جستجو در سایت

1397/11/28 00:00

مسیر سبز

مسیر سبز

فیلم "کتاب سبز" با مضمون نژادپرستی‌اش که شاید در ابتدا تکراری به نظر بیاید، اما بسیار هنرمندانه و هوشمندانه از این خطر افتادن در دام تکرار عبور می‌کند و ما را با اثری گرم و پرانرژی روبه‌رو می کند.فیلم، حکایت از خود بیگانگی‌است و بازگشت به خویشتن. حکایت یافتن خود است. سیاهپوستی(دکتر شرلی) که از کودکی به گونه‌ای متفاوت بزرگ شده و برخلاف خیلی از سیاهان آمریکایی نه در زاغه‌ها، که در فرهنگ شهری بزرگ شده است، درس خوانده، موسیقی کلاسیک فراگرفته و در سروکارش با فرهنگ‌های طبقات مرفه جامعه بوده است، اینک در برزخی گرفتار شده که نه می‌تواند به جامعه سیاهان واقع در طبقه پست جامعه بپیوندد و نه او را در میان جامعه سفید پوست راهی است.فقط در هنگام اجرای برنامه است که او را در میان خود می‌پذیرند که آن نیز به دلیل اثری است که ارائه می‌کند. او در این برزخ قبول کرده که باید خیلی از این توهین‌ها را بپذیرد تا بتواند در این جایگاه باقی بماند و آن را حفظ کند کاری که "تونی" سفید پوست ایتالیای‌تبار به هیچ عنوان زیر بار آن نمی‌رود. تضاد موجود در شخصیت تونی و دکتر شرلی موجب تحول آنها می‌شود. سفر  این دو شخصیت در ظاهر ناهمگون،تبدیل به یک دگردیسی و بلوغ فکری در هردوی آنها می‌شود.تونی متنفر از سیاهان(نگاه کنید به اوایل فیلم که چگونه تونی لیوان‌هایی را که کارگران سیاه‌پوست در آن‌ها نوشیدنی خوردند به دور می‌اندازد) در انتهای فیلم تبدیل به شخصیتی دیگر شده که نگاهش نسبت به سیاهان عوض شده و در جمله‌ای در مهمانی آخر فیلم به اقوام خود می‌گوید"به او نگویید کاکا‌سیاه".و دکتر شرلی نیز که در طول مسیر او را شخصیتی دیدیم که تمام مناسبات حاکم بر جامعه سیاهان را پذیرفته،اینک حاضر به پذیرش غذا خوردن خارج از رستوران سفید‌پوستان نیست و آن را توهین به خود می‌داند و در اعتراض به آن برنامه خود را لغو می کند.ورود او به کافه سیاهان به نوعی بازگشت به جامعه‌ایست که سالها دکتر به آن پشت کرده بود و یا شاید آن را نمی‌دید و ما خود واقعی و رها شده دکتر شرلی را آنجا می‌بینیم.

در شروع سفر شاید تماشاگر با خود فکر می‌کرد که این تونی است که در طول مسیر برای دکتر دردسر درست کند اما به مرور می‌بینیم که تونی چگونه از دکتر شرلی در وقایع مختلف محافظت می‌کند و هرجایی که برای او دردسر بوجود می‌آید به کمک دکتر می‌آید.تونی و دکتر در طول این مسیر مکمل یکدیگر می‌شوند و در پایان فیلم تونی آرام‌تر از گذشته به نظر می‌آید و دکتر را در خانه‌اش می‌پذیرد و او را در آغوش می‌گیرد.