تعلق مکان، تعهد خاطرات
هایدگر فیلسوف آلمانی معتقد است که انسان در رجوع به اشیا، به خویش می رسد.
هنگامی که مرد کهنسال داستان به تماشای قاب های دیوار نشسته است، انیمیشن در سکانس ابتدایی به نمایش مکان و رویداد فضا می پردازد. آنچه که پدید آورنده این فضا می باشد، برخورد مرد کهنسال با اشیا، وابسته به خاطراتش که در نتیجه بالا آمدن آب در شهر و مرگ تدریجی و کوچ اهالی شهر با تاکید بر ابقا محل سکونت به تنهایی زندگی می کند و سعی در حفظ آن دارد.
فضای غالب انیمیشن در سکون به سر می برد، رنگ های مکمل گرم که عمدتا زوال یافته، موسیقی و صداها و پایداری حجم ها به خصوص خانه که عمدتا از انباشت مکعب ها و مثلث ایجاد شده است.
تم داستان در پیوستگی تعلق به مکان و وابسته به خاطرات می باشد، جایی که مکعبِ خانه ها به عنوان کالبد در نتیجه بالا آمدن آب و ترس از غرق شدن در وضعیت عمودی روی هم انباشت می شوند و همچنان به تاکید بر زیست پذیری تلاش می کنند، گویی این رویداد امری یقین در ادامه زندگی مردی است که تنها بازمانده از گذشته خود می باشد و بر حفظ خاطراتش تاکید دارد.
حال، هیچ تصویر بصری از مکان وجود ندارد و آنچه موجود است اشیا بازمانده در کالبد خانه است، یعنی روزمرگی حاصل از وابستگی خاطر به مکان.
در سکانس دیگری از داستان، جایی که مرد به واسطه بالا آمدن آب و در اجبار به ساخت کالبدی دوباره است، در حین اسباب کشی، پیپ وی که یکی از اشیا بازمانده او از خاطراتش و یادگار همسرش است از دستش رها شده و به عمق ساختمان و کف آب می افتد که این امر وی را مجبور رفتن به کف دریا و گذشتن از کالبدهای گذشته می کند، داستان در این جا با فلشبک همراه است که حین این وضعیت موجب تداعی و مرور تمامی تصاویر سرگذشت وی پس از گذر از هریک از فضاهای زیستی گذشته او می شود.
افزودن و سپس کاسته شدن خانواده، تهی شدن مکان از ساکنین، خانه ای که گذشته از انباشت انبوه مکعب ها و وسعت خانواده اش خبر می داد، حال از تنوع و ابعاد آن کاسته شده که نمایانگر تنهایی و زوال تدریجی وی است، مکانی که مبدل به ناکجا آباد و برهوتی شده است که همسایگان و دیگر ساکنان مکان را ناچار به کوچ کرده است.
تمام این بازنگری ها به گذشته و ارتفاع نمودن زیاد ساختمان و کوچک شدن آخرین عرصه زندگی تمثیلی از نزدیک شدن به پایان عمر مرد می باشد تا مبدل به آخرین سکانس انیمیشن می شود، زمانی که او برای افزودن به تقدس نگری بیشتر به خاطراتش، آخرین شراب نمادین را برای خود و همسرش می ریزد تا داستان با همین امر مقدس یعنی، مکان، اشیا و خاطرات به پایان رسد.
انیمیشن به عبارتی تقدس زایی و تعهدی است به خاطرات و از ارزش های نمادین که قابلیت تفسیر شخصی مخاطب را چه از لحاظ عناصر نمادین و چه از نتیجه گیری و برخورد با غم، بیم و امید را دارد.