشم جلوگیری به عمل می آورد. اگرچه فیلم شلوغ و درهم است و عیبهایی نيز دارد اما از طرف دیگر میتوان گفت که به لطف شخصیتهای محبوب و دوست داشتنی که در خود دارد، میتواند به اندازه کافی معیارهای سرگرم کننده بودن را ارائه دهد که این موضوع به نوبه خود خیلی ارزشمند است.
آینده دی سی، درخشان یا تاریک؟
لیگ عدالت یک قدم از بتمن و سوپرمن جلوتر و یک قدم از واندروومن عقب است. فیلم بهدليل بریده شدن زمانش و حضور قهرمانان جدید بی نام و نشان در دنیای سینمایی دی سی(نه در کامیک بوک ها) کمی حالت کارتونی گرفته و پر از مشت های آهنین و قدرتهای ویژه ولی بدون پرداخت شخصیت های حامل این قدرتهاست. لیگ عدالت را می توان به نوعی مقدمه خوبي برای سلسله کتابی که در آینده نزدیک قرار است به دست طرفداران برسد، دانست. فیلمی كه گویی میخواهد شخصیت هایش را محک بزند تا بتواند آنها را در آثار سینمایی مجزای خود همچون واندروومن بدرخشاند و دین خود را نسبت به این کاراکترها که بیش از 50 سال است در دل طرفداران جا گرفتهاند ادا کند. قهرمانان و دنیای دی سی حالت سینماتیک و اسطورهايتری نسبت به دنیای سینمایی کنونی مارول دارند و به قول جیمز براردینلی، منتقد شهری سینمایی، بی شک اعضای «لیگ عدالت» پتانسیل بیشتری از «انتقامجویان» دارند.
حال رسیدن به این پتانسیل و واقعیت بخشیدن به آن بر عهده «دی سی» و عوامل آن در آینده ای نه چندان دور است.