ساخته محمدهادی کریمی

«پسرکشی» تازه ترین ساخته بلند محمد هادی کریمی نقطه اشتراکی با فیلم چهارمش« بشارت به شهروند هزاره سوم» دارد و آن هم موضوع قتل است .
کریمی داستان زنی را مطرح میکند که طی ماجراهایی که برایش رخ میدهد با کمک مادرش دست به قتلی میزند ، بدون توجه به آنکه در آینده ای نه چندان دور اتفاقاتی برای خود و خانواده اش می افتد که همین امر باعث نابودی آنها شود .
کریمی در نحوه بازگو کردن روایات در فیلمنامه بسیار ضعیف کار کرده است !
و همین موضوع و بسیاری از حفره های موجود در فیلمنامه ، باعث شده است نه تنها اصل موضوع بیان نشود بلکه باعث دوری هرچه بیش تر مخاطب از روایت فیلم میشود .
شروع فیلم و بازگو کردن مسئله فرزند آوری (پسر) قابل قبول است ولی ایراداتی دارد ، ضعف فیلمنامه درست در یک سوم ابتدائی آن رخ میدهد ، همان جایی که فلش فورواردی (flashforward) داریم به زندگی زن (ژاله صامتی) و ماجراهایی که برایش در آینده اتفاق می افتد . بعد فروپاشی خانواده اش ، ما در آینده مرد ۳۰ ساله ای را میبینیم که گویا فرزند اوست ، همین موضوع و نپرداختن صحیح به آن به آغاز فروپاشی اثر منجر میگردد.
روایات به بدترین نحو ممکن مطرح میشوند : ماجرای ازدواج مجدد مرد ، نزاع بین دو زن ، ماجرای پیدا شدن استخوان ها در ساختمان ، ماجرای پیدا شدن عکاس و حضور بهاره کیان افشار در فیلم و مهم تر از همه انتقام گیری وی و... هیچ کدام به درستی بازگو نشده اند چرا که هیچ فکری در رابطه با آنها نشده و این از کریمی که خود مدرس فیلمنامه نویسی است واقعا بعید بوده !
برای این روایات در فیلم هیچ پی ریزی صورت نگرفته ، فقط سریع و تند وارد داستان شده اند تا در مدت زمان محدود فیلم به پایان برسند . در حالی که فیلمنامه را باید مانند دیوار ، آجر به آجر ، صاف و درست ساخت و جلو رفت .
ضعف دیگر فیلم در فیلمبرداری اثر نمایان میشود ، زوم های بی مورد در اکثر صحنه ها ، قاب بندی های اشتباه و زوایای نادرست دوربین واقعا از فیلمبرداری به نام حسن کریمی به دور بود ،ما فیلمبرداری درستِ «به رنگ ارغوان» را از او به یاد داریم ولی حالا... .
مثلا در صحنه آشنایی بهاره کیان افشار با شخصیت مرد داستان ما یک لانگ شات از آنها میبینیم ، سپس دوربین بی مورد زوم میکند در حالی که میتوانست با ایجاد یک خط فرضی و گرفتن کلوزآپ یا حتی مدیوم شات از آنها و یک تدوین درست این ایراد را برطرف کند.
فیلم شخصیت پردازی های درستی ندارد ، اطلاعاتی پیرامون افرادِ داخل داستان به ما نمی دهد که بتوانیم با استفاده از آن داستان را ادامه دهیم. شخصیت مرد و مهم تر از آن مادرش اصلا خوب از آب در نیامده است .
مثلا شخصیت مادر مرد(نسیم ادبی) باید با توجه به جایگاهی که در روایت داشت ، شبیه به یک بزرگ خانواده در می آمد ولی این طور نیست . کریمی میتوانست با یک شخصیت پردازی درست برای این بازیگر ، استفادهٔ فوق العاده ای از جایگاه او در داستان کند.
بازی بازیگران که هیچ... ، بیشتر شبیه به مبتدی ها میمانند در سینما ، مثلا بازی مادر ژاله صامتی را اصلا نمیتوان تحمل کرد . واکنش هایی که وی از خودش بروز میدهد کاملا بی منطق است .
فیلم نه زمان مشخصی به ما میدهد و نه مکان درست ، طوری که از شروع فیلم مخاطب به دنبال آن است که متوجه شود این داستان در چه دوره ای از تاریخ رخ میدهد ؟ ولی پاسخ این سوال اصلا در مدت زمان فیلم داده نمی شود .
پایان بندی فیلم هم که خود مسئله ای دیگری است... ، بازگو کردن ماجرا توسط یکی از دختر های ژاله صامتی که از اواسط فیلم به همراه خواهر هایش در فیلمنامه ناپدید میشوند ، خود باعث سردرگمی هرچه بیش تر مخاطب میشود .
در کل ، کریمی در این ساخته خود نه تنها فیلمنامهٔ درستی ندارد بلکه مهم تر از آن چگونگی بازگو کردن داستان و چگونگی فیلمسازی را هم بلد نیست و این خود جای تعجب و تأسف برای او دارد !