جستجو در سایت

1397/11/12 00:00

روایتِ سرگردانِ یک داستان واقعی

روایتِ سرگردانِ یک داستان واقعی

وقتی عبارت "این فیلم براساس یک داستان واقعی است." در ابتدای یک فیلم ذکر می‎شود، یعنی با داستانی روبروئیم که یا مخاطبش هیچ آشنایی‎ای از قبل با آن ندارد و یا آن دسته از تماشاگرانی که در جریان این ماجرا هستند و در این دوساعت پیش رو به دنبال جزئیات تازه‎ای می‎گردند. فیلم جدید نرگس آبیار برای دسته‎ی اول مخاطبان می‎تواند تماشایی باشد. اگر بی‎هیچ شناختی از داستان به دیدنِ این فیلم بروند ممکن است با آن ارتباط برقرار کنند. اما به بیننده‎ای که قصه‎ی اصلی را می‎داند، هیچ چیز جدیدی اضافه نمی‎کند و چه بسا اگر پیگیرتر در این موضوع باشد، متوجه تغییرات کارگردان در آن برای جذاب‎‎تر شدنِ روایتش می‎شود.

فیلم دچار یک نوع سرگردانی در بازگویی این اتفاق است. سکانس‎هایی اضافی که علاوه بر گرفتن ریتم فیلم، تمرکز را از روی حادثه اصلی هم می‏گیرد و آنقدر به شخصیت فائزه می‎پردازد که از نقشِ اصلی (عبدالحمید) غافل می‎شود. سکانس مهم پایانی تاثیرگذاری‎ای‎‎ که باید را ندارد و شاید این اتفاق از شخصیت‎پردازی‏های ضعیف و انتخاب نامناسب بازیگران اصلی می‎آید. هوتن شکیبا و الناز شاکردوست به تنهایی در سکانس‎های خود بازی قابل قبولی دارند و از پسِ نقش خود برمی‎آیند ولی در لحظه‎های روبروی هم و ایفای نقش زوجِ عاشق و دل‎باخته آن شیمیِ لازم رابطه را ندارند. خلافِ انتخاب درست فرشته صدرعرفایی با آن بازی درخشان و چشمان و نگاهِ نافذ و گاه دلهره‎آورش.

شبی که ماه کامل شد تلاش قابل احترام ولی نافرجام برای پرداخت به سوژه‎ای مهم و اتفاقات هولناک آن روزها و در رأس آن شخصیت اصلی فیلم است. فیلم با استفاده از تیم فنیِ مستندساز و دوربین روی دست گه‎گاه آزار دهنده (سکانس خواستگاری) سعی بر این دارد که از وجه مستندگونه‎اش غافل نشود اما زمانی که بار درام قصه را بیش از حد زیاد کنیم و میان درام و مستند تعادل را رعایت نکنیم، نتیجه چنین چیزی می‎شود که می‎بینیم.



فیلم های مرتبط

افراد مرتبط